امروزه
برای شروع مدیتیشن نیاز دارید از کارهای کوچک شروع کنید و رفته رفته در این راه ثابت قدم و بهتر شوید. تمامی راهکارهای زیر برای شروع و ادامه کار برای شما گردآوری شده اند و ومی ندارد در ابتدای کار کلیه این روش ها را انجام دهید. بلکه می توانید برخی را برای شروع انتخاب کرده و ما بقی را در ادامه به کار ببرید.
برای شروع نیاز است که به مدت دو دقیقه در یک جا بنشینید و این کار را برای یک هفته ادامه بدهید. چنانچه در انجام این کار خوب جلو رفتید، در هفته دوم مدت دو دقیقه دیگر را هم به زمان خود اضافه کنید. به همین ترتیب ادامه دهید تا در ماه دوم توانایی روزی ده دقیقه مدیتیشن را داشته باشید.
برای انجام منظم مدیتیشن می توانید در آغاز روز این کار را بکنید و برای جلوگیری از فراموش کردن در گوشی موبایلتان یک یادآور را برای این کار اختصاص دهید.
در شروع آموزش مدیتیشن زیاد لازم نیست به نحوه انجام آن توجه کنید. مثلا ومی ندارد به این که از چه زیر اندازی استفاده کنید و در چه ساعتی این کار را انجام دهید. تمامی این ها در ادامه مورد اصلاح قرار خواهد گرفت. در آغاز کار فقط نیاز است شما به مدت دو دقیقه در جایی بنشینید. ترجیحا در جایی ساکت و آرام مدیتیشن کنید.
زمان شروع به انجام مدیتیشن به احساساتتان توجه داشته باشید .ممکن است بدن شما در این مدت احساس خستگی، آرامش، راحتی و. را تجربه کند. لازم است شما هر نوع احساسی که دارید را پذیرا باشید.
برای شمارش وقتی اولین نفستان را فرو بردید بگویید یک و زمان بیرون دادن نفستان بگویید دو و این را تا رسیدن به عدد 10 ادامه بدهید. پس از رسیدن به 10 مجدد شروع به شمارش کنید.
زمانی که شما مدیتیشن می کنید، ذهن شما در جهات مختلفی پرسه خواهد زد. اصلا نگران این مسئله نشوید که طبیعی است. فقط لازم است که وقتی متوجه این انحراف شدید لبخندی زده و به نفس کشیدنتان ادامه دهید.
افکار و احساسات شما بخشی از وجود شما را شکل می دهند، پس داشتن نگاهی دوستانه به آن ها برای کسب آرامش به هنگام مدیتیشن حائز اهمیت است.
از این که مدیتیشن می کنید احساس خوش حالی داشته و به خاطر داشته باشید که رفته رفته در این راه پیشرفت خواهید کرد.
عده ای مدیتیشن را با توقف جریان فکر یا به عبارتی خالی کردن ذهن اشتباه می گیرند. در حالی که چنین نیست و شما با این کار متمرکز شدن را فرا می گیرید. هم چنین پس از یک هفته که تمرین
هدف از انجام این تمرینات علاوه بر متمرکز شدن توجه شما به چگونگی کارکرد ذهن و نوع جریان فکری آن نیز مربوط می شود.
با انجام نکات گفته شده در رابطه با آموزش مدیتیشن به راحتی و خوشی به شناخت خود و آرامش ذهنی خواهید رسید فقط صبور باشید تا نتیجه کار دستتان بیاید.
برای دریافت مشاوره در زمینه نحوه انجام مدیتیشن و کاربردهای آن می توانید به سایت
در سایت دکتر بهشتیان مطالب متنوعی در زمینه های روانشناسی مختلف،
اگر به دنبال
منبع :
امروزه روش های درمانی جدید کم کم در حال جایگزین شدن با روش های درمانی قدیمی هستند.
هیپنوتیزم چیست؟
فرهنگ لغت واژه هیپنوتیزم را اینگونه توصیف می کند: حالتی است مشابه خواب که توسط کسی القا شده باشد و تلقیناتش بسادگی و بدون مقاومت توسط فرد پذیرفته میگردد. اگر چه کارشناسان معتقدند هیپنوتیزم بیشتر نوعی خیالبافی است تا یک خواب.
هیپنوتیزم
هنگام هیپنوتیزم شما همواره هوشیار هستید و تنها به محرکات بیرونی واکنش نشان می دهید. این اساسا مشابه زمانی است که در حال مطالعه یک کتاب مهم و جذاب هستید. شما حقیقتا نمیتوانید به چیز دیگری جز موضوع آن کتاب فکرکنید. تمام توجه شما متمرکز خواهد ماند تا زمانی که وضعیت حس آگاهیتان تغییر کند.
هیپنوتیزم چگونه عمل می کند؟
برای رساندن به این حالت، فرد هیپنوتیزم کننده شما را وادار به تمرکز بروی صدای خود و یا یک شیء میکند. چیزیکه در مرحله بعد رخ میدهید اینست که ذهن آگاه و هوشیار شما فعالیتش در روند تفکر کاهش می یابد زیرا عمیقا آرامش ذهن پیدا کرده اید. این موضوع سبب میشود ذهن ناخوداگاه شما در دسترس او قرار گیرد.
هنگامیکه هیپنوتیزم میشوید، بیشتر مستعد پذیرش تلقینات در خصوص اینکه چگونه احساس کرده، رفتار نموده و بیاندیشید، خواهید شد. زمانی که فرد هیپنوتیزم کننده با شما سخن میگوید، ذهن ناخوداگاه شما با مقاومت کمتری تلقینات را می پذیرد. این دقیقا مانند حالتی است که فرد هیپنوتیزم کننده مستقیما با شخص تصمیم گیرنده در اداره و نه یک کارمند جزء صحبت میکند.
اقسام هیپنوتیزم
از نقطه نظر علمی هیپنوتیزم به سه گونه عمده تقسیم میگردد: تلقینی، پسرفتی و تحلیلی. هر کدام از این اقسام توسط متخصصین علم هیپنوتیزم مورد استفاده قرار میگیرند.
تلقین درمانی زمانی است که به فرد تلقینات ساده ای القا می شود تا طرز فکر، احساس و کردار وی را تغییر دهند تا اینگونه مشکل او را رفع کنند. هیپنوتیزم کنندهای نمایشهای سرگرمی نیز در اینگروه قرار می گیرند. هر چند که در آن کار جنبه درمانی مطرح نمی باشد.
در پسرفت درمانی فرد هدایت می شود تا خاطرات گذشته خود را بیاد بیاورد، تا وی بهتر بتواند به علت مشکلاتی که اکنون از آنها رنج می برد، پی ببرد.
سرانجام در تحلیل درمانی متخصص می کوشد ذهن ناخودآگاه فرد را تحلیل کند تا متوجه مشکل آن گردد.
آیا شما می توانید هیپنوتیزم شوید؟
از نقطه نظر تئوری، هیپنوتیزم بروی همه افراد انجام شدنی است. با این وجود استثناهایی وجوددارند.متخصصین کشف کرده اند که هیپنوتیزم کودکان خردسال، افراد مست و اشخاص دارای بهره هوشی بسیار پایین، عملا غیر ممکن است. مضاف بر اینکه ناتوانی در تمرکز کامل میتواند هیپنوتیزم شدن را برای فرد غیر میسر سازد.
برای هیپنوتیزم شدن سه پیش نیاز اساسی وجود دارد:
باید خواهان و راغب به هیپنوتیزم شدن باشید
باید به اینکه هیپنوتیزم بروی شما قابل انجام است باور داشته باشید
باید قادر باشید آرام شده و تمدد اعصاب پیدا کنید
هیپنوتیزم هنگامی به بهترین صورت عمل می کند که شما شدیدا برانگیخته شده باشید و هیپنوتیزم کننده از مشکل خاص شما که برای کمک به او مراجعه کرده اید آگاه باشد.
این تصور که
تلقینات پس از هیپنوتیزم
تلقیناتی که شما را هدایت می کند تا اینکه باورشان نمایید، می تواند توسط صدای فرد، کلمات، حرکات، اصوات خاص و حتی یک رایحه خاص آغاز گردد. با وجود این میتواند شستشوی مغزی طولانی مدتی برای شما ایجاد کند. برای مثال هرگاه کلمه کاستینوپل را می شنوید اقدام به سرقت منازل میکنید. همانند شخصیت وودی آلن در فیلم نفرین عقرب.
با این وجود،تلقین درمانی بطور کلی پیرامون تغییر رفتار شما در آینده میباشد. در حین این نوع هیپنوتیزم به شما تلقیناتی داده میشود که درآینده میبایست اجرا گردند. برای مثال چنانکه شما تلاش میکنید کشیدن سیگار را ترک کنید، به شما القا میگردد هرگاه هوس سیگار کشیدن کردید، در شما احساس اشتیاق به دویدن و یا چیزی مشابه آن پیدا خواهد شود.
اینها تلقینات پس ازهیپنوتیزم نامیده میشوند. شما دیگر تحت هیپنوتیزم نخواهید بود اما تلقینات به کار خود ادامه خواهند داد. این با کنترل فکر تفاوت دارد که در آن تاثیر یک جلسه هیپنوتیزم درمانی تنها برای مدت تقریبی چندین ساعت تا دوهفته ادامه خواهد یافت.
این گونه تلقینات بمنظور اینکه بتوانند تاثیر مفید طولانی مدت داشته باشند، نیاز دارند تا در یک دوره چند جلسه ای تقویت گردند. همچنین هیپنوتیزم درمانهای مجرب برای شما مطالب خواندنی و CD های صوتی تدارک می بینند تا هر روز خودتان شخصا به تقویت تلقینات بپردازید.
آیا هیپنوتیزم خطری ندارد؟
بزرگترین ترس و واهمه در رابطه با هیپتوتیزم این است که شما را وادار به انجام اعمال پست و غیر اخلاقی نماید. اطمینان داشته باشید شما را نمیتوان وادار به انجام کاری گردانید که در حالت عادی انجامش نمی دهید.
بیاد داشته باشید این ذهن ناخودآگاه شما می باشد که در حین هیپنوتیزم مورد درخواست و مخاطب قرار میگیرد و از آن جایی که اخلاقیات شما درآن جای گرفته، شما کاملا از انجام عملی بر خلاف اراده خود مصون میباشید. تنها زمانی هیپنوتیزم خطرناک میباشد که فرد تحت تاثیر الکل و مست باشد
هیپنوتیزم برای چیست؟
قبلا اشاره کردیم که هیپنوتیزم می تواند در درمانهای
تغییرعادات غلط چون پرخوری و استعمال دخانیات
برطرف کردن ترسهای مفرط
کاهش استرس اضطراب و ترس
درمان آسم
التیام بیماریهای پوستی
درمان سردردهای میگرن
کاهش
کنترل خونریزی در جراحی ها و اعمال دندانپزشکی
کنترل فشار خون
بهبود سیستم ایمنی بدن
به عنوان یک اصل، هیپنوتیزم همراه با دیگر درمانها مورد استفاده قرار میگیرد و نه وما بطور انفرادی.
شروع کنید
یافتن متخصص
هیپنوتیزم زمانی کاربردی وسیع دارد که فقط توسط سازمانهای معتبر انجام پذیرد. در واقع انجام عمل هیپنوتیزم در اکثر کشورها کنترل قانونی نمی گردند. اساسا دو دسته وجود دارند که به حرفه هیپنوتیزم به مفهوم درمانی آن مشغول هستند.
نخست متخصصین علوم پزشکی مجاز، پزشکان،
دوم هیپنوتیزم کنندگان گواهی نامه دار غیر متخصص. این افراد متخصص پزشکی نمیباشند اما دوره آموزشی ۲۰۰ ساعته هیپنوتیزم را بپایان رسانیده اند.
پرسشهای متداول در خصوص هیپنوتیزم
۱ آیا هیپنوتیزم عوارض زیانبار بلند مدت دارد؟
خیر. هیپنوتیزم برعکس برای بهبودی تندرستی شما در بلند مدت میباشد. درهرصورت سابقه پزشکی خود را با هیپنوتیزم کننده در میان بگذارید تا مطمئن شوید یک کاندید ایده آل می باشید. همچنین اگر شما زمینه تفکرات توهم آمیز دارید و یا از الکل و مواد مخدر استفاده می کنید، امکان خطر وجود خواهد داشت.
هنگامی که شما از حالت خلسه خارج میگردیید ممکن است اندکی احساس گیجی و و سردرگمی کنید اما هیچگاه این حالت زیاد بطول نخواهد انجامید. احساس اضطراب پس از آن معمولا نشانه اثر بخشی درمانی می باشد. با این حال با هیپنوتیزم کننده خود در خصوص آن صحبت کنید.
۲ آیا میتوان تا مدت نامحدود تحت تاثیرهیپنوتیزم باقی ماند؟
هر شخصی که فیلمهایی نظیر را دیده باشد در این فکر است که هرگاه هیپنوتیزم کننده در حین هیپنوتیزم فرد ناگهان بمیرد
چه اتفاقی رخ خواهد داد. نگران نباشید، شما قادر خواهید بود به تنهایی از حالت خلسه خود خارج گردید.
یا برای چند دقیقه به خواب فرو خواهید رفت وبطور طبیعی بیدار خواهید شد و یا متوجه آن می شوید که کسی با شما سخن نمیگوید و با یک احساس طراوت چشمان خود را باز می کنید.
۳ آیا میتوان در هر زمان از آن حالت خارج شد؟
همانطور که قبلا بحث شد هیپنوتیزم می باید از طرف شما و با میل داوطلبانه حس ناخودآگاه صورت گیرد. بنابراین ضمیر ناخودآگاه شما همواره تحت کنترت می باشد و هرگاه موضوعی را ناراحتتان کند، قطعا امکان خواهد داد از آن حالت خارج شوید.
۴ آیا میتوان حالت خلسه را بعدا به خاطر آورید؟
هر اندازه جلسه هیپنوتیزم عمیقتر باشد به خاطر آوردن لحظات هنگام هیپنوتیزم کمتر خواهد بود. و این ضمیر ناخودآگاه خود شماست که می گوید به چه اندازه هیپنوتیزم عمیق باشد. اکثر افراد قادر هستند حداقل لحظاتی را به خاطر بیاورند.
احساس خواب آلودگی میکنید
اعتبار هیپنوتیزم بعنوان یک ابزار درمانی قابل اطمینان همواره مورد بحث دانشمندان بوده است. اما هزاران مشتری خوشنود نمیتواند بی سبب و غیر واقعی باشد.میتواند؟ اگر اعتقاد دارید که هیپنوتیزم برای شما مناسب میباشد بهترین توصیه در این نظر این است که با توقعات و انتظارات معقول و اندک به آن مبادرت ورزید
منبع:
حتما برای شما هم پیش آمده که در بین اقوام و آشنایان خانواده ای فرزندی داشته باشند که دچار
در حقیقت بیشتر مردم تصور می کنند که ازدواج عاملی است که میتواند همه مشکلات روحی، جسمی فرد را بهبود بخشد. یا بهتر است بگوییم گمان می کنند که ازدواج یک داروی معجزه آسا برای انواع بیماری هاست.
اگرچه ازدواج می تواند به بهبود شرایط بالینی بیماران دچار افسردگی بیانجامد اما به هیچ عنوان راه حل قطعی درمان این بیماری نخواهد بود.
متاسفانه مادران بسیاری هستند که تصور می کنند که اگر پسرشان بداخلاقی میکند باید برایش زن بگیرند تا خوب شود یا اگر دخترشان سربه هوا یا منزوی است باشوهر دادنش می توانند این رفتارش را درمان کنند.
ازدواج مانند یک کوه آتشفشان
در بسیاری از موارد اگر یکی از زوجین بدون درمان بیماری افسردگی وارد زندگی مشترک شود و به یک باره خودش را میان یک زندگی نا آشنا ببیند و بخواهد فکر کند که تنها شده و باید خودش به همراه یک نفر که همسرش هست باید زندگی کند، بیماری افسردگی اش بدتر شده و مانند یک کوه آتشفشان بروز خواهد کرد.
در این شرایط میزان
آیا خوشی
در بسیاری از موارد اگر یکی از زوجین بدون درمان بیماری افسردگی وارد زندگی مشترک شود و به یک باره خودش را میان یک زندگی نا آشنا ببیند و بخواهد فکر کند که تنها شده و باید خودش به همراه یک نفر که همسرش هست باید زندگی کند، بیماری افسردگی اش بدتر شده و مانند یک کوه آتشفشان بروز خواهد کرد.
هرچند که دوران عقد و خرید های این دوران روزگار خاطره آفرین و خوشی را برای هر فردی رقم می زند اما به هیچ عنوان نمی توان اینطور گمان کرد که این دوران خوشی که معمولا در یک بازه شش ماهه تا یکساله قرار دارند می توانند جایگزین درمان طبی افسردگی شوند.
حتی اگر فردی که دچار افسردگی است وارد این روزگار بروفق مراد و شاد نامزدی و عقد بشود و به صورت مقطعی حالش بهبود یابد، اما پس از مدتی این مشکل به شکلی دیگر نمود مییابد. همسر از نوع خوب و ایده آلش هر چقدر هم که خوب باشد مشاور یا روانشناس نیست تا بداند با یک افسرده چطور برخورد کند.
افسردگی عامل بازدارنده داشتن احساس خوشبختی نیست
افسردگی مانع زندگی مشترک نیست
بی شک افسردگی عامل بازدارنده داشتن احساس خوشبختی نیست! چه بسا ممکن است در زندگی سختی ها و مشکلاتی پیش بیاید که به این افسردگی دامن بزند و زندگی مشترک را به سمت زوال بکشاند.
کسی که دچار افسردگی است روحیه شکننده و آسیب پذیری دارد. این روحیه او را در تلاطم زندگی آنطور که باید و شاید همراهی نمیکند.
جایی که باید به همسرش کمک کند، تکیه گاهش باشد و یا برای فرزندانش پدر یا مادری خوب و شاداب باشد کم میآورد و این به دلیل آن است که با هدفی اشتباه ازدواج کرده و با نگاهی ابزاری به این مهم، قدم در زندگی مشترک گذاشته است.
افسردگی و داشتن آرامش در مقابل هم نیستند
هرچند که دوران عقد و خرید های این دوران روزگار خاطره آفرین و خوشی را برای هر فردی رقم می زند اما به هیچ عنوان نمی توان اینطور گمان کرد که این دوران خوشی که معمولا در یک بازه شش ماهه تا یکساله قرار دارند می توانند جایگزین درمان طبی افسردگی شوند.
شاید تصور عموم جامعه از بیماران دچار افسردگی این باشد که این گروه از اجتماع طعم آرامش را نخواهند چشید! یا حتی ممکن است برخی اینگونه تصور کنند که افرادی که دچار اختلالات روحی مانند افسردگی هستند؛ پس از ازدواج این حالت را به طرف مقابل خود نیز انتقال می دهند و ناخواسته او را هم افسرده و منزوی می کنند. بی شک هیچ منطقی نمی پذیرد که افراد به صرف دیدن یک فرد دچار افسردگی، خود نیز دچار این بیماری بشوند.
به بیان واضح تر افسردگی جز بیماری های واگیر دار و مسری نیست که نگران شیوع این بیماری به طرف مقابل باشیم! بلکه می توان اینگونه به ماجرا نگاه کرد که افراد بسیاری از بیماری افسردگی رنج می برند اما زندگی سرشار از آرامشی دارند!
به طور کلی افسردگی و آرامش داشتن دو مقوله جدا از هم هستند هرچند که می توانند تاثیرات جزیی بر روی هم داشته باشند اما نمی توانند مانع یکدیگر باشند.
سلامت روان یکی از پارامترهای
نباید فراموش کرد سلامت زندگی مشترک در گرو سلامت روانی دو طرف است. سلامتی که از دید برخی از والدین خیلی مهم نبوده و همینکه در او برخی معیارهای ظاهری را می ببیند دلشان آرام میگیرد که دختر یا پسرشان در آستانه خوشبختی است.
البته مواردی که در بالا بیان شد؛سعی ندارد القا کند کسی که دچار افسردگی است نباید ازدواج کند!
بلکه در صدد این بیان است که : افسردگی درجات متفاوتی دارد. همچنین درمانهایی ساده و ریشهدار. مقصود ما این است قبل از ازدواج این مشکلات حل و فصل شود. درحقیقت نباید روی ازدواج به چشم یک درمان اولیه حسابی باز کرد.
یک ازدواج موفق و اصولی باید ضامن قوام و خوشبختی زندگی طرفین آن باشد. پس لازم است برای رسیدن به این مهم و ایجاد احساس خوشبختی در دو طرف، آنرا به نحوی که شایسته است مقاوم و پایدار کرد.
اگر احساس می کنید دچار افسردگی هستید یا تنهایی را بیش از حد معمول دوست دارید بهتر است به یک مشاور یا روانپزشک مراجعه کنید و لذت حال خوب را بچشید و بعد در شرایطی که حال خوش روحی و جسمی دارید به ازدواج و
آن وقت هیچ چیزی جلوی خوشبختی تمام عیار شما را نخواهد گرفت .
منبع:
وقتی اتفاقات بدی میافتد، دوست نداریم آنها را بهیاد داشته باشیم و دربرابر آنها مقاومت میکنیم یا آنها را نادیده بگیریم؛ ولی احتمالا داریم برعکس هدف خود عمل میکنیم.
مطالعهای جدید با هدایت دانشمندانی در تگزاس، نشان میدهد عمل ارادی فراموشکردن با افزایش درگیری قشر مغز با اطلاعات ناخواسته همراه است. بهعبارتِدیگر، برای
برای مکانیسم فراموشی، حد متوسطی از
فعالیت مغز حیاتی است. اگر فعالیت مغز خیلی قوی باشد، موجب تقویت خاطره میشود و اگر خیلی ضعیف باشد، نمیتوانید آن را تغییر دهید.
تلاش برای فراموشکردن فعالانهی خاطرات ناخواسته، فقط به پیشگیری از تجمع اطلاعات بیهوده در مغز کمک نمیکند. افزونبراین، به افراد اجازه میدهد از تجربیات دردناک و عواطفی عبور کنند که دوست ندارند بهخاطر بیاورند. این همان بخش دلخواه دانشمندان علوم اعصاب است. جارود لويیس پیکاک، یکی از پژوهشگران مطالعهی مذکور میگوید:
شاید بخواهیم خاطراتی را که موجب بروز
واکنشهای ناهنجار میشوند، مانند خاطرات حاصل از ضربهای روحی را دور بریزیم تا بتوانیم در تجربیات جدید واکنش سازگارتری نشان بدهیم. پژوهشهای پیشین نشان دادهاند توانایی فراموشکردن ارادی مسائل را داریم؛ اما اینکه مغز ما چگونه این کار را انجام میدهد، هنوز سؤال است.
در پژوهشهای قبلی دربارهی فراموشی ارادی، به فعالیت مغز در قشر پیشپیشانی و مرکز حافظهی مغز یعنی هیپوکامپ توجه شده است. پژوهشگران در مطالعهای جدید، به بخش دیگری از مغز توجه کردند که قشر گیجگاهیشکمی (Ventral Temporal Cortex) نامیده میشود و به پردازش و طبقهبندی محرکهای دیداری کمک میکند.
در آزمایشی با حضور ۲۴ فرد جوان سالم، به شرکتکنندگان تصاویری از صحنهها و چهرههای افراد نشان داده شد و سپس، از آنها خواسته شد هرکدام از آن تصاویر را بهخاطر بیاورند یا فراموش کنند. در طول آزمایش، فعالیت مغز هرکدام از شرکتکنندگان را دستگاههای fMRI ثبت کرد. پژوهشگران هنگام بررسی میزان فعالیت ناحیهی قشر گیجگاهیشکمی مغز شرکتکنندگان متوجه شدند عمل فراموشکردن ارادی درمقایسهبا بهخاطرآوردن، نیروی بیشتری از مغز میگیرد. پژوهشگران در مقالهی خود نوشتند:
تصاویری که بهدنبال دستورالعمل فراموشی از قشر گیجگاهیشکمی حاصل شد، درمقایسهبا تصاویری که پس از دستورالعمل یادآوری ثبت شده بود، نشاندهندهی پردازش بیشتر در این منطقه از مغز هنگام فراموشی بودند. این افزایش در پردازش، بهویژه درمواقعی که سطح فعالیت متوسطی وجود داشت، به فراموشی بیشتری منجر میشد.
البته
مهمتر اینکه این قصد فراموشکردن است که موجب فعالسازی حافظه میشود. هنگامیکه این فعالیت به حدمتوسط برسد، خاطره متوقف میشود و به فراموشی آن تجربه منجر خواهد شد.
منبع:
افراد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی جبری،
زیرا این افراد هیچگاه به دیگران اعتماد ندارند و آنها را از دقّت کافی برخوردار نمیدانند. زندگی آنان توسّط مقرّرات، برنامهها و روالهای انعطافناپذیر کنترل میشود. توجّه بیش از حدّ آنها به کار، مانع از
برای این بیماران کنترل رفتار و محیط خود بسیار مهم است و بنابراین هر چیزی که برنامهریزی معمول آنها را تهدید یا به خطر اندازد
شوخی برای این بیماران معنی ندارد و غالبا رفتار و خلقشان بسیار جدی و رسمی است، بدین ترتیب وقتی وارد زندگی خانوادگی آنها میشوید احساس میکند در یک پادگان نظامی هستید که کوچکترین خطا شدیدترین برخورد را در پی دارد.
ویژگیهای فرد مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی-جبری
فرد تقریباً در همه جنبههای زندگی به فکر کنترل شخصی و کنترل میان فردی است و در این میان صرفه جویی در وقت و انرژی قربانی میشود. این وضعیت قبل از اوایل بزرگسالی شروع شدهاست و در شرایط مختلف حضور دارد و چهار مورد (یا بیشتر) از موارد زیر آن را نشان میدهند:
- فرد دائماً به فکر جزئیات، قواعد، فهرستها، نظم، سازمان، یا جدولهای زمانی است، تا جایی که هدف اصلی فعالیت مورد نظر فراموش میشود.
- کمالگرایی باعث میشود در به پایان رسیدن پروژهها اختلال ایجاد شود (چون استانداردهایش رعایت نشدهاند، نمیتواند پروژه را کامل کند).
- به شدت خود را وقف کار میکند و شدیداً در تلاش است تا عملکرد خوبی در شغلش داشته باشد؛ تا جایی که فعالیتهای تفریحی و دوستیهای خود را کنار میگذارد (در صورت مضیقه مالی این معیار در نظر گرفته نمیشود).
- بیش از حد وجدان کاری دارد، مته به خشخاش میگذارد و دربارهٔ رعایت اخلاق، اصول، یا ارزشها انعطافپذیری ندارد. (آداب و رسوم مذهبی و فرهنگی جزو این معیار محسوب نمیشوند).
- نمیتواند اشیای کهنه یا بیارزش را دور بیندازد؛ حتی اگر هیچ ارزش معنوی برایش نداشته باشد.
- دوست ندارد قسمتی از کارش را به دیگران بسپارد یا با دیگران همکاری کند؛ مگر این که کارها را دقیقاً همانطور که او میخواهد، انجام دهند.
- در خرج کردن پول، هم برای خود و هم برای دیگران،
- در افکار و عقایدش سرسخت است و اصلاً حاضر نیست کوتاه بیاید.
آیا اختلال شخصیت وسواسی-جبری قابل درمان است؟
مشکلات احتمالی اختلال شخصیت وسواسی-جبری
- اضطراب
-
- دشواری پیشرفت در موقعیت حرفهای
- دشواری در روابط
تشخیص و درمان اختلال شخصیت وسواسی-جبری
افراد مبتلا به گرایشهای وسواسی-جبری بیشتر از افراد مبتلا به سایر اختلالات شخصیتی به دنبال درمان هستند. بیماران مبتلا به اختلال شخصیت وسواسی جبری، در مصاحبه، رفتاری شق و رق، رسمی و خشک دارند. نمیشود گفت که حالت عاطفیشان کند یا تخت است؛
بلکه شاید محدود توصیف خوبی از آن باشد. اینها در صحبت کردن پیشدستی نمیکنند و خلقشان معمولاً جدی است. ممکن است از اینکه خودشان بر جریان مصاحبه مسلط نیستند، مضطرب گردند. پاسخهای بسیار پر طول و تفصیلی به سوالات میدهند.
مکانیسمهای دفاعی مورد استفاده آنها عبارت است از دلیل تراشی، جداسازی، ذهنی سازی، وارونه سازی و ابطال.
شیوه درمان اختلال شخصیت وسواسی-جبری روان درمانی همراه با
داروی استاندارد کلومیپرامین است (داروی اختصاصی سروتونین یا یک داروی مهار کننده اختصاصی بازجذب سروتونین مثل فلوکزاتین.) داروهای ضد اضطراب و ضد افسردگی هم در رفع علائم مفید واقع میشود.
روشهای مختلف رفتار درمانی شامل:
- حساسیت زدایی تدریجی
- غرقه سازی
- شرطی سازی آزارنده (انزجار درمانی)
- غرقه سازی تجسمی
- بازداشتن فکر
تفاوت اختلال وسواسی-جبری با اختلال شخصیت وسواسی-جبری
اگر چه اختلال شخصیت وسواسی –جبری و اختلال وسواسی –جبری دارای نام مشابهی هستند ولی علایم بالینی این دو اختلال کاملا از هم متفاوت می باشند.
مشخصه اختلال وسواسی –جبری افکار، تصاویر یا تمایلات مزاحم یا رفتارهای تکراری در واکنش به این افکار و تصاویر و تمایلات می باشد در حالی که ویژگی اصلی شخصیت وسواسی –جبری، رفتاری همراه با ناسازگاری، کمال طلبی شدید، کنترل سخت و انعطاف ناپذیر بودن است.
منبع:
خیلی از زوجها به دلیل ارتباط نه چندان خوشایندی که با
به طور کل در زندگی هیچ رابطهای با تنش و بگومگوهای زیاد خوشایند نیست و ما به عنوان انسان برای بقا و ادامهی حیات خود نیاز داریم روابطی سالم، شاداب و انگیزه بخش با دیگران داشته باشیم. ما دوست داریم بابت کارهای خوب و جالبی که در زندگی انجام میدهیم در خاطر دیگران بمانیم، و خاطرات بد و آزاردهنده از خود در ذهن دیگران به جا نگذاریم. یکی از راههایی که کمکمان میکند خاطرات ما در ذهن دیگران مثبت باشد نه منفی، این است که روابط کدر و نامطلبوبی که وجود دارند را در صورت امکان بهبود بدهیم و دوباره بسازیم. اگر رابطهی شما با خانوادهی همسرتان سالم و خوب نیست و همین مسئله شما را در زندگی دونفرهتان به دردسر انداخته است، توصیههایی برایتان داریم تا این رابطه را بهبود بدهید.
اول باید بدانید که رابطهی شما با خانوادهی همسرتان چه تاثیری بر زندگی شوییتان میگذارد:. ممکن است همسرتان بابت این موضوع که شما به اندازهی کافی به خانوادهاش احترام نمیگذارید آزرده و دلخور بشود. دورهمیهای خانوادگی و اوقاتی که باید معمولا در جمع خانوادهها سپری شوند به دلیل رابطهی ضعیف شما با خانوادهی همسرتان پرتنش و یا حتی نابود میشود بچهها نیز از این مشکل ارتباطی تاثیر میگیرند و دچار احساسات منفی میشوند رنجشها و کدورتهای به وجود آمده باعث سوء تفاهم در ارتباطها میشوند.
چگونه روابط خود با خانوادهی همسرتان را بهبود بدهید. به خودتان اجازه بدهید تا ببخشید و بگذرید. نگه داشتن احساس خشم و رنجش در دل فقط به شما آسیب میزند و تاثیری روی طرف مقابلتان ندارد. پس خودتان را از درد و کینه رها کنید و تمرکز و توجهتان را معطوف چیزهایی کنید که در زندگی ارزش و اهمیت خیلی بیشتری دارند به جای اینکه در لاک دفاعی خود فرو بروید سعی کنید موقعیت آنها را درک کنید و احساسات خودتان را ارزیابی کنید. البته این طبیعیست وقتی که ناراحت و دلخورید، ارتباط تان نیز متاثر شود. اما پیش از هر گونه گفتگو و برخوردی به خودتان یادآوری کنید که همیشه آرام و خونسرد باشید و قبل از جواب دادن، چند لحظهای مکث کنید و به پردازش آنچه میخواهید بگویید بپردازید.
تصمیم بگیرید هر آنچه را که در گذشته روی داده پشت سرتان قرار دهید. هر چه که در گذشته گفته شده و انجام شده متعلق به همان زمان است و نباید دیگر در موردشان بحث کنید و اجازه دهید یک بار دیگر هم شما را آزرده کنند. این کار کمکتان میکند دردهایی که دارید التیام پیدا کرده و احساس کنید از آن موضوع رها و سبُک شدهاید و دیگر این احتمال وجود ندارد که دوباره از آنها متاثر شوید از موقعیتها و فرصتهای مناسب برای بهبود روابط و ساختن خاطرات خوش استفاده کنید. فرصتهای جدید کمکتان میکنند خاطرات بد گذشته را کمرنگتر کنید. برای نمونه دعوت از خانوادهی همسر برای یک دورهمی کوچک میتواند خیلی موثرتر از کارهای بزرگتری، مثلا تهیهی هدیههای آنچنانی باشد. یا اینکه میتوانید در بعضی از تصمیم گیریها نظر آنها را نیز جویا شوید و با این کار احترام خود را نسبت به آنها نشان دهید.
همهی ما در زندگی گاهی در روابط خود دچار کدورتهایی میشویم، اما به این معنی نیست که این کدورتها و اختلافها حل نشدنیاند. اگر راههای ارتباطی را باز بگذارید و احساس همدلیتان را همیشه زنده نگه دارید، بسیاری از ناراحتیها را از بین میبرید و میتوانید روابطی سالم و بانشاط برقرار کنید که هم خودتان لذت ببرید و هم همسر و فرزندانتان خوشحال و راضی باشند.
منبع:
در دنیای هالیوود،
ممکن است وجه اشتراک چندانی نداشته باشید
با توجه تفاوت سنی زیادی که بین شما و همسرتان است، به احتمال زیاد سلیقهها و علاقه مندیهایتان هم با هم فرق میکند. مثلا وقتی در اتومبیلتان هستید شاید به سختی بتوانید موزیکی انتخاب کنید که هر دوی شما دوستش داشته باشید یا موضوعاتی پیدا کنید که بتوانید سر صبحانه درموردشان حرف بزنید. این تفاوتها به مرور زمان هر دوی شما را خسته و دده خواهند کرد، اما زیاد هم ناامید نباشید. همیشه راههایی وجود دارند و میتوانید زمینههای مشترکی بین خودتان پیدا کنید و به هم نزدیکتر شوید.
به عبارتی دیگر، روی تشابهات تمرکز کنید و وقتتان را صرف فکر کردن به تفاوتها و بحث کردن در مورد آنها نکنید. از آشنا شدن با دوستان همدیگر واهمه نداشته باشید و با هم دوستان جدیدی پیدا کنید. با بیشتر توجه کردن به تفاوتهایتان به نگرش جدیدی دست پیدا خواهید کرد که انگیزه بخش است و کمکتان میکند بیشتر احساس کنید در زندگی هم نقش دارید.
رابطهی شما مورد قضاوت و سوال قرار میگیرد
یکی از اتفاقهای ناخوشایندی که باید انتظار داشته باشید این است که ممکن است دیگران از شما سوالهایی بپرسند که در واقع به هیچکس جز خودتان ربط ندارد. بیشتر مردُم فکر میکنند ظاهرا غیرعادی بودن رابطه و ازدواج شما به آنها این اجازه را میدهد که درموردش اظهار نظر کنند. در نگاه چنین افرادی هر مشکلی که پیدا کنید (فرقی هم نمیکند چه باشد یا چقدر جدی باشد) بی بروبرگرد نتیجهی فاصلهی سنی زیادی است که بین شما و همسرتان وجود دارد. ضمنا جامعه نیز هنوز نپذیرفته است که یک زن جوان با مرد سن دار یا یک مرد جوان با زنی سن بالا ازدواج کند، پس اگر شما هم چنین شرایطی دارید از اینکه برداشت دیگران از دلیل چنین ازدواجی، ثروت است تعجب نکنید.
مهم این است که اجازه ندهید اظهار نظرهای نسنجیده رویتان اثر بگذارند. بیشتر مردم بیرحمند و تمایل دارند هر چیزی را که طبق روال عادی نیست قضاوت کنند، حتی اگر هیچ نکتهی قابل توجهی نداشته باشد. بهترین راه برخورد با چنین قضاوتهایی این است که به دنبال راهی ساده و مودبانه برای خاموش کردن آنها باشید. اما اگر این اظهار نظرها و قضاوتها از جانب اعضای خانوادهتان بود باید با آنها صحبت کنید و برایشان درمورد انتخابی که کردهاید توضیح دهید. هرگز اجازه ندهید کلام کسی آزارتان دهد یا کسی رابطهتان را زیر سوال ببرد. شما خودتان میدانید چرا چنین تصمیمی گرفتهاید و این تنها چیزی است که اهمیت دارد.
ممکن است مثل یک بچه با شما رفتار شود
اگر شما زوج کوچکتر در رابطهتان باشید، شاید گاهی احساس کنید همسرتان شما را آنقدر که باید جدی نمیگیرد. مثلا ممکن است شما را کنترل کند یا جوری رفتار کند که انگار از شما بیشتر میداند و میفهمد. دلایل چنین رفتارهایی میتواند گوناگون باشد؛ مثلا شاید به جوانی شما حسادت میکند، یا مشکلی جدیتر داشته باشد. اگر همسرتان مقابل دیگران از جایگاهی بالاتر و برتر با شما رفتار میکند بدون تردید مشکلی جدی در آیندهای نزدیک خواهید داشت.
بهترین کاری که میتوانید بکنید این است که با همسرتان به طور جدی حرف بزنید. به او توضیح دهید که رفتارش چه احساسی به شما میدهد و سعی کنید دلایل پنهان این رفتارهایش را بفهمید. به طور کلی داشتن سن بالا همیشه هم به معنی بیشتر دانستن و عاقلتر بودن نیست، بنابراین این واقعیت که شما جوانتر از همسرتان هستید دلیل نمیشود با شما مثل یک بچه رفتار کند یا شما را دست کم بگیرد.
شاید در دیدار با اقوام و آشنایان خجالت زده بشوید
اگر دختر جوانی هستید که با یک مرد سن دار ازدواج کردهاید شاید معرفی کردن همسرتان به اقوام و دوستان برایتان کار سختی باشد، چون احتمالا از قضاوتها و سوال و پرسشهایشان واهمه دارید و خجالت میکشید. اما نباید چنین احساسی داشته باشید. آنها اگر ببینند شما دو نفر چقدر با هم شاد و خوب هستید ناخودآگاه نظرشان عوض خواهد شد.
نکتهی مهم دیگر اینکه نباید دچار تردید بشوید. نگذارید همسرتان فکر کند شما نسبت به انتخابتان شک دارید یا پشیمان شدهاید. شاید شما نتوانید دیگران را متقاعد کنید رابطهتان را عادی تلقی کنند، اما میتوانید نشانشان بدهید خودتان این رابطه را کاملا مناسب و عادی و البته راضی کننده میدانید.
شاید خیلی راحت نتوانید درمورد آیندهتان تصمیمی بگیرید، اما این مسئله همچنان بخش مهمی از رابطهی شماست. یکی از بزرگترین چالشهای ازدواج با فاصله سنی زیاد، بچه دار شدن است. قبل از ازدواج و جدی شدن رابطهتان باید در این مورد کاملا شفاف حرف بزنید و به یک نتیجهی قاطع برسید. البته فاکتورهای بیولوژیکی را نباید نادیده بگیرید، مخصوصا اگر میدانید که طرف مقابلتان بچه میخواهد و شما از نظر بیولوژیکی قادر به بچه دار شدن نیستید.
ضمنا این واقعیت را نیز باید بپذیرید که اگر شما زوج جوانتر در این رابطه هستید ممکن است روزی ناچار شوید یک پرستار تمام وقت برای همسرتان باشید. در لحظه زندگی کردن عالیست، اما نباید از واقعیتهای غیرقابل اجتناب آینده چشم بپوشید، مثلا اینکه همسر شما همیشه بسیار سندارتر از شما خواهد بود.
هر چند خیلیها میگویند سن فقط یک عدد است، اما ازدواج کردن با کسی که خیلی از شما جوانتر یا سندارتر است اغلب چالشهای زیادی خواهد داشت که کنارآمدن با آنها نیاز به صبر و تلاش زیادی دارد. کلام اخر اینکه این شما هستید که تصمیم میگیرید چه کسی شریک زندگیتان باشد، پس درمورد انتخابتان اعتماد بنفس داشته باشید و با هم روی مسائلتان کار کنید. تا مادامی که همدیگر را دوست دارید و به هم احترام میگذارید، سن واقعا فقط یک عدد خواهد بود.
منبع:
تمرینهای
ادراک و توجه، مفاهیمی هستند که ریشه در آگاهی انسان دارند؛ آگاهی از آنچه در اطرافمان رخ میدهد و آنچه انجام میدهیم. یعنی زمانی که چیزی میخوریم، به بافت، رنگ و طعمهای مختلف غذا توجه کنیم. ممکن است کمی عجیب به نظر برسد؛ ولی از آخرین باری که واقعاً لذت بردید یا خودتان را در لحظه رها کردید چقدر گذشته است؟ چگونه میتوان به ذهنآگاهی رسید؟
پیش از هر چیز باید بدانید که ذهنآگاهی، ریشه در بودیسم دارد: ذهن آگاهی یک شیوه هستی و تجربهی زندگی است.
ذهنآگاهی به معنی حضور در لحظهی حال است. این اقدام، سختتر از آن است که با تکیه به روزمرگیها حاصل شود؛ ولی درعینحال یکی از ضروریات زندگی هرروزهی شما است.
بزرگترین مانعی که بر سر راه شما وجود دارد، این است که از زمان حال غافل شوید. چه در جلسات کاری، زمان پیادهروی یا هر فعالیت دیگری، سعی کنید از همهی ذرات زندگی، حتی جوانب خستهکنندهی آن، لذت ببرید.
سؤالی که پیش میآید این است که چرا اصولاً باید ذهنآگاهی را تمرین کنید؟ ذهنآگاهی با تقویت ارادهی شما، استرس و اضطرابی را که سد راه موفقیت و دستیابی به اهداف میشوند، از بین میبرد. مؤسسهی Mindful در وبلاگ خود توضیح میدهد که چرا این تمرینها، به کاهش
دههی ۷۰ میلادی، یک دورهی آزمایشی مشهور و موفق به نام «کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی» برگزار شد که ثابت میکرد این تمرینها، به مقابله با افکار منفی که انسانها هر روز با آنها دستبهگریباناند، کمک میکند. درعینحال میتوان از تمرینهای مدیتیشن در کنار شناخت درمانی کمک گرفت.
و درنهایت، ذهن آگاهی با وضوح بخشیدن به دیدگاه مردم، شیوهی زندگی آنها را تغییر میدهد.
منبع:
مثبت اندیشی کلید موفقیت
نگرش شما عملکردی مشابه طراحی داخلی برای یک ساختمان در سازماندهی ذهنتان دارد. نگرش شما تاثیر قابل توجهی در شکلگیری مسیر زندگی و کاری شما دارد. در این مقاله با ما همراه باشید تا تاثیرات شگرف مثبت اندیشی بر موفقیت و راههای تغییر نگرش و رسیدن به مثبت اندیشی را بدانید.
مثبت اندیشی
اعمال از افکار سرچشمه میگیرد. برای موفق بودن، افکاری که در ذهن میپرورانید را را درست و با دقت انتخاب کنید. افکاری که شما درباره خودتان، تواناییهایتان، دستاوردهای مالیتان (یا شکستهای مالیتان) دارید و همچنین تصوری که در ذهنتان نسبت به تواناییتان برای رسیدن به موفقیت دارید، در نهایت در زندگیتان عملی خواهند شد.
معادلهی تشخیص نوع نگرش
با این معادله نگرش خود را ارزیابی کنید: نگرش=حرکت. این معادله بیان میکند که نگرش آن چیزی است که حرکت رو به جلو یا رو به عقب شما را تعیین میکند. بنابراین باتوجه به اینکه در زندگیتان چگونه حرکت میکنید، میتوانید نگرشتان را ارزیابی کنید.
تاثیر
در دنیای کسبوکاری که هر شخص برای ساختن منابع، استعدادها، امور مالی، فناوری و غیره تلاش میکند، موفقیت یک شخص به دلیل مصمم بودن و انعطافپذیری اوست.
در کسبوکار، نگرش همه چیز است. اگر باور داشته باشید که میتوانید موفق شوید، حتما خواهید توانست. نگرش شما دربارهی موفقیت، در واقع پیشگویی شماست. پس برنده بودن را انتخاب کنید.
اگر نگرش شما منفیِ و غیرمولد است و احساس میکنید نیاز به تغییر الگوی تفکر دارید، میتوانید راهکارهایی که در ادامه آوردهایم را انجام بدهید:
راهکارهایی برای مثبت اندیشی
راهکارهای تغییر نگرش
1- آماده سازی ذهن
شما باید یاد بگیرید که خودتان را برای یک وضعیت ذهنی مثبت آماده کنید. افکاری که از ایمان و عقیده و قدرت درونیتان سرچشمه میگیرد را جایگزین افکار ترسآور و ناامیدکنندهی تان کنید. برای این کار باید تمرکز خود را بر تواناییهایتان بگذارید. این کار باعث میشود که از حرکت باز نایستید و به تلاش ادامه بدهید.
2- عامل انگیزه خود را کشف کنید
در جستوجوی چیزهایی باشید که به شما انگیزهی تلاش و کوشش میدهد. فکر کنید که در گذشته چه چیزهایی به شما انگیزه داده است تا تغییری در زندگیتان ایجاد کنید و به دنبال اهدافتان بروید. زمانی که بتوانید به خودتان برای یک هدف انگیزه بدهید، باعث میشود سریعتر در مسیرتان حرکت کنید و در نهایت موجب خواهد شد که موفقیتهای بیشتری به دست آورید.
۳- الگوهای ذهنیتان را انتخاب کنید
الگوهایی برای خود انتخاب کنید که به تجسم اهدافتان کمک کند تا برای رسیدن به آنها، مهارتهای خود را افزایش دهید. برای حفظ نگرش مثبت و مشتاقانه، الگوهایی برای موفقیت خلق کنید و مدام دربارهی آنها فکر کنید.
۴- به تحقق یافتن هدفتان باور داشته باشید
هرچقدر عمیقتر به تحقق یک هدف باور داشته باشید، احتمال بیشتری برای محقق شدن آن وجود دارد. این نوع تمرین ذهنی، باعث مثبتاندیشی شما میشود و شما را به سمت دستیابی به موفقیت سوق میدهد. من معتقدم که شما به شکل طبیعی برای آنچه که تجسم میکنید، تلاش خواهید کرد.
5- به ذهن خود نظم ببخشید و با برنامه حرکت کنید
زمانی که در کار خود با چالش مواجه میشوید، شاید احساس کنید که کنترل احساسات و افکار خود را از دست دادهاید. برای اینکه خوشبین باقی بمانید، ذهن خود را نظم ببخشید تا از افکار بدبینانه خالی شود و از لغزش در سراشیبیِ سؤالِ «چه میشود؟» نجات پیدا کنید.
6- مدیریت اضطراب
7- تمرکز کردن روی راه حل
هر فکر دانهای است که شما برای برنامهریزی نوع نگرش و در نتیجه نوع رفتارتان، آن را میکارید. برای اینکه نگرش خوبی داشته باشید، یاد بگیرید که ذهنتان را بر راهحلها متمرکز کنید نه بر مشکلات.
8- با انرژی و خوشحال باشید
باید با انرژی و خوشحال باشید، بشتر بخندید و از کارتان لذت ببرید. مشتاق موفقیت باشید و اشتیاق خود را نشان بدهید. به این ترتیب یک شوق طبیعی در رفتار شما نمایان خواهد شد و به نظر خواهد آمد که نمیتوانید برای دست به کار شدن و تبدیل اشتیاقتان به عمل صبر کنید. این شوق نمایندهی تمام احساسات شماست.
9- متعهد باشید
زمانی که ۱۰۰ درصد متعهد به کارتان باشید، به عنوان موتور محرکهی شما برای رسیدن به اهدافتان عمل میکند. تعهد کامل، شک و تردید را از بین میبرد.
10- معنویات ذهنتان را تقویت کنید
به دنبال معنای عمیقتری باشید. انگیزه های معنوی نه تنها روح شما را پرورش میدهد، بلکه اگر بتوانید بین آنها با اهداف کاری خود ارتباط برقرار کنید، به این احساس خواهید رسید که با کارتان اهدافی که برای زندگی دارید، محقق خواهد شد.
شغل شما جایی است که بتوانید در یک مقیاس بزرگ بر دیگران تأثیر مثبت بگذارید. این نوع تفکر به هدفی که برایش کار میکنید، معنا میبخشد و شما را قادر خواهد کرد که ببینید چگونه هدفتان به زندگی دیگران کمک میکند. این موضوع به شما قدرت بیشتری برای انجام کارتان میدهد.
11- کمی بیخیال باشید
هنگامی که در تلاش برای دستیابی به موفقیت هستید، به دنبال جنبههای مفرح و لذتبخش زندگی نیز باشید. این باعث میشود که استرستان کاهش پیدا کند. هرچقدر کمتر استرس داشته باشید، انرژی مثبت بیشتری خواهید داشت که باعث تلاش سختتر شما خواهد شد.
بیخیال بودن مهارت بزرگی است که باعث میشود محیط کاری اطرافتان شادتر شود و به شخصیت شما کاریزما میبخشد (جذابیت شخصیتی) و در کسانی که با شما یا برای شما کار میکنند، اعتماد و علاقه بهوجود میآورد.
12- فعالیت بدنی خود را بیشتر کنید
یکی از سریعترین راهها برای تغییر نگرش منفی، تغییر در وضعیت جسمی است. اگر استرس دارید، فعالیت بدنی خیلی سریع در شما آرامش ایجاد میکند. این کار کمک میکند تا فکرهای منفی را از سر خود بیرون کنید و انرژی خود را برای دیدن افکار مثبت جمع کنید.
ورزش (یا هر نوع فعالیت بدنی) شما را به سمت یک وضعیت متعادل ذهنی سوق میدهد که به شما اجازه میدهد تا مثبتاندیشی خود را افزایش دهید. حرکت به صورت طبیعی باعث آزاد شدن استرس میشود که برای تعادل ذهنی و تداوم انگیزه بسیار ایدهآل است. اگر نمیتوانید در یک روز پر از استرس به باشگاه بروید، حداقل یک پیادهروی کوتاه (مثلا ۱۵ دقیقه) انجام بدهید.
13- افکار و احساساتتان را کنترل کنید
بر خودتان مسلط شوید: برای موفق شدن باید بر دو چیز تسلط داشته باشید. افکار و احساساتتان. اگر به طور ذاتی بدبین هستید، تصمیم بگیرید که آگاهانه مسئولیت انتخاب نگرش خود را بر عهده بگیرید. مثبتاندیشی را در اخلاق و تعاملتان با دیگران در پیش بگیرید. زمانیکه بتوانید بر دنیای درونی خود تسلط پیدا کنید، بر دنیای بیرونی خود نیز میتوانید تسلط پیدا کنید.
اثرات شگفتانگیز مثبت اندیشی
اثرات شگفت انگیز مثبت اندیشی
مثبت بودن قدرت تمرکز شما را بالا میبرد
مثبت اندیشی باعث میشود حواستان به حواشی، منفی بافیها و پیشآمدهای جزئی که باب میلتان نیستند پرت نشود و در نتیجه تمامی تمرکزتان رو مسیر اصلیتان قرار میگیرد
نگرش مثبت باعث تقویت اعتماد به نفستان میشود
مثبت بودن نقاط ضعف و چیزهایی که باعث آزارتان میشود را برایتان کمرنگ کرده و در نتیجه باعث بالا بردن اعتماد به نفس شما میشود.
مثبت اندیشی، فرصتهای زندگیات را نمایان میسازد
تا زمانی که درحال غر زدن و گله کردن از زمین و زمان و خلاصه منفیبافی باشی، نمیتوانی فرصتهای زندگیات را که راه رسیدن به موفقیت هستند را ببینی و قابلیت تشخیص آنها را نداری.
با مثبت اندیشی به خود باوری میرسید
مثبت اندیشی استعدادها و تواناییهایتان را برای شما آشکار میسازد و باعث میشود به خود اعتماد داشته و به خودباوری برسید.
نگرش مثبت نقطه تحمل را بالا میبرد
مثبت فکر کردن مانند یک محرک برای کارایی و قدرت شماست. اگر مثبت اندیش باشید کارها برایتان آسان تر و قابل حلتر میشود.
مثبت اندیشی باعث جلب اعتماد دیگران میشود
در قسمت بالا به تاثیر مثبت اندیشی در کشف تواناییها و در نتیجه خودباوری و بالا رفتن اعتماد به نفس اشاره شد. زمانی که شما به خودباوری برسید و اعتماد به نفس داشته باشید، دیگران نیز راحتتر میتوانند به شما اعتماد کنند و مسئلیت های بزرگتری به شما بسپارند. در نتیجه میتواند باعث ارتقا جایگاه شما در کار و یا خانواده و .شود.
کلید طلایی خوشبختی در همه زمینهها:
"نفوس بد نزن"، "بد به دلت راه نده"، "لفظ بد نیا"، "منفی نباش"، "هر چی فکر کنی همون میشه"، "مثبت فکر کن"، "مثبت باش"
و از عبارات مثبتی چون: "من میتوانم"، "من قادر هستم"، "چنین چیزی ممکن است و از عهده انجام آن بر می آیم"، "چقدر این کار برایم لذتبخش است" و. استفاده کنید و همواره شادی، قدرت و موفقیت را در وجود خود زنده نگه دارید.
منبع :
رئیس انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران با انتقاد از ازدواج سفید گفت: ازدواج سفید نیازهایی را از افراد برطرف می کند اما بدون تعهد و اینجا آسیب جدی که به فرد وارد می شود حاکی از تنهایی مطلق،
کوروش محمدی در یک برنامه رادیویی با بیان اینکه تغییرات در ساختارهای اجتماعی جامعه آثاری از جمله تجرد قطعی در سبک زندگی و رفتارها و رویکردهای افراد ایجاد کرده است، افزود: این مساله میتواند شیوه جدیدی از سبک زندگی در جامعه تلقی شود. همه این تغییرات در جایگاه خود میتوانند تغییر محسوب شوند اما این عوارض و عواقب آن هاست که آسیب به حساب میآید.
وی با انتقاد از بی توجهی و غفلت از مبحث خانواده و ارتباطات جوانان با جنس مخالف طی سالیان اخیر اظهار کرد: امروز با رشد فزاینده ای در حوزه تجرد قطعی مواجهیم و این محصول بد همین غفلت و بی توجهیها است. نهادینه شدن معضلاتی در مسیر زندگی جوانان مانند بیکاری، تغییر رویکردها و تجمل گرایی، گرانی و تورم و سوء مدیریت در ارتباطات مشکلات زیادی را به ویژه در
محمدی با اشاره به توصیه اکید دین اسلام به تکریم فرزندان، تصریح کرد: گاهی از همان ابتدا فرزند خود را به عنوان کالا و ابزار میبینیم و به همین دلیل برای او تصمیم میگیریم و به او اجازه مشارکت در امور را نمیدهیم.
وی با انتقاد از بی توجهی آموزش و پرورش به کارآمدی و مهارت دانش آموزان نیز ادامه داد: امروز یک تعلیم و تربیت ناکارآمد در جامعه وجود دارد که صرفاً دانش آموزان را در رقابت تحصیلی و پر از استرس قرار میدهد و عملاً برای تربیت یک نسل و نسلهای آینده برنامهای نداریم.
رئیس انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران با بیان اینکه سن ازدواج در حال افزایش است گفت: امروز ازدواج سفید در حال انجام است و این امر ارتباطات نامتعارف و خطرناکی را میان جوانان ایجاد کرده است. دلیل این پدیده این است که خانواده و نظام تربیتی نتوانستهاند نیاز ارتباطی و مهارتی فرزند را به درستی تعریف کنند و در نهایت این ارتباطات خطرناک جایگزین آن میشود.
به اعتقاد محمدی، در گذشته برخی افراد به صورت افراطی به ازدواج فرزندان ۱۵ تا ۲۰ ساله تأکید میکردند و معتقدند که اگر در این سن ازدواج نکنند به اصطلاح "ترشیده" میشوند، یعنی فرزندان قبل از رسیدن به سن رسش وادار به ازدواج میشدند و زندگیهای ناموفقی هم تشکیل میدادند. این مساله به تدریج بر تصمیمات بعدی جامعه، رویکرد و نگرشهای نسلهای بعدی تأثیر گذاشت؛ بطوریکه امروز شاهدیم بسیاری از افراد از مسائلی که در ازدواج جاری است گریزاناند و زندگی مجردی را انتخاب میکنند.
وی با بیان اینکه ازدواج سفید نیازهایی را از افراد برطرف میکند، اما بدون تعهد است و در آینده آسیب جدی به فرد وارد میکند، اظهار کرد: این آسیبها عبارتند از تنهایی مطلق، افسردگی و
رئیس انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران با اشاره به راهکارهای مقابله با معضل تنها زیستی گفت: رفع این معضل زمانبر است زیرا تغییر
برای دریافت مشاوره در زمینه افسردگی آن می توانید به سایت
در سایت دکتر بهشتیان مطالب متنوعی در زمینه های روانشناسی مختلف،
اگر به دنبال
منبع :
تابهحال پیش آمده حرف زدن و خندیدن زن و شوهری را ببینید که سالها از
چه عواملی باعث پایداری رابطه عاطفی میشود؟
همچنین در بررسیها مشخص شده، توسعهی شخصی میتواند کیفیت روابط زوجین را بهبود ببخشد و از احتمال خیانت همسر در یک رابطه عاشقانه بکاهد. در این مقاله به بررسی رابطه توسعه شخصی و رضایت از رابطه خواهیم پرداخت و خواهیم گفت چگونه میتوانید احتمال خیانت همسر را کاهش دهید.
تفریح در کنار هم، تداوم رابطه
گذراندن لحظات مفرح در کنار یکدیگر، رابطه های عاشقانه را قدرت میبخشد. بسیاری از زوجها از ابتدا بهخاطر این رابطهی عاطفیشان را شروع کردهاند که علایق مشترکی دارند. زوجهای شاد در فعالیتهای دونفرهی لذتبخش، از پیادهروی گرفته تا گردش در طبیعت و غذا پختن با یکدیگر شریک میشوند.
حتی زوجهایی که سالگرد ازدواج ۳۰ سالهشان را جشن میگیرند، میتوانند از فعالیتهایی که از روزهای اول آشنایی برایشان جذاب و هیجانانگیز بوده بهرهمند شوند. زوجهای قدیمی هم با وجود محدودیتهایی فیزیکی میتوانند ماجراجوییها و فعالیتهای داشته باشند که هر دو از آن لذت میبرند.
اما چه فعالیتهایی میتواند این نوع هیجان را دوباره به زندگی برگرداند؟ خوشبختانه بنابر بررسیها مشخص شده لازم نیست زوجها حتما چتربازی یا بانجی جامپینگ را تجربه کنند که بتوانند روابطی پایدار بهوجود آورند. این کار میتواند بهسادگی درخواست رقص درکنار هم باشد.
همسر خود را درک کنید
ساده به نظر میرسد ولی اصلا ساده نیست. همسر شما انواع تفکرات مخفی و احساسات پنهان را در خود دارد که از آنها نه با شما و نه با هیچ کس دیگری صحبت نمیکند. آن قدر باید ایمن باشید که بتوانید کاملا به این افکار و احساسات نفوذ کنید، اما چگونه؟
مواردی را درباره همسر خود پیدا کنید که کسی درباره آنها چیزی نمیداند. از این اطلاعات برای هر روز «نزدیک شدن» در تجربیات او در روابط، در محل کار و با خود او استفاده کنید. چیزهایی را سعی کنید بدانید که حتی مادر و نزدیکترین دوستان او هم نمیدانند. دانستن این اطلاعات، شما را آن قدر ارزشمند میسازد که شاید تعداد اندکی بتوانند با شما برابری کنند.
اثر سازگاری در
این تحقیق، این نظریه را که روابط قوی میان زوجهایی شکل میگیرد که واقعا باهم سازگار باشند، تأیید میکند. مثلا اگر یکی از زوجها وانمود کند به فعالیتی که همسرش دوست دارد، علاقهمند است، نمیتواند چنین رابطه محکمی بهوجود آورد. مثلا اگر او وانمود کند عاشق فوتبال است، اما چیزی از سوپرباول (مسابقهی سالانهی فوتبال آمریکایی) نداند یا بهخاطر همسرش بگوید، از اردو رفتن لذت میبرد اما واقعا اینگونه نباشد، نمیتواند منجر به رضایت و خشنودی طولانیمدت در روابط خود و همسرش شود.
زوجهایی که برای حفظ رابطهای مثبت انگیزه دارند، میتوانند با شرکت کردن در فعالیتهایی که هر دو به آن علاقهمند هستند، روابط خود را محکم و قوی نگهدارند. زیرا خودبهبودی میتواند رضایت در رابطه را موجب شود. بنابراین شما اگر متأهل هستید، چه کفشهای باله بپوشید و چه چکمههای پیادهروی یا اینکه دمپاییهای خانه پایتان باشد، میتوانید فعالیتی برگزینید که برای هردویتان واقعا جذاب باشد و روابط محکمتری برای خود بسازید.
گاهی اوقات به او اجازه بدهید که با خودش خلوت کند
بیش از اندازه کنترلگری نکنید
بعضی از ما وقتی وارد رابطه ای میشویم، بدون این که خودمان متوجه باشیم سعی میکنیم که طرف مقابل را کنترل کنیم؛ البته نیتمان خیر است و فکر میکنیم که صلاح عشقمان را میخواهیم. این خودرای بودن باعث شکل گیری عادتهای مخربی مانند شکایت کردن، سرزنش کردن، انتقاد کردن، غر زدن، تهدید کردن، تنبیه کردن و تطمیع کردن یا پاداش دادن میشود که رابطه را به نابودی میکشاند.
وقتی زنی چنین عادتهای ناخوشایندی داشته باشد، مردش ترغیب میشود تا هر چه بیشتر از خانه و زن سلطه گرش دور شود، شاید قدری آرامش پیدا کند. این فراری بودن از خانه زمینه را برای خیانت فراهم میکند. پس تا جایی که میتوانید از این رفتارها اجتناب کنید، هرچند این رفتارها در ذات ن ریشه دارد.
ستاره باشید
وقتی که نیازهای احساسی و جسمانی ما به بهترین وجه برآورده شوند، تمایلی به جستوجوی آنها در مکانهای دیگر نداریم. برآورده سازی نیازها و خواستههای همسر و نیازهای خود را بررسی کنید. اطمینان حاصل کنید که نقاط ضعف را مرتفع ساخته و درباره آنچه برای احساس رضایت و شادمانی نیاز دارید، صادقانه رفتار کنید.
از نق زدن و سرزنش کردن دست بردارید
درست است که مردها گاهی شه میشوند، جورابهای کثیفشان را هر جا که دستشان برسد، پرت میکنند یا دیر به خانه می آیند و یادشان میرود که خرید کنند. به محض این که شوهرتان وارد خانه میشود، به او پرخاش میکنید که: “چرا ساعت ناهاری به من زنگ نزدی؟ همش منتظر بودم، زنگ بزنی و بیشتر از ده بار بهت پیام زدم. کجا بودی؟ دیگه منو دوست نداری؟ چرا با من این کارو میکنی؟”
نیم ساعت بعد دوباره شکایت کردن را شروع میکنید. این بار سرش را با غرغرهایتان میبرید که اگر فردا ساعت استراحتش به شما زنگ نزند، یعنی این که شما را دوست ندارد. شوهر خسته تان بعد از شنیدن سرزنش های اولتان به اندازه ی کافی بدخلق شده است و دیگر اصلاً حوصله ی شنیدن گله و شکایت ندارد.
اگر میخواهید شوهرتان را حفظ کنید، سخت نگیرید. چنانچه عاشق همسرتان هستید، به او فرصت بدهید. او یک مرد عاقل و بالغ است و اگر وقتش را داشته باشد، حتماً به شما زنگ میزند. غر زدن مانند آبی است که روی شعله ی عشق و محبت بین زن و شوهر ریخته میشود و باعث میشود که همسرتان برای رسیدن به آرامش و راحتی به آغوش ن دیگر پناه ببرد.
به سیم آخر بزنید
بهطور مکرر دربارهی
بهترین روش برای جلوگیری از خیانت این است که مطمئن شوید رابطهتان خیلی باحال است! آنقدر جذاب است که کسی جسارت نزدیکی به همسرتان را ندارد. اینکه سعی کنید هر روز برای همسرتان جذاب باشید، خیلی از ایجاد ترس، احساس گناه و تهدید کارسازتر است. اگر همه چیز را در رابطه و دوستیتان تازه نگه دارید، این کار مغز را تحریک میکند تا تمرکز خود را روی رابطهی اولیه نگه دارد.
اگر هم حس کردید سر همسرتان جایی گرمشده و شیطنتی در کار است به جای تهدید، ترک یا نقد او سعی کنید با اثبات خود، در این بازی ناسالم برنده شوید. گاهی بو بردن چنین شیطنتهایی به شما قوایی میدهد تا رابطهی خود را به بهترین ازدواج ممکن تبدیل کنید. رشد رابطه به تلاش مداوم احتیاج دارد. تمرکزتان را روی تقویت خود قرار دهید، نه روی نگرانی بیشازحد دربارهی خطرات احتمالی.
برای دریافت مشاوره در زمینه ازدواج و همسرداری آن می توانید به سایت
در سایت دکتر بهشتیان مطالب متنوعی در زمینه های روانشناسی مختلف،
اگر به دنبال
منبع:
محل زندگی ،از جمله حقوق مشترک زوجین محسوب می شود . بطور خلاصه و کلی باید خاطرنشان کرد که هدف اصلی
برخی از زوجین برای محل زندگی مشترک با هم اختلاف هایی پیدا می کنند
با مطالعه این مطلب میتوانید راحت تر اختلافات خود را حل نمایید.
1- عدم تفاهم زوجین
هنگامی که که زن و شوهری با هم
2- مشکلات با خانواده همسر
در بسياري از مواقع اگر یک زوج بر سر محل زندگی به تفاهم نمی رسند، به دلیل مشکل با خانواده همسر میباشد . یکی از زوجین می خواهد که نزديک به خانواده خود باشد و دیگری به علت مشکل با خانواده همسرش ترجیح ميدهد که از آنها فاصله بگیرد و زندگی مستقل تری داشته باشد تا از مشکلات دور باشد. گاه این اختلافات در ازدواج از طرف خانواده ها سبب چنين افکاری ميشود .
با وجود تمام این اختلافات براي آغاز یک زندگی مشترک لازم است که هر دو طرف راضی باشند، پس اصرار و انکار هر کدام از زوجین تنها به بدتر شدن وضعیت می انجامد. در چنين شرایطی پیشنهاد ميشود زن و مرد هر دو به شرایط با دیدی منطقی بنگرند و در کنار یکدیگر به دنبال راه چاره باشند. لجبازی کردن و رفتارهای خودمحورانه به روابط شما اسیب بیشتری ميزند .
3- دلبستگی بی اندازه به خانواده
گاه
4- لجبازی همسر بر سر محل زندگی
لجبازی بین زن و شوهر یکی ديگر از علل مهم بروز مشکلات و اختلافات است. امکان دارد که هیچ کدام از زوجین با محل زندگی که همسرش انتخاب کرده مشکلی نداشته باشد ولی فقط بخاطر لجبازی با همسرش با وی مخالفت کند و بخواهد که محل دیگری را براي زندگی انتخاب کند. در چنين شرایطی به تأکید بر سر انتخاب محل زندگی باید علت اصلی ناراحتی و لجبازی فرد را جویا شد. با رفع ناراحتی اصلی لجبازی پایان خواهد یافت.
5- مشکلات مالی و اختلاف بر سر محل زندگی
یکی از اصلی ترین علل تفاوت بر سر محل زندگی مشکل مالی است. در بیش تر مواقع زن، خانه ای را می خواهد که همسرش قابلیت خرید آن را ندارد. عدم درک خانم از وضعیت همسر بیش تر مرد را در حالت استرس زا و تنش قرار داده و سبب بروز مشکلات ديگر هم ميشود . معمولاً مردانی که با همسرشان صمیمیت نداشته و وی را در جریان امورات خود قرار نمی دهند دچار چنين مشکلاتی میشوند . شکل دهی صمیمیت بین زوجین میتواند راهکاری مناسب براي این زوج ها باشد.
6- ویژگی های شخصی
اختلاف در ویژگی های شخصی و علائق از علل بسیار مهم در بوجود آمدن این اختلاف است. در این وضعیت امکان دارد زوجین کاملاً تفاهم داشته باشند، ولی به علل اختلاف در علائق به مشکل بر بخورند. به طور مثال امکان دارد یکی زوجین به محل های شلوغ براي زندگی علاقمند باشد و دیگری به محل های آرام علاقه داشته باشد. عدم اگاهی از این تفاوت ها سبب ميشود که مشکلات بسیار کوچک تبدیل به مشکلات بزرگ و جدّي در زندگی شوند. در زمان آشنایی قبل ازدواج بهتر است در مورد تمامی مسایل صحبت شود تا چنين مشکلاتی پیش نیاید.
براي جلوگيري از اختلاف بر سر محل زندگی پیش از ازدواج در مورد این مسأله با هم حرف بزنید درصورتی که به نتيجه نرسیدید از یک
برای دریافت مشاوره در زمینه شویی می توانید به سایت
در سایت دکتر بهشتیان مطالب متنوعی در زمینه های روانشناسی مختلف،
اگر به دنبال
منبع:
سالمندان هم دارای کودک درون هستند. کودک درون، والد درون و بالغ درون سه شخصیت کاملاً متفاوتی است که در علم
پدران و مادران ما که اکنون سالمند تلقی میشوند ، براي تربیت ما بیش تر والد درون خود را تقویت کردند.
وظیفه ماست که با عرضه راه حل های مناسب در این زمينه بتوانیم بالغ درون آنها و مخصوصا
در حالی که سالمندان وقت ازاد زيادي دارند و چنانچه بتوانند قسمتی از زمان خود را به تفریح و سرگرمی اختصاص دهند قطعاً
به عنوان مثال تفریحی مثل بازي شطرنج ممکن است براي سالمندی موثر و براي سالمند دیگری خسته کننده و حتی زیان آور باشد یا اگر به سالمندی که بیماري ریوی یا آرتروز شدید دارد توصیه کنیم هر روز پیاده روی کند، در واقع نه تنها باعث ازار وی شده ایم بلکه امکان دارد سلامت جسمی وی را هم به خطر اندازیم.
فواید تقویت فعالیت های سرگرمی و تفریحی سالمندان
افزایش روحیه سالمند
شادابی و نشاط بیش تر سالمندان
تقویت سیستم فیزیکی بدنشان
تقویت اعصاب و روان پدران و مادران
افزایش ضریب هوشی و حافظه
میل بیش تر به ادامه زندگی
یادآوری حس عاشقی زمان جوانی
جوان سازی پوست و دیگر قسمت های بدن
در کشور های توسعه یافته جهان مرکزهای تفریحی براي سالمندان در محله های گوناگون وجود دارد و باتوجه به وضعیت جسمانی سالمند نزدیکترین آنها انتخاب ميشود و سالمند در ساعتها و روز هایی از هفته در آن جا حضور می یابد. در کشور ما هم چند مرکز وجود دارد و سعی شده مرکزهای بیشتری دایر شود، ولی تعداد این مرکزها بسیار کم است و نمی تواند جمعیت رو به رشد سالمندی کشور ما را پوشش دهد.
تفریحی که براي هر سالمندی توصیه ميشود به وضعیت اقتصادی وی هم بستگی دارد. سالمندی دوره ای است که کم تر کسی شاغل است. اکثر
از یک جهت ، سطح هزینه ها به دلیل ناتوانی های ناشی از بیماري و هزینه های درمانی بالا میرود و از طرف ديگر، ساختار جامعه ما طوری است که والدین هم چنان نقش حمایتگری خود را موقع
در یک نظرسنجی از سالمندان پرسیده شد چرا به مرکزهای ورزشی یا مرکزهای تفریحی مراجعه نمی کنند؟ بسياري از آنها علت اصلی حضور نیافتن در چنين مراکزی را نبود امکانات مالی عنوان کردند؛ بدین ترتیب بهتر است تفریحی براي سالمند در نظر گرفته شود که مناسب با وضعیت اقتصادی وی باشد یا هزینه ها را به حداقل برسانند.
برای دریافت مشاوره در زمینه سالمندان می توانید به سایت
در سایت دکتر بهشتیان مطالب متنوعی در زمینه های روانشناسی مختلف،
اگر به دنبال
منبع:
همین دو سه ماه پیش بود که از یکی از خانم های فامیل که فرزندان دانشجو و بزرگتر هم دارد شنیدم که لابلای حرف هایش گفت: «اگر زنِ فلان خواستگارم شده بودم الان وضعم بهتر از این بود». این جمله را به خصوص کسانی مثل شما که در آستانه ازدواج هستید و به سبک و سیاق امروزی، سبک- سنگین های مدرن تری را در مورد ازدواجتان به خرج می دهید بیشتر می شنوید. فکر می کنید چرا خانمی که بیست و اندی سال از ازدواجش می گذرد، هنوز با
فرض کنید که رایانه شما به ویروسی گرفتار شده است که نمی گذارد یکی از فایل های اطلاعاتی تان بسته بشود. در این موقعیت، وقتی که رایانه تان را روشن می کنید اولین چیزی که می بینید چیست؟ وقتی که می خواهید آن را خاموش کنید چطور؟ بله، درست است، همان فایلی که بسته نمی شود. ذهن شما هم همینطور است.
اگر به دلایلی مثل ناآگاهی، کم توجهی به خود، بازی های احساس، وسواس و هزار و یک علت دیگر، فایل یکی از اتفاقات زندگی تان به خصوص در مورد مسائل ارتباطی مهمی مثل ازدواج، به موقع در ذهن شما بسته نشود و باز بماند، تا وقتی که هستید و نفس می کشید شما را رها نخواهد کرد. یعنی همان اتفاقی که برای خانم فامیل ما افتاد.
یک نظریه
1. نیتی.شاید بگویید که اصولاً کسانی که از زندگی مشترکشان ناراضی هستند، از حسرت از دست دادن فرصت ازدواج با موارد قبلی شان دم می زنند. البته حرف شما تا حدی درست است اما نه کاملاً . چون همان طور که نیتی می تواند روی مرور حسرت آمیز گذشته تأثیر بگذارد، مرور موردهای قبلی ازدواج هم می تواند آن چنان رفتار شما را تحت تأثیر قرار بدهد که سبب عمل و عکس العمل های تنش آمیز بین شما و همسرتان بشود و در نتیجه موجب شکل گرفتن و یا تقویت نیتی تان بشود.
2. مقایسه بیرونی. وقتی فایل یکی از گزینه های ازدواج در دوران مجردی هنوز در ذهن تان باز باشد، حتی اگر دلتان هم نخواهد، ذهن تان وارد بازی مقایسه همسر فعلی با آن گزینه خواهد شد. آن وقت است که همسر بیچاره تان هر کاری هم که بکند باز هم به چشم به شما نخواهد آمد و زندگی مشترکتان در سراشیبی تندتری قرار خواهد گرفت.
3. سرخوردگی. فرض کنید که ده سال از زندگی مشترک شما گذشته است و شما با بالا و پایین هایی که در این مدت تجربه کرده اید، این احساس را پیدا کرده اید که انتخابتان آن طور که می خواستید نشده و آه حسرت می کشید که «کاش با فلانی ازدواج کرده بودم». در این شرایط اولین و بدیهی ترین حسی که در مورد خودتان به سراغتان می آید حس سرخوردگی است، سرخوردگی از یک انتخاب غلط بزرگ.
4. مسموم شدن جو خانواده. فایلی که از گذشته باز مانده به این نحو جو خانواده تان را مسموم می کند که اول شما را به انتقاد مداوم از همسرتان می کشاند، چرا که شما ته دلتان از زندگی با او خشنود نیستید. سپس این احساسِ مورد قبول شما نبودن را به همسرتان منتقل می کند، بعد باعث انتقادات متقابل می شود و سرانجام آنقدر شما را درگیر کشمکش می کند که دیگر جایی برای کشیدن یک نفس راحت باقی نمی گذارد.
5.
شما شایسته یک ازدواج خوب و موفق هستید. پس برای اینکه به این شایستگی دست پیدا کنید لطفاً همین حالا دست به کار بشوید و فایل همه آدم هایی را که تا به حال ? و تا زمان ازدواج- برای ازدواج ملاقات کرده اید برای همیشه در ذهنتان ببندید. برای تسهیل این کار ما هم برای شما چند توصیه داریم:
1. عاشق نشوید! نمی شود گفت در همه موارد، اما در اکثر مواردی که فایل یکی از گزینه های قبل از ازدواج در ذهن باز می ماند، یک جور غلیان هیجانی در کار بوده است. به همین دلیل بهتر است مراقب رفت و آمدها و گفتگوهایتان با کسی که به قصد ازدواج و شناخت با او معاشرت می کنید باشید تا مبادا قبل از اینکه به یک جمع بندی عقلایی برسید، عشق کار دلتان را بسازد! با این کارمی توانید از باز شدن یک فایل احساسی که نسبت به بسته شدن هم مقاومت خاصی دارد پیشگیری کنید.
2. نصفه نیمه کار نباشید. تا وقتی که رابطه تان را با کسی که مدتی به عنوان گزینه ای برای ازدواج با او معاشرت کرده اید تمام نکرده اید، به سراغ رابطه بعدی نروید. فکر نکنید که همین که او را نبینید کافی است. برای تمام کردن یک رابطه لازم است تمام رشته های ارتباطی فکری و هیجانی را با او بگسلید.
3. به خودتان احترام بگذارید. سعی کنید در هر موقعیتی که هستید بهترین تصمیم را برای زندگی تان بگیرید. قبل از تصمیم گیری، خوب همه چیز را بررسی کنید و وقتی هم که تصمیم گرفتید تمام قد پای انتخابتان بمانید. ازدواجی که خواهید کرد، انتخاب شما است. پس با باز نگه داشتن فایل های تاریخ مصرف گذشته در ذهن تان به قوه درک و انتخاب خودتان بی احترامی نکنید.
برای دریافت مشاوره در زمینه ازدواج می توانید به سایت
در سایت دکتر بهشتیان مطالب متنوعی در زمینه های روانشناسی مختلف،
اگر به دنبال
منبع:
حمید خاکباز دکترای مشاوره توانبخشی درباره وم مراجعه به
وی ادامه داد: مهارتهای زندگی زوجین (
خاکباز درباره تفاوت بین مشاور، روان شناس و روان پزشک اظهار کرد: روان شناس و مشاور حیطه کاری شبیه به هم دارند، در واقع روان شناس اختلالات روان شناختی و مشکلات شخصیتی را درمان کرده و مشاور در زمینههای تحصیلی، ازدواج و انتخاب شغل به افراد کمک میکند همچنین در حیطه روانپزشکی مشاوره صورت نمیگیرد و روان پزشک، متخصص تجویز دارو برای درمان بیماریهای مختلف روحی و روانی است.
وی افزود: افراد پس از مشاوره با یک روان شناس و تشخیص او، در صورت نیاز به درمان دارویی به روان پزشک ارجاع داده میشوند.
این مشاور توانبخشی درباره روش کار روان شناسان در حل مشکل افراد گفت: روان شناس کار خود را با مصاحبه
وی افزود: ماهیت مشکل در واقع موضوع اصلی آن، شدت مشکل، بررسی اثرگذاری آن بر عملکرد زندگی فرد و عمومیت مشکل، مدت زمان آن است.
این مشاور توانبخشی گفت: در پایان جلسه روان شناس با توجه به اطلاعات به دست آمده موضوع را جمع بندی کرده و در نهایت نکات آموزشی و درمانی و تکنیکهای مقابله با مشکل را تجویز میکند.
خاکباز با اشاره به عوارض جسمانی ناشی از درمان نشدن بیماریهای روحی-روانی اظهار کرد: ۷۰درصد افرادی که به دلیل زخم معده، ریزش مو و مشکلات بینایی به پزشک مراجعه میکنند به یک روان شناس ارجاع داده میشوند، زیرا پزشک به خوبی تشخیص داده که دلیل بیماری فرد مشکلات روان شناختی از جمله اضطراب است.
این مشاور توانبخشی اضطراب و
خاکباز با اشاره به زمان مراجعه به روان شناس گفت: به نظر شما چه زمانی لازم است یک فرد به حمام برود؟ برای این سوال جوابهای متفاوتی وجود دارد؛ افراد در طول سال شرایط مختلفی را تجربه میکنند که ممکن است در یک دوره نیاز بیشتر به مشاوره و در دوره نیاز کمتری داشته باشند در واقع روح و روان ما هم نیاز به مشاوره دارد تا تمیز شود و این لازمه زندگی است.
وی با تاکید بر تاثیر جنسیت روان شناس در درمان بیماران گفت: افراد شخصیتهای متفاوتی دارندو این موضوع نیازهای متنوعی را در آنها ایجاد میکند؛ برخی از اینکه مسائل و مشکلاتشان را برای هم جنس خود مطرح کنند احساس آرامش و امنیت بیشتری دارند و در مقابل افرادی قرار دارند که ترجیح میدهند از جنس مخالف خود مشاوره و راهنمایی بگیرند.
خاکباز مدت زمان جلسات مشاوره را این گونه تشریح کرد: مدت زمان هر جلسه مشاوره حدود ۴۵ دقیقه و تعداد جلسات بستگی به نوع مشکل و شدت آن دارد.
وی با انتقاد از نبود پوشش بیمه برای درمان بیماران بیان کرد: متاسفانه درمان بیماریهای روحی-روانی تحت پوشش بیمه نیست و مشاورههای روان شناسی هزینههای سنگینی را بر بیماران تحمیل میکند.
این مشاور توانبخشی دلایل اصلی مراجعه نکردن افراد به روان شناس را این گونه بیان کرد: دلایل عمده این موضوع آگاهی نداشتن، نوع فرهنگ، نبود اعتماد مردم برای بیان مشکلاتشان و نبود توان پرداخت هزینه درمان است.
برای دریافت مشاوره در زمینه بیماریهای روحی می توانید به سایت
در سایت دکتر بهشتیان مطالب متنوعی در زمینه های روانشناسی مختلف،
اگر به دنبال
منبع:
تجربه
افسردگی پس از زایمان در حدود 1 زن از هر 7 زن را بعد از زایمان درگیر میکند. این افسردگی معمولاً بسیار شدیدتر از افسردگی اولیه پس از تولد است. در این شرایط ممکن است شما بیش از حد گریه کنید، خود را از خانواده، دوستان و محیط اجتماعی دور نگه دارید و یا حتی ممکن است به فکر آسیب رساندن به خود و یا کودکتان بیفتید.
علائم دیگر شامل:
- مشکل در برقراری ارتباط با نوزاد
- نوسانات شدید خلق و خوی
- کاهش شدید انرژی
-
- تحریک پذیری
- اشکال در تصمیمگیری
-
- حمله ترس
اگر دچار این علائم هستید، مشکل خود را با همسر و یا یکی از نزدیکان خود در میان بگذارید و برای شروع درمان، با پزشک ملاقات کنید. اگر افسردگی پس از زایمان را بدون درمان رها کنید، ممکن است ماهها ادامه پیدا کند و مراقبت از شما و کودکتان دشوار گردد.
درمانهای طبیعی میتوانند به شما کمک کنند اما افسردگی پس از زایمان معمولاً وضعیتی نیست که خودتان بتوانید آن را درمان نمایید. پس بهتر است درباره هر راه درمانی که خودتان در پیش گرفتهاید نیز با پزشک صحبت کنید.
ویتامینها و امگا 3
اسیدهای چرب امگا 3 توجه خاص محققین را به عنوان یک کمک احتمالی برای درمان افسردگی پس از زایمان به خود جلب کرده است. در واقع، یک مطالعه نشان داده است که مصرف کم امگا 3 در رژیم غذایی با ایجاد این نوع افسردگی در وهله اول همراه است. اگر چه تحقیقات بیشتری لازم است، ذخیره امگا 3 در دوران بارداری و دوره پس از زایمان بسیار کاهش مییابد. میتوانید امگا 3 را از طریق مکملها و یا مواد غذایی زیر دریافت کنید:
- دانههای کتان
- دانههای چیا
- ماهی سالمون
- ماهی ساردین
- دیگر ماهیهای چرب
همچنین ریبوفلاوین یا ویتامین B2 نیز ممکن است خطر ابتلا به افسردگی پس از زایمان را کاهش دهد. محققان در مطالعهای این ویتامین را همراه با فولات، کوبالامین و پیریدوکسین مورد بررسی قرار دادند. ریبوفلاوین تنها مادهای بود که تأثیر مثبتی بر اختلال خلقی داشت. محققان جهت کسب بهترین نتیجه، مصرف متوسط این ویتامین را توصیه میکنند.
مکملهای گیاهی
ممکن است برخی مکملهای گیاهی توسط سازمان غذا و دارو کنترل نشوند. بنابراین باید در مورد استفاده از آنها محتاط باشید، برچسب روی قوطی مکمل را به دقت بخوانید و قبلاً از پزشک م بگیرید.
بهتر است از این نوع مکملها استفاده نکنید مگر اینکه پزشکتان بخواهد. تحقیق بیشتر برای ارزیابی مزایا و خطرات ضروری است.
چند تغییر در شیوه زندگی ممکن است علائم شما را تسکین دهد:
1. مراقب بدن خود باشید
با کودک خود در یک کالسکه، پیادهروی طولانی انجام دهید. غذاهای سالم و کامل را در فروشگاه مواد غذایی انتخاب کنید. هر بار که زمان پیدا کردید بخوابید و چرتهای کوتاه داشته باشید تا کمبود خواب را جبران کنید.
2. کمی وقت برای خود صرف کنید
ممکن است زمانی که بچهدار شدید، فراموش کنید که باید برای خودتان هم وقت بگذارید. از خانه خارج شوید، کاری انجام دهید و یا با دوستانتان قرار ملاقات بگذارید.
3. تعیین اهداف واقع بینانه
ظروف و اسباببازیهای روی زمین میتوانند منتظر بمانند! از خودتان انتظار نداشته باشید که فردی کامل باشید. لیستی از برخی از انتظارات واقعگرایانه را تنظیم کنید و سعی کنید با دنبال کردن این لیست به وظایف خود برسید.
4. در موردش صحبت کنید
از منزوی شدن و حبس احساسات خود در درونتان اجتناب کنید. با همسرتان، یک دوست نزدیک یا یکی از اعضای خانواده صحبت کنید. اگر احساس راحتی ندارید، به گروه پشتیبانی افسردگی پس از زایمان در مراکز درمانی یا گروههای حمایتی آنلاین بپیوندید.
گفتوگودرمانی یکی دیگر از گزینههای عالی است. این روش به
شما میتوانید به تنهایی این روش درمانی را امتحان کرده یا آن را با مصرف داروها ترکیب کنید.
داروهای ضدافسردگی اغلب برای درمان PPD استفاده میشود. دو نوع اصلی که پزشک شما ممکن است تجویز کند شامل داروهای ضدافسردگی سه حلقهای (TCAs) و مهارکنندههای بازجذب سروتونین (SSRI) است.
اگر کودکان از شیر خودتان تغذیه میکند، میتوانید با پزشک خود صحبت کنید تا مزایا و خطرات مصرف داروها را بررسی نمایید. SSRIs، مانند سرترالین (Zoloft) و پاروکستین (Paxil)، به عنوان بهترین گزینه برای مادران شیرده محسوب میشوند، اما هنوز هم در شیر مادر ترشح میشوند.
برخی از پزشکان همچنین ممکن است استروژن را پیشنهاد کنند. پس از تولد نوزاد، میزان استروژن شما به سرعت کاهش مییابد و ممکن است به افسردگی پس از زایمان کمک کند. شاید پزشک شما چسب هورمون استروژن را به منظور جبران کاهش سطح این هورمون در بدن پیشنهاد کند.
در نهایت این که
با درمان، ممکن است افسردگی پس از زایمان، بعد از یک دوره 6 ماهه از بین برود. اگر به درمان خود نپردازید و یا آن را خیلی زود رها کنید، احتمال دارد بیماری عود کند و یا وارد مرحله افسردگی مزمن شود. اولین قدم برای کمک به خود درخواست کمک و در میان گذاشتن احساساتتان با یکی از نزدیکان است.
اگر درمان را آغاز کردید، تا زمانی که احساس خوبی پیدا نکردید آن را رها نکنید. این نکته بسیار مهم است که با پزشکتان ارتباط خوبی برقرار کرده و در یک انجمن آنلاین عضو شوید.
برای دریافت مشاوره در زمینه افسردگی می توانید به سایت
در سایت دکتر بهشتیان مطالب متنوعی در زمینه های روانشناسی مختلف،
اگر به دنبال
منبع:
ضعف اعصاب و اصطلاح آن نخستین بار توسط "جورج میلربرد" روانپزشک و عصب شناس آمریکایی در سال ۱۸۶۰ مطرح شد.
براساس نظرات وی علت ضعف اعصاب ، فرسودگی عصبی است که ناشی از تخلیهی سلول عصبی از ذخیره مواد غذایی اش است و این تخلیه بر اثر استرس هایی، چون کار اضافی ایجاد میشود.
بیماری ضعف اعصاب به دو صورت بروز میکند
علائم ضعف اعصاب در هر دو نوع فوق، احساسات جسمی ناخوشایند مانند سرگیجه، سردردهای تنشی و احساس بی ثباتی عمومی شایع است.
مراحل اولیه و میانی خواب معمولا مختل میشود، ولی پُرخوابی نیز ممکن است دیده شود.
از آنجایی که بسیاری از علایم و نشانههای ضعف اعصاب با هر یک از اختلالات اضطراب،
ضعف اعصاب اغلب در نوجوانی یا میانسالی بروز میکند.
اختلال ضعف اعصاب در صورت درمان نشدن، معمولا به صورت مزمن در میآید و بیمار ممکن است در اثر یک یا چند علامت ناتوان شود.
در دوران کودکی احتمال دارد مشکلاتی در کارکرد تحصیلی نظیر نمرات پایین و مدرسه گریزی مشاهده شود.
در بزرگسالی عملکرد شغلی تخریب میشود یا ممکن است بیمار چنان ناتوان شود که کار کردن برایش غیرممکن شود.
به همین ترتیب روابط اجتماعی،
تجویز دارو تنها در صورتی علایم طبی را تخفیف میدهد که به طور همزمان با مداخله روان درمانی همراه شود.
بیمار باید
این بیماران به خوددرمانی و استفاده نابجا از دارو تمایل دارند، ولی باید دانست انتخاب داروی مناسب و دستور مصرف باید حتما زیر نظر روانپزشک باشد.
عدم تمرکز
استرس مزمن دامنه توجه و توانایی تمرکز شما را از بین میبرد.
با وجود استرس حتی به صورت ناخود آگاه هورمونی به نام کورتیزول حافظه شما را تحت تاثیر قرار میدهد.
همین هورمون سبب ایجاد اختلالاتی در دقت و تمرکز بر روی مسائل میشود.
زمانی که میدانید سطح استرس شما بالا گرفته است آن را کنترل کنید.
تپش نامنظم قلب
یک استرس عصبی ممکن است با ضربان نا منظم قلب همراه باشد.
معمولا در چنین مواقعی قلبتان و ضربان شدید آن را در قفسه سینه احساس خواهید کرد.
نفس کشیدن در حالات عصبی کمی دشوار میشود.
بهتر است برای حل این مشکل نفس عمیق بکشید یا اینکه دم و بازدم را طولانیتر کنید.
این کار قفسه سینه را کمی باز میکند و ضربانها بهتر میشوند.
افسردگی
ممکن است استرس و یا
اما اگر این زمانهای پرتنش استرس مداوم باشند و یا طی فرایندی مدام تکرار شوند، منجر به افسردگی خواهند شد.
در صورتی که افسردگی ادامه پیدا کند حس نا امیدی و خودکشی تقویت میشوند.
اضطرابهای ناشی از فعالیتهای روزانه مانند عملکرد شغلی یا ارتباط با شخص خاصی میتواند به افسردگی منجر شود.
جهت کاهش سطح استرس خود از ورزشهایی مانند یوگا، پیاده روی و
این نشانهها از عوامل بروز بیماریهای سخت روحی باشد.
در صورت مشاهده این علائم حتما ذهن خود را تحت درمان قرار دهید تا به بیماریهای سختتر دچار نشوید.
سردردهای تنشی
استرس در هر درجهای که باشد میتواند سر درد تولید کند.
گردن، شانهها و تمامی عضلات این ناحیه سفت و سخت میشوند.
استرس بر روی عضلات ناحیه سر و گردن به شدت تاثیر میگذارد.
سر دردهای تنشی از استرس نشات میگیرند و فقط با کنترل آن میتوان از این سردردها خلاص شد.
مشکلات خواب
کمبود خواب یکی از شایعترین علل
نداشتن خواب کافی، بدن و ذهن را دچار مشکلات زیادی میکند.
بی خوابیهای طولانی مدت، بد خوابیدن، خوابهای کوتاه با استرس مرتبط هستند.
برای دریافت مشاوره در این زمینه می توانید به سایت
در سایت دکتر بهشتیان مطالب متنوعی در زمینه های روانشناسی مختلف،
اگر به دنبال
منبع:
بدن ما حرف میزند و عوارض و بیماریهای جسمی ما میتوانند با هیجانات ما مرتبط باشند. اگر نتوانیم احساسات منفی خود را رها کنیم، خود را به صورت مشکلات فیزیکی بروز خواهند داد و هر چه یک نفر بیشتر هیجانات خود را بروز دهد، کمتر بیمار خواهد شد.
در ادامه به برخی از دلایل روحی و روانی بیماریهای رایج میپردازیم.
تعدادی از محققان میگویند برخی از آلرژیهای شایع میتوانند با
مشکلاتی که در وزن دارید میتوانند در اثر
اگزما، تب یونجه و آسم میتوانند به علت مشکلات روحی و روانی بروز کنند. ممکن است شما سالها از آلرژی رنج ببرید اما آلرژن آن هنوز مشخص نشده باشد. ترسهای درونی میتوانند این عارضه را برانگیخته کنند
شاید با اینکه هیچ علامت و دلیلی وجود ندارد، نگران شوید که مبادا دچار یک بیماری جدی باشید. با زیاد فکر کردن به این موضوع، کمکم احساس میکنید علائمی در بدنتان دارید. وسواس یا تمرکز زیاد روی یک مسئله میتواند چنین حالتی ایجاد کند. گاهی ممکن است مشکلات را بیش از حد واقعیشان بزرگ تلقی کنیم. تمرکز کردن روی افکار منفی فقط شرایط را بدتر میکند و اگر بیماری وجود داشته باشد، آن را تشدید خواهد کرد.
گوارش ما توسط سیستم بسیار پیچیدهای کنترل میشود.
نکوهش خود، ضعف اعتمادبهنفس و ترسهای درونی همگی عواملی هستند که میتوانند شما را نگران و مضطرب کنند. شاید احساس کنید خوار و سرافکندهاید یا شما را دستکم میگیرند و یا فکر میکنید باید سختتر و سختتر کار کنید تا بتوانید خودتان را ببخشید. گاهی زیادی از خودمان انتظار داریم و این میتواند مشکلات فیزیکی برایمان ایجاد کند.
مطالعات زیادی نشان دادهاند استرس و اضطراب مزمن و هیجانات منفی میتواند تا حدود زیادی بر سلامت جسم اثر بگذارد و طبق مطالعهای جدید، باید شیوهی واکنش ایمنی بدن را نیز به لیست این عوارض اضافه کنید.
دانشمندان در این تحقیق پرسشنامههایی به افراد دادند تا احساسات خود را به مرور زمان و در لحظه ثبت کنند. این ارزیابیها که طی دو هفته اتفاق افتاد طبق آن، برای افراد پروندههای هیجانی و احساسی تشکیل شد. دانشمندان، عملکرد ایمنی این افراد را نیز با جمعآوری نمونه خون از آنها و سنجش مارکرهای التهابی بررسی کردند.
التهاب به طور طبیعی به عنوان بخشی از واکنش ایمنی، زمانی که بدن با عفونت یا زخم مواجه میشود روی میدهد؛ اما التهاب زیاد میتواند با قرار دادن فرد در معرض طیفی از بیماریهای مزمن، مانند آرتریت، به سلامت آسیب بزند.
در این پژوهش مشخص شد افرادی که چندین بار در روز دچار هیجانات منفی میشدند و این اتفاق در بلندمدت وجود داشت، شاخصهای التهابی در خونشان بالاتر از بقیه بود. دانشمندان میگویند اگر نمونه خون افراد را دقیقاً بعد از تجربهی یک هیجان منفی مانند خشم یا اندوه جمعآوری میکردند، تمام شاخصهای التهابی در خونشان موجود بود.
تحریک عصب واگ؛ راهکاری برای حفظ سلامت
عصب واگ، بلندترین عصب مغزی است که از ساقهی مغز تا داخل شکم کشیده شده و در شبکهای ارتباطی میان قلب و ریه و معده و مغز قرار دارد. عصب واگ، چند عملکرد مهم دارد و در تجربیات حسی ما در معده، قلب، ریهها و گلو دخیل است. این عصب، حرکت لازم در گردن برای حرف زدن و بلعیدن را فراهم میکند و نقش مهمی در کنترل التهاب در تمام بدن دارد و ضمناً در گوارش، ضربان قلب و تنفس نیز نقش دارد. در واقع عصب واگ در سلامت جسم ما اهمیت زیادی دارد؛ اما شاید فکر کنید عصب واگوس چه نقشی در سلامت روان ما دارد. آنطور که معلوم شده، عصب واگ با احساس ترس، استرس و یا احساس آرامش ارتباط دارد. این عصب، دیافراگم و روده را به هم مرتبط میکند و به شما احساسی درونی در مورد خطر میدهد و تنفس و ضربان قلب و فشارخونتان را بر اساس خطر یا امنیتی که دریافت میکنید تنظیم میکند. اگر مدام تحت استرس یا اضطراب باشید، عصب واگ میتواند بیش از حد فعالیت کند و عوارض ناخوشایندی بر جسم و روانتان به جا بگذارد.
برای تحریک و افزایش سلامت عصب واگ:
* دوش آب سرد بگیرید: این کار ممکن است خیلی خوشایند نباشد، اما این روش درمانی چینی میتواند یک عصب واگ ضعیف را تحریک کند. اگر بیماری خاصی دارید قبل ار این کار با پزشکتان م کنید.
*
* تنفس عمیق را امتحان کنید: این راهکار ساده به سلامتتان کمک قابل توجهی میکند.
* از سلامت رودهتان محافظت کنید: داشتن یک رژیم غذایی سالم، عملکرد بین معده و مغز را بهبود میبخشد و باعث تقویت سلامت گوارش و سلامت روان میشود.
* شاد باشید: به دلیل ارتباطاتی که عصب واگ در بدن دارد، فعالیتهایی که اکسی توسین و سروتونین آزاد میکنند مانند خنده، آواز خواندن و یا در آغوش گرفتن کسی که دوستش داریم، میتوانند سلامت روحی و جسمانی ما را بهبود بخشند.
برای دریافت مشاوره در زمینه سلامت روان می توانید به سایت
در سایت دکتر بهشتیان مطالب متنوعی در زمینه های روانشناسی مختلف،
اگر به دنبال
منبع:
بچه ها در سنین ابتدایی درک درستی از واقعیت، داستان، تاریخ و تخیل ندارند و نمی توانند اینها را بخوبی از هم تفکیک کنند.
تعریف کردن مرگ به شکلی که گویی شخصیتی انساني دارد و به دنبال آدم ها ميايد میتواند براي بچه به کابوسی دائمی بدل شود. زمانی بچه می پذیرد مادربزرگ پیش فرشته هاست، برای این که تخیل وی میتواند همه چیز را در زمان حال با جزئیات بسازد؛ ولی این حادثه زیاد طول نمی کشد و بزودی وی به دنبال دلیل خواهد بود.
چنانچه پسر چهار ساله تان از شما بپرسد:« مادربزرگ، به کجا رفته و من دوباره کی وی را خواهم دید؟» چه جوابی خواهید داد؟ این حالت شما را سردرگم خواهد کرد و به دروغ پناه خواهید برد؟
آنچه باید بدانیم این است که گمراه کردن بچه، وی را از فکر کردن در مورد فرد وفات یافته منصرف نخواهد کرد بلکه سبب ميشود بچه ، ديگر به اطرافیان خود اطمینان نداشته باشد و آن ها را اشخاص
بچه در هر سن و در هر موقعیتی که باشد از مرگ اطرافیان خود بسیار آشفته و ناراحت خواهد شد. بدین ترتیب به احوالات وی توجه کافی داشته باشید تا دچار بیماری
چطور مرگ اطرافیان را به بچه توضیح دهیم؟
به طور کلی باید چند سؤال را جواب دهید تا بتوانید به خوبی و درستی معنای مرگ را به بچه منتقل کنید. این که بچه چند ساله است؟، شخصی که فوت شده چه قدر به بچه نزديک بوده است؟ و در پایان این که بچه چه قدر با مرگ اشنا شده است؟ اگر جواب این سه سؤال را پیدا کردید میتوانید باتوجه به وضعیت بچه براي وی توضیح دهید، در ادامه میخواهیم شیوه های را براي توصیف مرگ به بچه ها بیان کنیم.
آغاز یک صحبت آن هم با بچه و در خصوص مرگ که به خودی خود با تلخی همراه است قدری دشوار است. باید بدانید که چه چیزی در ذهن وی میگذرد. چنانچه در شرایطی هستید که شخصی از اعضای خانواده از دست رفته میتوانید با این شکل با وی صحبت را آغاز کنید.
“آیا میدانی به چه دلیل امروز مادر ناراحت است؟” یا چنانچه جو خانه به گونه ای است که بچه خود تا حدودی متوجه شده سوال کنید “آیا میدانی چه اتفاقی افتاده است؟” ولی اگر تنها هدف معرفی مرگ به بچه مد نظر شماست میتوانید از عکس و تصویر گذشتگان استفاده کنید و آن ها را به بچه نشان دهید. “آیا میدانی این فرد کیست؟او برادر بزرگتر تو بود که پیش از تو متولد شد و اینک فوت شده است. آیا میدانی به چه کسی مرده میگویند؟”
مرگ را صادقانه توضیح دهید و نه داستانی!
قرار نیست براي بچه یک قصه و داستان حماسی تعریف کنید. وی تنها باید با معنای مرگ اشنا شود و باید با حقیقت مرگ رابطه برقرار کند. صریح باشید و از واژه مرگ یا فوت استفاده کنید. نباید از جملاتی مثل “اکنون وی رفته و ديگر برنمیگردد” یا “او ما را ترک کرد” استفاده کنید. مرگ یک اتفاق دردناک است ولی هیچوقت نباید براي بچه به عنوان یک تابو تعریف شود که نباید از آن سخن گفت. یک تعریف ناقص همان طور که ذهن شما را درگیر می کند می تواند بچه را آشفته کرده و وی را دچار ناراحتی کند و باتوجه به این که او از شما این جملات را شنیده خیال می کند سوال دوباره آن و یا پرسیدن از دیگران در خصوص مرگ خطا و اشتباه است.
آیا بچه ها از مرگ می ترسند؟
این مسأله باز هم به بچه شما بستگی دارد. برخی از آن ها از مرگ می ترسند و برخی ديگر نه. چه بسا کودکانی هستند که بخاطر ترس از مردن، دوست ندارند هیچ وقت بزرگ شوند.
در واقع، در فکر آن ها ترس از بزرگ شدن فقط به این خاطر شکل می گیرد که عاقبت وی هم روزی مانند پدر بزرگ و مادربزرگ پیر ميشود و روزی می میرد. بهتر است از بچه سؤال کنیم:« چه چیزی تو را می ترساند؟»،« به چه دلیل می ترسی؟» و. جواب های وی حتما میتواند به ما کمک کند تا علل این نگرانی و راههای غلبه بر آن را بشناسیم. امکان دارد کودکان در سنین گوناگون از نوعی اضطراب که به آن« ترس از مرگ» می گوییم رنج ببرند که البته این مشکل با حالتی که در بالا توضیح داده شد، متفاوت است.
واکنش های کودکانه در قبال مرگ
1. پرخاشگری، ترس و استرس
2. اختلال های خواب( کابوس، هراس از خوابیدن)
3. اختلال های رفتاری( جویدن ناخن، شب ادراری)
4. حس گناه، بیماری افسردگی و ناراحتی
5. عدم تمرکز
سوگواری بچگانه
اگر بچه را به مراسم تشییع جنازه نمی برید، اجازه دهید وی هم به طریقی با فرد وفات یافته وداع کند. بخصوص اگر به هم نزديک بوده اند.
براي وی شمعی روشن کند یا با آرامش با هم درباره وی حرف بزنید . بگذارید وی هم خاطراتش را مرور و با متوفی وداع کند.
خانواده هایی که در آن
برای دریافت مشاوره در زمینه کودکان می توانید به سایت
در سایت دکتر بهشتیان مطالب متنوعی در زمینه های روانشناسی مختلف،
اگر به دنبال
منبع:
حجت الاسلام علیرضا امینی پیش از آغاز برگزاری
وی گفت: سال گذشته 45 هزار نفر در آزمون های عمومی شرکت کردند که حدود 4 هزارنفر بعدا برای شرکت در آزمون تشریحی دعوت شدند که پس ازآن 2 هزار نفردر مصاحبه های علمی پذیرفته شدند و در نهایت پس از طی آزمون های مختلف و ازمایش شخصیت 270 نفر به گزینش معرفی شدند.
معاون منابع انسانی قوه قضاییه ادامه داد: سال گذشته حدود نیم درصد از شرکت کنندگان در
وی گفت: مراحل کار گزینش تا رسیدن به ابلاغ قضایی به این ترتیب است که این افراد پس از شرکت در آزمون عمومی و قبولی وارد مراحل بعدی می شوند و اختبارهای مختلفی درباره آنها انجام می شود.
امینی تصریح کرد: به طور متوسط حدود یک سال کار گزینش متقاضیان طول می کشد و پس از آن وارد دوره های آموزشی می شوند.
وی افزود: پس از آزمون های اختبارهای نهایی که توسط قضات باتجربه انجام می شود متقاضیان وارد مرحله گزینش شخصیت می شوند که از سال گذشته این بخش به گزینش قضات در دستگاه قضا اضافه شده است.
امینی ادامه داد: از آنجاکه قاضی باید شخصیت متناسب با کارش داشته باشد لذا احراز این مسئله بسیار دشوار است که ما با همکاری روان شناسان مختلف این مرحله را انجام می دهیم و افرادی هستند که درباره شخصیت متقاضیان اظهار نظر می کنند.
وی گفت: چنانچه فردی واجد خصوصیات شخصیتی قضاوت شناخته نشود، عدم پذیرش به شخص اعلام می شود که در صورت اعتراض گروه دیگری از روانشناسان در این زمینه اعلام نظر خواهند کرد که البته گاهی هم پرونده به گروه سوم ارجاع می شود.
امینی تاکید کرد : گزینش شخصیتی به منزله این نیست که فرد ردشده مشکل دارد بلکه به این معنی است که چنین فردی برای کار قضایی مناسب نیست.
وی افزود: سال گذشته حدود 40درصد افرادی که تمام مراحل علمی را طی کرده بودند در مرحله احراز شخصیت قبول نشدند.
معاون منابع انسانی قوه قضاییه: فعالیت 11 هزار قاضی در سراسر کشور
معاون منابع انسانی قوه قضاییه از فعالیت 11 هزار قاضی در کشور خبر داد.
حجت الاسلام علیرضا امینی با اشاربه این که در حال حاضر حدود 11 هزار قاضی مشغول به کار هستند افزود: از این قضات مشغول به کار ۱۰ هزار و ۲۹۰ نفر در دادگستری های سراسر کشور، ۴۰۰ نفر در مراجع قضایی، ۲۰۰ نفر در سازمان های تابعه و ۵۰ نفر در ستاد فعالیت می کنند و کمتر از ۲۵ درصد قضات، حوزوی و سایر آنها دانشگاهی هستند.
معاون منابع انسانی قوه قضائیه گفت: پیش از برنامه پنجم توسعه، بیش از 7 هزار همکار قضایی در قوه قضائیه فعالیت می کردند، اما پس از برنامه پنجم توسعه و اجازه جذب 800 قاضی در هر سال، تعداد قضات به ۱۱ هزار نفر افزایش یافت و پنج هزار و 400 نفر از آغاز سال 90 تا سال96 جذب دستگاه قضا شده اند.
امینی تصریح کرد:
بلاتصدی بودن 50 درصد پستهای اداری دستگاه قضا
معاون قوه قضائیه از بلا تصدی بودن 50 درصد پست های اداری در دستگاه قضا خبر داد.
حجت الاسلام علیرضا امینی در نشیت خبری پیش از برگزاری آزمون قضات سال 96 افزود: در حال حاضر نسبت پرونده ها به قاضی در مجموعه دادسراها ۲۰۰ پرونده است که این متوسط کشوری است اما ممکن است برخی قضات، پرونده کمتر و برخی پرونده بیشتر در دست رسیدگی داشته باشند؛ نسبت پرونده در محاکم ۱۵۰ پرونده است که تنها با تزریق نیرو مشکل حل نمی شود و به تغییرات دیگری مانند تغییر در قوانین نیز نیاز است.
وی گفت: امسال حدود 100 هزار نفر در آزمون استخدامی امور اداری قوه قضائیه که دوهفته گذشته برگزار شد، شرکت کرده اند؛ از آنجا که طبق برنامه پنجم توسعه، به ازای هر قاضی، چهار نیروی اداری باید جذب شود، در این آزمون 6 هزار و 400 نفر جذب خواهند شد که سه هزار و 200 نفر برای سال 1396 و سه هزار و 200 نفر برای سال 1397 خواهد بود و در سال آینده آزمونی برای جذب نیروی اداری نخواهیم داشت.
امینی همچنین درباره چرایی منتشر نشدن کلید آزمون، تاکید کرد: منتشر نشدن کلید آزمون ت قوه قضائیه نیست و ما مشکلی برای انتشار کلید نداریم؛ سازمان سنجش مجری آزمون بود که این کار را نکرده است.
معاون منابع انسانی قوه قضائیه با بیان اینکه، به طور معمول سالانه ۲۵۰ قاضی بازنشسته می شوند و تعداد خروج قضات از دستگاه قضایی زیاد نیست، تصریح کرد: به دلیل نیاز قوه قضائیه، از قضات خواهش می شود در مجموعه بمانند و با إذنی که رییس قوه از رهبری دارد، همان قضات بازنشسته به شکلی در مجموعه استفاده می شوند؛ در دیوان عالی و سایر مراجع قضایی قضات بازنشسته ای هستند که فعالیت دارند.
وی ادامه داد: ااما اینگونه نیست که قضات بخواهند وکیل شوند؛ چه بسا افراد زیادی داریم که از وکالت در قالب جذب اختصاصی داوطلب قضاوت می شوند و به طور متوسط ۵۰۰ نفر از وکلای کانون یا مرکز مشاوران در سال، متقاضی جذب قضاوت می شوند.
امینی درباره طولانی بودن فرایند
معاون منابع انسانی قوه قضاییه گفت: شاخص ی در آیتم های گزینش قضات نیست مگر اینکه فرد مشکلی مانند سوءسابقه در پرونده داشته باشد و گرایش ی افراد متقاضی در این گزینش اهمیتی ندارد.
منبع:
در
اهمیت آغوش و تاثیر آن بر عمکرد جسم
آغوش همسر میتواند مشکلات و ناامیدیهای روز را از بین ببرد. در واقع آغوش یک درمان بدون عوارض است برای مشکلات و بیماریها و یک راه علمی جهت تقویت سیستم ایمنی بدن.
کاهش
ریکاوری بدن: اوکسیتوسینی که هنگام در آغوش گرفته شدن در جریان خونمان ترشح میشود، به بدن کمک میکند تا سریعتر عضلات را بازسازی کند و این کار از طریق توانمند کردن چربی جهت تبدیل شدن به انرژی و به کار رفتن برای ترمیم عضلات، صورت میگیرد. میزان ایده آل اوکسیتوسین در خون، منجر به تبادل بهتر انرژی شده و بنابراین، عضلات بهتر ترمیم شده و رشد میکنند.
بالا بردن کیفیت خواب: آغوش موجب ترشح سروتونین در مغز شده که آرام سازی سیستم عصبی را در پی دارد. وقتی سیستم عصبی آرام میگیرد، بدن میتواند به خوابی عمیقتر و راحتتر فرو برود.
آغوش تاثیر شگرفی در بالا بردن کیفیت رابطه دارد
از دیدگاه
در آغوش کشیدن بـه برقرای و دوام رابطه کمک می کند. متخصصین حوزه روابط انسانی طی مطالعات مختلف روی تاثیر تماس و لمس بر کیفیت روابط عنوان نمودهاند کـه برقراری تماس فیزیکی باعث ایجاد حس اعتماد و صداقت متقابل در افراد می شود.
آغوش، جریان دو سویه زندگی را به زوجین یادآور میشود
در آغوش کشیدن، یک عمل دو طرفه و متقابل است؛ ما در آغوش میگیریم و در آغوش گرفته میشویم. در این عمل، ما میفهمیم که در بده و بستانهای زندگی، تساوی وجود دارد و مهربانتر و پذیراتر میشویم. در آغوش گرفتن به ما یاد میدهد که عشق، جریان دو سویه دارد.
کاهش تنشهای زندگی مشترک
وقتی در آغوش میگیریم یا در آغوش گرفته میشویم، اوکسیتوسینمان بالا میرود و میزان شادیمان افزایش پیدا میکند. شادی زوجین
افزایش حس تعلق
بغل کردن می تواند باعث ترشح اکسیتوسین از مغز، و موجب افزایش حس تعلق ن بـه شخص مقابل شود. ترشح این هورمون سبب بالا رفتن حس تعهد زن نسبت بطرف مقابل نیز می شود. بغل کردن با انتقال احساسات از طریق بدن باعث ایجاد صمیمیت میشود.
بهبود
تحقیقات نشان داده زوجهایی که زمان بیشتری را صرف آغوش و نوازش میکنند، از روابط جنسی خود نیز، رضایت بیشتری دارند. حتی اثرات این رضایت، میتواند بسیار بلند مدت باشد.
از هر فرصتی برای در آغوش گرفتن همسرتان استفاده کنید
نزدیک بودن بـه همسرتان بشما صدها فرصت برای در آغوش گرفتن یک دیگر میدهد. در آغوش گرفتن میتواند فاصلههای ایجاد شده را بین طرفین در اتفاقات روزمرهی زندگی، پُر کند. در آغوش کشیدن همسرتان پس از بیدار شدن از خواب، قبل از ترک خانه و رفتن بـه محل کار، هنگام ورود به خانه، هنگام تشکر، هنگام خوابیدن، زمانی که همسرتان تغییری در ظاهرش ایجاد میکند، مثلا لباس جدیدی به تن میکند و.
هر نوع آغوشی میتواند حسی خاص و قوی تر را منتقل کند. میتوانید دستهایتان را دور کمر همسرتان حلقه و یا با یکی از دست هایتان موهای او را نوازش کنید. میتوانید بدن همسرتان را را به بدن خود فشرده و نگه دارید. نفسهاي عمیق بکشید و همراه با بازدم فشارهاي روحی روانی را از خود دور کنید. البته بـه یاد داشته باشید فشاری کـه وارد می کنید نباید برای شخص مقابل اذیت کننده باشد و باید اجازه دهید طرف مقابل نیز همین میزان اسانی را در آغوش شـما تجربه کند.
یکی دیگر پوزیشنهای بغل کردن کـه می تواند سوپرایز کننده باشد، در آغوش گرفتن همسرتان از پشت سر اسـت. دراین حالت میتوانید از پشت بـه او نزدیک شده دستانتان را دور کمرش حلقه کنید و با تکیه دادن سرتان روی شانههاي وی حس آرامش رابه خود و شریکتان القا کنید. هنگامیکه همسرتان را بغل کرده اید، میتوانید در حالیکـه او را در آغوش دارید با او حرکت کرده و بدین ترتیب بر مدت زمانی کـه او را در آغوش دارید بیافزایید.
• بـه یاد داشته باشید کـه همیشه درخواست شریکتان برای در آغوش کشیده شدن بـه معنای درخواست رابطه جنسی نیست. در برخی موارد نیاز خانمها از بـه آغوش کشیده شدن دریافت احساس امنیت و دوست داشته شدن می باشد.
• هنگام جدا کردن همسرتان از آغوشتان بـه یاد داشته باشید اینکار رابه آرامی انجام دهید و تا جای ممکن، بعنوان مثال با گرفتن دست او و یا روشهاي دیگر بـه برقرار ماندن تماس فیزیکی کمک کنید. این هنگام بهترین لحظه برای برقراری تماس چشمی و لبخند زدن بـه همسرتان و انتقال حس رضایت میباشد.
برای دریافت مشاوره در زمینه شویی می توانید به سایت
در سایت دکتر بهشتیان مطالب متنوعی در زمینه های روانشناسی مختلف،
اگر به دنبال
منبع:
آزمون نئو از پرکاربردترین تستهای روانشناسی است که مهمترین مزیت آن، اعتبار و دقت بالای نتایج است. انجام تست نئو و تحلیل نتایج آن، زمان زیادی از شما میگیرد ولی آزمون نئو از علمیترین تستها برای بررسی بیطرفانه و دقیق شخصیت است و میتواند اطلاعاتی در اختیار شما بگذارد که در کمتر تست شخصیتشناسی بدست میاد.
کاربرد تست نئو
تست نئو کلا پنج جنبه از شخصیت شما را می سنجد. پایداری هیجانی تان، برون گرایی یا درون گرایی تان، اشتیاقتان به تجربه های تازه، توافق پذیریتان و مسئولیت پذیریتان. به همین علت یک نمره کلی از این تست به دست نمی آید. ۵ نمره به دست می آید که هر کدامشان مربوط به یک عامل شخصیتی شماست.
تست نئو کاربرد گستردهای در زمینههای فردی، شغلی، سازمانی و تحلیل رفتار گروههای انسانی دارد و در زمینههای
مدل پنج عاملی شخصیت
آزمون نئو بر پایۀ مدل پنج عاملی شخصیت (Big 5) تنظیم شده است. بیش از سه دهه است که مطرح شده و حاصل سالها تحقیق در زمینۀ روانشناسی شخصیت صفاتی است. دانشمندانی که این تست را خلق نموده اند برای چند سال ویژگی های گوناگون شخصیتی را انتخاب نموده و پرسشنامه های مفصل را روی مردم اجرا کرده اند.
سپس با استفاده از روش های پیچیده آماری به 5 عامل بزرگ شخصیت دست یافته اند. این ۵ عامل عبارتند از روانرنجوری یا نوروتیک بودن (N)، برون گرایی (E)، اشتیاق به تجارب تازه (O)، موافق بودن (A) و وظیفهشناسی (C).
پرسشنامه نئو
با انجام آزمون نئو، به پنج عامل اصلی شخصیت امتیاز داده میشود. و در نتایج این تست، صفات به صورت طیف نشان داده میشود و از دستهبندیهایی به سبک MBTI خبری نیست. این موضوع، دقت و صحت نتایج تست نئو را بالا برده ولی استفادۀ فردی از اطلاعات را سختتر میکند.
پرسشنامه NEO، ۵ عامل بنیادی شخصیت و ۶ ویژگی در هر عامل یا به عبارتی ۳۰ ویژگی شخصیتی را مورد ارزیابی قرار می دهد و بر این اساس تحلیل کاملی از شخصیت افراد را نشان میدهد.
آزمونهای NEO PI-R و NEO-FFI
تست NEO PI-R علاوه بر سنجش پنج عامل اصلی شخصیت، در هر عامل، شش صفت را بررسی میکند. این تست ۲۴۰ سوال دارد و نسخۀ کوتاه شدۀ آن به نام NEO-FFI دارای ۶۰ سوال است و فقط پنج عامل اصلی شخصیت را امتیازدهی میکند.
پاسخنامه تست نئو
پاسخنامه تست نئو بر اساس مقیاس لیکرتی (کاملاً مخالفم، مخالفم، بی تفاوت، موافقم و کاملاً موافقم ) تنظیم شده است . نمره گذاری فرم کوتاه تست نئو یعنی NEO-FFI در تمام مواد یکسان نیست.
به این معنی که در نمره گذاری برخی از مواد فرم کوتاه تست نئو ، به کاملاً مخالفم نمره ۴، مخالفم نمره ۳، بی تفاوت نمره ۲، موافقم نمره ۱ و کاملاً موافقم نمره 0 تعلق می گیرد. در حالی که برخی دیگر از مواد این فرم کوتاه به صورت عکس حالت گفته شده نمره گذاری می شوند .
تفسیر آزمون نئو
در تفسیر آزمون نئو، امتیازات پنج عامل اصلی شخصیت را دو به دو در کنار هم قرار میدهند و با توجه به بالا و پایین بودن دو مولفه به دستهبندیهایی میرسند. این دستهبندیها تمایلات رفتاری افراد در موقعیتهای مختلف را بیان میکند.
به طور مثال دو عامل برونگرایی (E) و موافق بودن (A) در کنار هم قرار گرفتند و یک نوع تیپبندی ایجاد کردند که شیوۀ تعاملات فرد را نشان میدهد.
انجام این تست بدون حضور یک روانشناس اعتبار چندانی برای تشخیص اختلالات روانی ندارد اما اگر تست را با دقت انجام داده باشید و به طور مثال در صفاتی نوروتیک (N)، امتیاز بسیار بالایی به دست بیاید، جا دارد مقداری روی آن تامل کنید.
برای دریافت مشاوره در زمینه آزمون شخصیت شناسی نئو می توانید به سایت
در سایت دکتر بهشتیان مطالب متنوعی در زمینه های روانشناسی مختلف،
اگر به دنبال
منبع:
خرید کردن ن مسئله ای است که گاهی مردها را کلافه ميکند . برخی ن معتاد خریدند و زمان و هزینه زيادي براي اینکار خرج ميکنند . اما خرید کردن به میزان کافی و نه بیش از احتیاج، براي
در ن، سیستم لیمبیک که مسئول احساسات عواطف و هیجانات است بیش تر رشد یافته است. این خود میتواند یکی از علل گرایش ن به انجام کار هایی باشد که احساساتشان را تحریک ميکند ، از جمله خریدکردن و لذت بردن از مشاهده رنگها .
خرید کردن ن مسئله ای است که گاهی مردها را کلافه ميکند . برخی ن معتاد خریدند و زمان و هزینه زيادي براي اینکار خرج ميکنند . اما خرید کردن به میزان کافی و نه بیش از احتیاج، براي روحیه ن بسیار فوق العاده بوده و انان را شاد ميکند . این خوشحالی سبب ارامش زندگی هم خواهد شد. ولی خانمها باید افراط نکنند و بیش از حد نیازشان لباس نخرند. همچنين بجاي این که به گرانی آن توجه کنند به شیک بودن ان توجه کنند و لباسهای خيلي گران قیمت نخرند.
علل خانمها براي خرید کردن
۱. خرید کردن حالم را بهتر ميکند و از
۲. تنها یک چیز می خواهم بخرم.
۳. تنها می خواهم ببینم چه مدل هایی به بازار آمده است.
۴. دوستم می خواهد به خرید برود و تنهاست. از من خواسته همراهی اش کنم.
خریدکردن براي ن کارکردی مؤثر و مثبت دارد، بنابراین چنانچه مردانی( اعم از برادر، همسر و پدر و دوست) همراه ن به خرید میروند باید یاد این ضرب المثل مشهور ايراني بیفتند و خریدکردن را شبیه آش کشک خاله بدانند که چه بخورند و چه نخورند به پای آنها نوشته ميشود !
به این معنی که چنانچه مردان تفاوت در نقش ن و مردان را بپذیرند راحت تر از خرید کردن لذت خواهند برد. اینگونه احتمالا بعد از نیم ساعت کم تر حس خستگی و کم حوصلگی کنند و خریدکردن ن را تاب آورند.
هشدارهایی در باب خرید کردن
حقیقت این است نی که به خریدکردن،( در مواقع معمولی، سفر یا در هر موقعیتی از زندگی) اعتیاد دارند، در حقیقت شاید از یک ناراحتی روحی مانند بیماری افسردگی یا عدم اعتماد به نفس، عدم ثبات فکری و غیره رنج می برند که باید بجاي ادامه دادن به این روش غلط آرام بخش که زودگذر است یا پنهان کردن مسایل درونی خود در پشت نقاب خرید، پیگیر درمان ناراحتی های درونی خود باشند و از راه درست به خود کمک کرده یا از سایرین کمک بگیرند تا از مسایل درگیر کننده خود رها شوند.
به عنوان مثال بجاي این که با یک پوشش که حتماً بر اساس مد همان روز و بطور افراطی شیک پوشانه است( که پر هزینه، وقت گیر و انرژی بر است) جایگاهی براي خود در محیط اطراف و بین اشخاص پیدا کنند و با کسب یک توانایی مانند کسب یک هنر، دانش یا فن، این محبوبیت را به دست آورند که مطمئناً پایدارتر است و حس ارزشمندي عمیق تری به آن ها هدیه ميدهد .
در عین حال در هزینه، زمان و انرژی که قبلاً بيش از اندازه براي خرید جنس های غیر ضروری صرف می کردند، صرفه جویی کرده و در جای ضروری تر براي خود و خانواده شان سرمایه گذاری کنند. این امر باعث پاسخ بهتر به حل
نخست این که ریتم خریدهای شما چند وقت یکبار است؟
اندازه یا تعداد خریدهای شخصی و کلی تان چه قدر است؟
ميزان خرید کردن شما همخوانی معقولی با بودجه، موقعیت، خانواده، زمان و دیگر وجوه زندگی شما دارد؟
اساسی ترین سؤال این که در چه موقعیت هایی خارج از ریتم منظم خرید، نیاز به خرید کردن پیدا می کنید؟ آن موقعیت ها را شناسایی کرده و احساسات منفی پشت آن ها که میتواند
براي دريافت مشاوره در این زمينه مي توانيد به سايت
در سايت دكتر بهشتيان مطالب متنوعي در زمينه هاي روانشناسي مختلف،
اگر به دنبال
منبع:
آزمون قضاوت
1. مرحله تستی:
در این مرحله، سوالات بصورت تستی و از دروس تعین شده (حقوق مدنی، آیین دادرسی مدنی، حقوق تجارت، حقوق جزای عمومی، حقوق جزای اختصاصی، آیین دادرسی کیفری، اصول استنباط علامه حیدری، متون فقه و حقوق اساسی) می باشد. حد نصاب لازم برای قبولی در این مرحله، کسب ۶۰ درصد از جمع نمرات است. داوطلبان با سطح علمی حداقل متوسط اصولاً در این مرحله موفق می شوند. زمان اعلام نتایج مرحله تستی معمولا دو هفته مانده به روز آزمون تشریحی است.
اعلام نتایج مرحله تستی معمولا دو هفته مانده به روز آزمون تشریحی می باشد.
2. مرحله تشریحی:
در این مرحله، تمامی دروس نامبرده در بخش تستی ، به جز دروس اصول استنباط و حقوق اساسی مورد پرسش قرار می گیرد. لازمه قبولی در این مرحله و دعوت به مصاحبه علمی، کسب حداقل 50 درصد کل نمرات می باشد.
نتایح مرحله تشریحی نیز معمولا یک ماه و حتی کمتر پیش از زمان دعوت به مصاحبه علمی اعلام می مشود. در مجموع، فاصله بین آزمون تستی تا آزمون تشریحی حدود دو ماه است.
3. مرحله مصاحبه علمی:
پس از اعلام نتایج مرحله تشریحی، داوطلبان به ترتیب حروف الفبا دعوت به مصاحبه صورت می شوند. به این صورت که فردی که نام خانوادگی او با «الف» شروع می شود نسبت به کسی که نام خانوادگی او با «ی» شروع می شود. دعوت به مصاحبه علمی از طریق تماس تلفنی بوده و در سایت سنجش یا خود قوه قضائیه، تاریخ دعوت به مصاحبه اعلام نمی شود.
سوالات پرسیده شده در بخش مصاحبه علمی، بیشتر در زمینه های متون فقه و جزایی و دروس تخصصی می باشد و تا حدودی سلیقه ای است، لیکن به هر حال سوالات از قوانین و کتب علمی طرح می شوند. در این بخش نمره فرد از 100 نمره محاسبه می شود.
الف.مصاحبه متون فقه:
در این مصاحبه، مصاحبه کننده محترم معمولا از کتاب شرح لمعه دو متن انتخاب و از شما میخواهد آن را ترجمه کنید و سپس سوالی در خصوص اعراب گذاری و سوالاتی در خصوص متنی که ترجمه کرده اید می پرسد. ۱۰ نمره از ۱۰۰ نمره ی کل مصاحبه به درس متون فقه اختصاص دارد و معمولا اگر بسیار بد هم جواب بدهید قادرید ۵ نمره از ۱۰ نمره را حداقل با روخوانی ساده بدست بیاورید. مباحث بیع و قصاص زیاد در مصاحبه سوال می شوند. با توجه به اینکه مصاحبه کننده ی متون فقه یک روانشناس است، سعی کنید خونسردی خودتان را حفظ کنید تا موفق بشوید.
ب.مصاحبه دروس خصوصی:
بعد از مصاحبه متون فقه به اتاق دیگری می روید که در آن از دروس مدنی و آیین دادرسی مدنی و تجارت سوال پرسیده می شود. ۴۵ نمره از ۱۰۰ نمره ی آزمون قضاوت به این مصاحبه اختصاص دارد. برای تجارت یک سوال معمولا از اصول اسناد تجاری(استقلال امضاها – تجریدی بودن و …) می پرسند. از درس مدنی هم معمولا ۲ سوال پرسیده می شود که یکی معمولا از شرایط عمومی ودیگری از هبه و عاریه و ودیعه و … است. برای آیین دادرسی مدنی هم ۲ سوال معمولا می پرسند و یک سوال هم عموما از اجرای احکام می پرسند که با این وجود مطالعه قانون اجرای احکام توصیه می شود.
ج.مصاحبه دروس کیفری:
بعد از اتمام مصاحبه دوم، داوطلب به اتاق سوم می رود تا مصاحبه دروس کیفری را انجام دهد. ین مصاحبه شامل دروس جزای عمومی و جزای اختصاصی و آیین دادرسی کیفری می باشد. برای جزای عمومی مطالعه متن قانون کفایت می کند اما برای جزای اختصاصی مطالعه ی جلد دوم کتاب جناب دکتر میرمحمد صادقی(جرایم علیه اموال) اکیدا توصیه می شود. برای درس آیین دادرسی کیفری هم مطالعه قانون جدید اکیدا توصیه می شود. مصاحبه کیفری هم ۴۵ امتیاز دارد.
با کسب مجموع ۶۰ امتیاز از ۱۰۰ امتیاز می توانید در مصاحبه قبول شوید و به مرحله ی گزینش راه پیدا کنید.
4. گزینش:
الف) تشکیل پرونده: داوطلبانی که 3 مرحله قبل را با موفقیت طی کرده باشند، به اداره گزینش فرستاده خواهند شد. در اداره گزینش، فرد پس از تشکیل پرونده، دو عدد برگ تحت عنوان «تعدیل و توثیق» دریافت می کند. لازم است این برگه ها توسط «قاضی، امام جمعه یا استاد دانشگاه» امضا شوند. علاوه بر این برگه ها، مدارک لازم برای تشکیل پرونده از سوی قوه قضائیه به اطلاع داوطلبان رسانده می شود.
ب) مصاحبه روانشناسی تستی: بعد از حدود 2 هفته الی 1 ماه، داوطلبان برای آزمون تستی روان شناختی دعوت خواهند شد. مصاحبه تستی شامل حدوداً ۳۵۰ تست عمومی است که نیازی به مطالعه منبع خاصی نیست و اطلاعات شخصی مورد ارزیابی قرار می گیرد.
ج) مصاحبه روانشناسی شفاهی: بعد از آزمون تستی، چند روز بعد برای مصاحبه
د) تحقیق محلی: داوطلب پس از طی مراحل فوق و کسب امتیاز لازم، وارد مرحله گزینش یا تحقیق محلی می شوند. در این مرحله، پرونده داوطلبان برای انجام تحقیقات محلی به شهرستان محل اقامت ارسال می شوند که مدت انجام تحقیقات محلی از دو ماه الی یک سال (البته شاید هم بیشتر) به طول می انجامد.
و) مصاحبه عقیدتی: در صورتی که فرد از تحقیق محلی پذیرفته و تایید شد، وارد آخرین بخش از این مرحله، یعنی مصاحبه احکام و عقیدتی می شود.
5. اختبار: این مرحله آخرین مرحله آزمون قضاوت می باشد که در این قسمت، دو نفر از قضات عالی رتبه دیوان عالی کشور و یک نفر ریاست محترم گزینش قضات از داوطلب سوالاتی را می پرسند.
6. مرحله آموزشی: دوره کارآموزی یا آموزشی یکسال طول می کشد که معمولأ در تهران-قم – کرمانشاه-مشهد-تبریز- شیراز و … این دوره ها برگزار میشوند(دوره کار آموزی برای دانشجویان دکترا ، 6 ماه است). در طول دوره علاوه بر گرفتن حقوق (حدود یک میلیون تومان) باید دروس علمی و کارگاهی را که جنبه کاربردی دارند بگذرانید و حدود 50 امتحان در طول دوره میدهید. تقسیم شما بستگی به درخشش شما در طول دوره کارآموزی دارد.هرچقدر در دوره رتبه بهتری کسب کنید شانس انتخاب شهر بهتری(حتی شهر تهران) رو دارید که البته الان هدف بیشتر بومی گزینی است و معمولأ هرکس در استان خودش مشغول به خدمت میشود مگر اینکه در دوره کارآموزی جزو سه نفر اول (که شانس انتخاب شهر های بزرگ را دارید) یا جزو سه نفر آخر (که شانس انتخاب ندارید و معمولأ در مناطق محروم مشغول بکار میشوید) باشد.
منبع:
احتمالا بسیاری از فارغالتحصیلان رشتههای حقوق یا فقه، بارها در زمان تحصیل به آیندهی شغلی خود اندیشیدهاند؛ غالب افرادی که رشته علوم انسانی را برای تحصیل در دوران دبیرستان برمیگزینند، رؤیای دفاع از حقوق افراد جامعه یا قضاوت در مورد دعاوی میان مردم را دارند. وکالت و قضاوت، سردمداران مشاغل با موقعیت اجتماعی مناسب و درآمد کافی رشتههای علوم انسانی هستند. در این مقاله روشهای تصدی منصب قضاوت یا بهعبارت دیگر مسیرهایی را که با طی کردن آنها میتوان قاضی شد با شما درمیان میگذاریم.
عمدهی دیدگاه ما درمورد شغلهایی چون وکالت و قضاوت مرهون صحنههای زیبا و تأثیرگذار و گاهی نفسگیر دادگاهها و رسیدگی به دعاوی در جریان فیلمها و سریالهایی است که در طول زندگی خود میبینیم. خبر بد برای کسانی که دل در گروی این دو شغل بر مبنای چنین دیدگاهی دارند، این است که این دو شغل در ایران بسیار متفاوت از آن صحنههای دلفریب و هالیوودی است. اگر با انصاف باشیم در چند سال اخیر آنچه در فیلمهای ایرانی از دادگاه نمایش داده میشود، به واقعیت نزدیکتر است. سکانسهای مربوط به دادسرا در فیلم جدایی نادر از سیمین و صحنههای مربوط به دادگاه خانواده در همان فیلم ما را با واقعیت کنونی قضاوت و دادگاهها بیشتر آشنا میکند.
بااینحال موقعیت اجتماعی مناسب و حقوق دریافتی نسبتا بالای قضات نسبت به سایر کارمندان دستگاه قضا و همچنین مصونیت آنها از تعقیب، دلایل منطقی و موجهی است که امروزه موجب میشود تا افراد بسیاری داوطلب تصدی منصب خطیر قضاوت باشند.
در ابتدا بهتر است بدانیم که مانند شغل وکالت، برای قاضیشدن باید در دورهی کارشناسی حقوق خوانده باشیم یا مدرک معادل حوزوی داشته باشیم. بااینحال دو راهِ شرکت در آزمون قضاوت و دیگری تحصیل در دانشگاه علوم قضایی پیش روی علاقهمندان به این شغل قرار دارد.
با تصویب قانون اصلاح پارهای از قوانین دادگستری در سال ۱۳۵۶، وزارت دادگستری مکلف شد، دانشگاهی به نام دانشکدهی علوم قضایی و خدمات اداری دادگستری تأسیس کند تا از میان آنها افرادی برای کارمندان دادگاه و همچنین قضات انتخاب کند. این دانشکده در سال ۱۳۸۹ با موافقت نهایی شورای گسترش آموزش عالی به دانشگاه تبدیل شد.
دانشجویان با تحصیل در رشتهی علوم قضایی در این دانشگاه بورسیه میشوند، تا پس از تحصیل در منصب قضاوت به خدمت بپردازند. به همین دلیل انتخاب دانشجو برای این رشته با گزینشهای خاصی انجام میپذیرد. از سال ۱۳۹۳ برای این رشته گزینش قضایی انجام میگیرد؛ درواقع گزینشی که برای قضات انجام میپذیرد، جایگزین گزینش عادی برای انتخاب دانشجویان است. به همین دلیل نخبهگزینی و مصاحبههای عقیدتی و علمی در این روش از اهمیت ویژهای برخوردار است.
آسودگی خاطرِداشتنِ شغل پس از فارغالتحصیلی در این دانشگاه، ورود به آن را برای علاقهمندان به این شغل جذاب کرده است تاجاییکه در سالهای اخیر تنها از میان رتبههای برتر آزمونهای کارشناسی و کارشناسی ارشد حقوق انتخاب شوند. این دانشگاه در سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد پیوسته و کارشناسی ارشد ناپیوسته دانشجویان حقوق را برای ورود به عرصهی قضاوت آماده میسازد.
پاییز هر سال قوه قضاییه ثبتنام برای آزمون قضاوت را آغاز میکند و عموما یک هفته به طول میانجامد. معمولا در ماههای آبان یا آذر همان سال اولین مرحلهی آزمون قضاوت برگزار میشود. مرحلهی تستی شامل دروس مدنی، جزا، آیینهای دادرسی کیفری و مدنی، حقوق تجارت و استعداد شغلی است.
پس از کسب شصت درصد مجموع نمرات و قبولی در آزمون تستی داوطلبانی که در این مرحله حد نصاب لازم را کسب کردهاند، برای مرحلهی تشریحی دعوت میشوند. دعوت داوطلبان برای مرحلهی تشریحی معمولا پنج برابر ظرفیت انجام میشود. موارد امتحانی آزمون تشریحی شامل حقوق اساسی، حقوق مدنی، حقوق تجارت، آیینهای دادرسی کیفری و مدنی، حقوق جزا، فقه و اصول فقه است.
در آزمونهای تشریحی سؤالات به صورت پروندهای مطرح میشوند و قدرت استدلال و تطابق با قوانین از اهمیت ویژهای برخوردار است. در این مرحله استفاده از قانون مجاز است، اما در محل آزمون کتابهای قانون توسط برگزارکنندهی آزمون به تمام داوطلبان فروخته میشود تا از تقلبهای احتمالی و عدم برابری در آزمون جلوگیری شود. در این مرحله لازم است تا حداقل پنجاه درصد نمره کسب شود.
پس از اعلام نفرات برتر و قبولشدگان مرحلهی تشریحی، گزینش و مصاحبههای علمی عقیدتی آغاز میشود. نفرات قبول شده مطابق حروف الفبا به مصاحبه دعوت میشوند و زمان مصاحبه علمی آنها با تماس تلفنی به آنها اعلام میشود، پس از مصاحبهی علمی نیز مراحل دیگری چون سنجش روانشناسی و تحقیقات محلی انجام میگیرد. بهتر است بدانیم قبولی و شروع به کارآموزی در این نوع از گزینش نزدیک به یک سال و حتی بیشتر زمان میبرد که در آخر هم ممکن است منتج به قبولی نشود.
یکی از گروههایی که برای شرکت در
یکی از روشهای دیگری که برای نخبهگزینی دانشجویان این دانشگاه به کار میرود، فرایند جذب اختصاصی است. در این روش دانشگاهها به دو بخش گروه اول و گروه دوم تقسیم میشوند. فارغ التحصیلان حقوق دانشگاههای گروه اول مانند دانشگاه علامه، تهران، بهشتی میتوانند در دو مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد با معدل ۱۶ در فرایند جذب اختصاصی این شغل شرکت کنند. دانشگاههای گروه دوم که شامل دانشگاه تهران مرکز و علوم تحقیقات و فارغالتحصیلان دکتری از همهی دانشگاهها میتوانند با معدل ۱۷ برای تصدی این منصب اقدام کنند. در این فرایند نیز گزینشهای عقیدتی و ی و روانشناسی و علمی انجام میپذیرد.
در سال ۱۳۹۶ برای اولینبار فرصت جذب با سهمیهی ایثارگران بدون آزمون فراهم شد. هرچند بعد از ثبتنام آزمون کوتاهجوابی از این دسته از داوطلبان گرفته شد. این فرایند نیز با گزینشهای پیشگفته ادامه مییابد.
هرچند روشهای مختلفی برای تصدی منصب قضاوت مهیا شده و برای داوطلبان ورود به این شغل فراهم شده است، اما این گروه از علاقهمندان باید بدانند که فرایند آمادگی برای آزمون یا جذب اختصاصی تا شروع کارآموزی قضاوت معمولا طولانی و تصدی این منصبگاه غیرقابل پیشبینی است، بااینحال جایگاه اجتماعی این شغل و درآمد مناسب آن نسبت به باقی مشاغل مورد نظر فارغالتحصیلان حقوق موجب میشود تا افراد بسیاری سر در سودای این شغل داشته باشند.
منبع:
شرمنده بودن، خجالتی بودن، ترس و . از احساساتی هستند که اغلب افراد را از به اشتراک گذاشتن نگرانیهای مربوط به
همهی ما کم و بیش با سختیهای اجتنابناپذیر زندگی دست و پنجه نرم کردهایم و میدانیم چگونه کنترل امور را تا حدودی در دست بگیریم؛ اما این موقعیتهای دشوار میتوانند باعث شوند به راحتی سلامت روح و روانمان را فراموش کنیم.
توجه به وضعیت
از روابطتان گرفته تا وضعیت خواب و استراحت و تفریحتان همه و همه چیزهایی هستند که تحت تأثیر سلامت روحیاند. فرقی نمیکند شما چه شیوهای را برای رسیدگی به سلامت روح و روانتان مناسب بدانید، مراجعه به
زیاد احساس نگرانی یا خشم میکنید
کم طاقت شدن یا حساسیت پذیری زیاد میتواند به معنی نادیده گرفتن چیزی باشد که از درون آزارتان میدهد. تحریکپذیری عصبی میتواند نشاندهندهی
خوب نمیخوابید
ارتباط بین سلامت روانی و اختلالات خواب قابل توجه است. همانطور که مشکلات روحی میتوانند در خواب اختلال ایجاد کنند، خواب کم و بیکیفیت نیز میتواند علائم روحی و روانیتان را تشدید کند. راههایی برای بهبود الگوهای خوابتان پیدا کنید و اگر موفق نشدید خودتان مشکل خوابتان را برطرف کنید، بهتر است به یک درمانگر مراجعه کنید.
الگوهای تغذیهتان تغییر کردهاند
هرچند علت تغییر الگوها و عادتهای غذایی میتواند متنوع باشد؛ اما بیماریهای روحی و روانی مانند
اغلب اوقات نسبت به کارتان بیتفاوت هستید
سرخوردگی و بیتفاوتی نسبت به کار میتواند نشاندهندهی فرسودگی ذهنی باشد. ضمناً افسردگی و اضطراب میتوانند عملکرد حرفهای را مختل کنند. اگر محیط کارتان سمی باشد میتواند به تدریج به سلامت روانتان آسیب بزند؛ اما حتی اگر شما عاشق کارتان باشید باز هم مشکل روحی و روانی میتواند در روتین کاریتان اختلال ایجاد نماید. پس برای درخواست کمک تردید نداشته باشید.
تنها و گوشهگیر شدهاید
نیاز به گهگاه تنها بودن بخشی از مراقبتهای فردی است؛ اما اگر میبینید اغلب تنهایید و خودتان را از جمع دوستان و خانواده کنار میکشید، پس تنهاییتان به مرور در حال شدت گرفتن است و ممکن است دچار مشکل روحی باشید.
میل جنسیتان تغییر کرده است
علاقه خود را نسبت به چیزهایی که زمانی برایتان مهم بوده از دست دادهاید
اگر دیگر علاقهای به فعالیتهایی که زمانی دوست داشتید ندارید میتواند نشاندهندهی فشار روانی باشد. افسردگی و اضطراب میتوانند زندگی روزمره را از راههای گوناگون تحت تأثیر قرار دهند و خستگی و فرسودگیهای روحی ایجاد کنند. اگر دیگر نمیتوانید از تجربیات زندگیتان لذت ببرید یا حتی نسبت به خودتان حس خوبی ندارید، پس باید بررسی کنید که آیا وضعیت روحی و روانیتان سالم است یا نه.
علائم فیزیکی و بدنی دارید که دلیلی برایشان پیدا نمیکنید
اگر تمام مدت احساس بدندرد میکنید و دچار بیماری خاصی هم نیستید، این احتمال وجود دارد که این احساسات ناشی از اضطراب باشند. علائم فیزیکی و بدنی که دلیلی برایشان نمییابید، مانند معده درد و سردرد، اغلب علامت این هستند که تحت
دقت و تمرکزتان مشکل پیدا کرده است
هرچند هر کسی ممکن است گاهی کم دقت و کم تمرکز شود؛ اما مشکلات تمرکزی که مدام تکرار میشوند میتوانند نشاندهندهی افت سلامت روانی باشند. اگر نمیتوانید روی چیزی مثل سابق تمرکز کنید، مخصوصاً در عملکردهای عادی روزانهتان، به یک درمانگر مراجعه کنید.
اگر مدتهاست که این علائم را دارید شاید متوجه نباشید که چقدر زندگیتان تحت تأثیر این علائم است. خیلی از افراد توجهی به جدی بودن این نشانهها ندارند. اگر مشکلات روحی و روانی چیزی باشد که تمام زندگیتان با آن درگیر باشید، ممکن است فکر کنید همه چی نرمال است، پس سطح آگاهیتان را بالا ببرید و نسبت به سلامت روانیتان دقیقتر باشید.
شرمنده بودن، خجالتی بودن، ترس و .از احساساتی هستند که اغلب افراد را از به اشتراک گذاشتن نگرانیهای مربوط به بهداشت روانیشان با پزشک باز میدارد؛ اما در یک زندگی کامل و مولد، همانقدر که سلامتی جسمی شما اهمیت دارد، سلامت روانتان هم مهم است. متأسفانه بیماری روانی هنوز در برخی جوامع با ننگ همراه است.
پیام ما برای شما این است: در صورت بروز علائم بیماری روانی، موارد را با پزشکتان در میان بگذارید. چه با مشکلات عادی مانند اضطراب یا افسردگی روبرو باشید و چه شرایط نادری مانند
با صداقت شروع کنید. مطب پزشک یک مکان امن برای به اشتراک گذاشتن ترسهای شماست و دلایل زیادی برای جدی گرفتن سلامت روان وجود دارد که در ادامه به برخی از آنها اشاره میکنیم:
بیماری روانی از آنچه فکر میکنید شایعتر است
در حدود یک نفر از هر شش آمریکایی در هر سال از نوعی از مشکل روانی رنج میبرد. متأسفانه، بسیاری از افراد به دنبال کمک نیستند.
بیماری روانی بر سلامت جسمی شما تأثیر میگذارد
فکر این که سلامت روان از سلامت جسمی جداست آسان است؛ اما یادتان باشد که مغز شما بخشی از بدنتان است. بیماریهای روانی علت اصلی بسیاری از علائم جسمی است. به عنوان مثال، اگر از بیخوابی، تپش قلب یا خستگی رنج میبرید، پزشکتان افسردگی، اضطراب یا سایر شرایط روانی را هم مدنظر میگیرد تا ببیند آیا علت این مشکلات، روانی است یا خیر. برای پی بردن به اهمیت این موضوع، انجمن قلب آمریکا در سالهای اخیر بیانیهای را منتشر کرد که در آن آمده افسردگی یک عامل خطر در بیماران مبتلا به سندرم حاد عروق کرونر در نظر گرفته شود.
بیماریها یا آسیبها میتوانند خطر ابتلای شما به مشکلات روانی را افزایش دهند
درست همانطور که بیماری روانی میتواند باعث ایجاد علائم جسمی در بدن شما شود، برخی بیماریها و مشکلات جسمی نیز میتوانند خطر ابتلا به بیماری روانی را افزایش دهند. این در مورد بیماریهای مزمن مانند سرطان، مولتیپل اسکلروزیس، دیابت، سکته مغزی، صرع، پارکینسون و موارد دیگر صادق است. در مورد تروما، میتوان صدمات به سر را ذکر کرد. خبر خوب این که پزشکان از این ارتباطها آگاه و مراقب بیمارانشان هستند.
تشخیص زودرس بسیار کمککننده است
مانند اکثر شرایط پزشکی، تشخیص زودرس، معمولاً منجر به نتایج بهتری میشود. دریافت کمکهای لازم به موقع میتواند به شما در جلوگیری از بدتر شدن علائم بیماری روانی کمک کند. از طرف دیگر، درمان میتواند به شما کمک کند که از اثرات منفی این علائم در زندگیتان جلوگیری کنید؛ از روابط پرتنش گرفته تا مشکل در کار و امور مالی.
اغلب در خانوادهها موروثی است!
تاریخچه سلامت خانوادهتان به پیشبینی خطر ابتلا به بیماری روانی در شما کمک میکند. از آنجا که بیماریهای روانی هم ممکن است در افراد زیادی از اعضای یک خانواده اتفاق بیفتد، همانطور که در مورد بیماریهای قلبی عروقی، سرطان و سایر بیماریها اطلاعات خانوادهتان را جمعآوری میکنید در مورد بیماریهای روانی هم تحقیق کنید.
منبع:
ن دو برابر مردان دچار بیماری افسردگی میشوند و در حین بیماری افسردگی احساسشان را نشان میدهند . با این حال مردان برعان تلاش ميکنند با کار کردن بیش از حد ، رفتار های خشونت آمیز و استفاده از ماده های مخدر بیماری افسردگی شان را مخفی کنند.
رایج ترین علامت های بیماری افسردگی عبارتند از:
اعتماد به نفس اندك
فکر
بی میلی به تلاش های معمولاً دل پذیر
خستگی
تغيير اشتها
آشفتگی خواب
بی احساسی و
بیماری افسردگی در مردان را بیش تر بشناسید
زمانی بیماری افسردگی بعنوان یک بیماري نه شناخته ميشد ، این در حالی است که در امریکا بیش از ميليون مرد سالیانه دچار بیماری افسردگی میشوند . متأسفانه این اندیشه که بیماری افسردگی یک بیماري نه است سبب ميشود مردان به علایم این بیماري توجهی نکنند و به دنبال درمان آن نباشند.
علایم بیماری افسردگی در مردان شبیه علایم بیماری افسردگی در ن است، ولی مردان این علایم را به صورت مختلفی نشان میدهند . شایع ترین علایم بیماری افسردگی عبارتند از عدم علاقه یا از دست دادن علاقه به فعالیت های لذتبخش عادی، خستگی زیاد، تغيير در اشتها، اختلال در خواب و بی اعتنایی به مسائل اطراف.
بیماری افسردگی در ن بیش تر سبب بروز حس ناراحتی و کم ارزشی ميشود . از طرف ديگر بیماری افسردگی در مردان سبب ميشود فرد بیمار گوشه گیر شود یا تحریک پذیر شده و رفتارهای خشونت آمیز از خود نشان دهد.
نکته هایی در مورد بیماری افسردگی در مردان
مردان بر خلاف ن که در دوره بیماری افسردگی به خود سرزنشی گرایش دارند، بیش تر به سرزنش اطرافیان شان درگیر میشوند .
معمولاً مردانی که دچار بیماری افسردگی هستند به درد های جسمی مثل کمردرد، سردرد یا مشکلات گوارشی دچار میشوند . از آن جا که این بیماریها منشأ جسمی ندارند، معمولاً با درمانهای پزشکی هم بهبود نمی یابند.
معمولاً مردان افسرده، ناراحتی شان را به اشکالی مانند تماشای تلويزيون، ورزش کردن یا کار زیاد و حتی رفتار های خطرناک مانند قمار، رفتار های جنسی ناامن و رانندگی خطرناک مخفی ميکنند .
بیماری افسردگی مردانه، بیماری افسردگی نه!
علامت بارز بین دو جنس در بیماری افسردگی، اختلاف در ميزان پذیرش این اختلال است. مردان تنها ممکن است از مشکلات خود بگویند، ولی از گرفتن کمک حرفه ای خودداری ميکنند و گاه منکر آن میشوند و قبول آن را به نوعی علامت ضعف و کاستی هویت مردانه خود ميدانند که همین مسئله باعث دوام بیش تر بیماری افسردگی در آنان ميشود .
مردان بر خلاف خانمها تلاش ميکنند در زمان بیماری افسردگی، سرشان را به چیز دیگری گرم کنند که میتواند تحمل موقعیت را برایشان راحت تر کند.
مردان افسرده به نوعی دائم دنبال درگیری و کشمکش با اطرافیان شان هستند و همین مسأله سبب بیش تر شدن مشکلات شان ميشود .
نکته هایی در مورد بیماری افسردگی در ن
اختلال خوردن به معنی کم اشتهایی یا پرخوری عصبی( بولیمیا) است. ن در زمان بیماری افسردگی بیش تر از مردان به اختلال خوردن دچار میشوند .
خانم ها در دوره بیماری افسردگی علاقه بیشتری به تفکرات منفی و خود سرزنشی دارند. این رفتار ها میتواند شامل صحبت های منفی با خود، گریه کردن بدون هیچ علت خاص یا سرزنش کردن خود باشد.
ن در دوره بیماری افسردگی، بیش تر حالت دلواپسی و ترس دارند بر خلاف مردان که بیش تر دچار بدگمانی میشوند .
بیماری افسردگی مردانه، بیماری افسردگی نه!
علامت بارز در بین دو جنس، اختلاف در ميزان قبول بیماری افسردگی است. ن در مورد آن گفت و گو ميکنند و فورا در درپی کمک گرفتن از اشخاص باتجربه برمی آیند تا بیماری افسردگی شان درمان شود.
ن در زمان بیماری افسردگی، حس ناراحتی، بی تفاوتی و بی ارزشی را بار ها و بار ها در یک روز تجربه ميکنند و همین مسئله سبب ميشود بیماری افسردگی شان، سریعتر به مرحله حادتر برسد؛ بدین ترتیب درمان بیماری افسردگی در ن، باید زودتر مورد توجه قرار گیرد.
بیش تر ن در این زمان براي درمان خود به غذا، رابطه دوستانه و رابطه عاشقانه روی می آورند تا بتوانند با این مشکل، کنار بیایند.
علایم مشترک بیماری افسردگی
مهم ترین علایم بارز بیماری افسردگی که باید دست کم دو هفته ادامه داشته باشد تا علامت ابتلا به این اختلال باشد و بین زن و مرد مشترک است، عبارتند از:خلق افسرده، از دست دادن علاقه، افراط و تفریط در خواب و خوردن و میل به خودکشی در نوع شدید آن. پس اینکه ما غمگین، ناراحت یا بی انگيزه هستیم، ااماً به معنای افسرده بودن نیست بلکه باید علایم مذکور به انضمام افت جدّي کارکرد روزانه در زندگی فرد رخ داده باشد.
بیماری افسردگی مردانه در کشور ایران دو بُعد بيميلي جنسی و اتهام بخود را در بر می گیرد، در حالی که بیماری افسردگی در ن ايراني ابعاد گسترده تری دارد.
در یکی از پژوهش های انجام شده در خصوص اختلاف بیماری افسردگی در ن و مردان ايراني که از ۱۶۸نفر در قالب دو گروه، یعنی ۸۴نفر زن و ۸۴نفر مرد ازمون گرفته شد، غمگینی،
ديگر ابعادی مانند حس گناه، حس مجازات، از خود بیزاری، خود آزاری، گریه کردن، بداخلاقی، بی تصمیمی، تغيير خودپنداری، دشواری در کار، اختلال خواب، خستگی پذیری و کاهش وزن تفاوت معناداری را بین ن و مردان نشان نداد.
نتيجه اصلی این پژوهش، در مورد اختلاف های معنادار بین بیماری افسردگی های نه و مردانه در ایران این بود که ن افسرده در ابعاد غمگینی، بدگمانی، حس شکست، ناخشنودی، کنارهگیري ، بی اشتهایی و اندیشه درباره ی بدن در زمان بیماری افسردگی پویاتر هستند و مردان تنها در دو بُعد« بيميلي جنسی» و« اتهام بخود » نمرات بالاتری به دست آوردند .
درمان بیماری افسردگی در مردان چطور است؟
بیش از ۸۰ درصد از مبتلایان به بیماری افسردگی( چه مرد و چه زن) از طريق دارو های ضد بیماری افسردگی، روان درمانی و یا ترکیبی از هر دو شیوه درمانی میتوانند با موفقیت درمان شوند. در صورتی که با علایم بیماری افسردگی روبرو شدید حتماً به پزشک مراجعه کنید.
براي دريافت مشاوره در زمينه افسردگی می توانيد به سايت
در سايت دكتر بهشتيان مطالب متنوعي در زمينه هاي روانشناسي مختلف،
اگر به دنبال
منبع:
معاونت منابع انسانی قوه قضاییه، زمان مصاحبه علمی واجدان شرایط
به گزارش ایسنا، متن اطلاعیه معاونت منابع انسانی قوه قضائیه به شرح زیر است:
«بدینوسیله به اطلاع میرساند، مصاحبه علمی داوطلبان جذب اختصاصی تصدی منصب قضا سال ۱۳۹۸ از ابتدای مرداد ماه آغاز میگردد.
زمان دقیق مصاحبه علمی هر داوطلب طی تماس تلفنی ابلاغ خواهد شد. زمان مصاحبه علمی یکبارتعیین و ابلاغ میگردد و امکان تغییر آن وجود ندارد. عدم پاسخگویی به تلفن همراه در دو نوبت به منزله انصراف از شرکت در مصاحبه علمی است.
مدارک لازم برای تشکیل پرونده در روز مصاحبه علمی:
۱. اصل و تصویر کارت ملی
۲. اصل شناسنامه و تصویر تمام صفحات آن
۳. تصویر مدارک تحصیلی (کارشناسی یا سطح ۲ و بالاتر)
۴. گواهی اشتغال به تحصیل برای داوطلبان در حال تحصیل
۵. گواهی لازم از کانون وکلا دادگستری یا مرکز امور مشاوران و وکلا قوه قضائیه برای وکلا و نفرات برتر آزمونهای وکالت
تذکر ۱: همه مدارک میبایست در قطع A4 تهیه و تحویل شوند.
تذکر ۲: در صورت نقص مدارک در روز مصاحبه علمی از تشکیل پرونده ممانعت به عمل خواهد آمد و داوطلب حق شرکت در مصاحبه علمی را نخواهد داشت.
مصاحبهها در دو محل به نشانیهای زیر برگزار میشود و محل برگزاری مصاحبه هر داوطلب در تماس تلفنی به وی اعلام میگردد.
نشانی محلهای مصاحبه:
* تهران، خیابان حافظ، تقاطع خیابان سمیه، روبروی دانشگاه امیرکبیر، معاونت منابع انسانی قوه قضائیه، طبقه نهم
* قم، بلوار ۱۵ خرداد، بعد از پمپ بنزین، نبش خیابان سعدی، مرکز آموزش قوه قضائیه، طبقه همکف»
معاونت منابع انسانی قوه قضائیه ۹ اردیبهشت ماه سال جاری
منبع:
زهرا امام روانشناس و مشاور در گفتوگو خبرنگار درباره چگونگی احترام به همسر اظهار کرد:
او با بیان اینکه برای احترام قائل شدن در زندگی مشترک دانستن چند راهکار اامی است، افزود: خودتان و همسرتان را در یک تیم ببینید، به تفاوتهای فردی یکدیگر توجه کنید، به صحبتهای هم به صورت فعال گوش دهید، در زندگی مشترک هدفهای مشترک داشته باشید، در مواقع ضروری با همسرتان همدلی کنید.
این
امام ادامه داد: همواره به خود احترام بگذارید. به خاطر داشته باشید کسی که به خود احترام نمیگذارد، نمیتواند به همسر خود نیز احترام بگذارد. هنگامی که در زندگی مشترک دچار خطایی میشوید، حتما به موقع
او افزود: رازدار یکدیگر باشید، همواره در زندگی مشترک مسئولیت کارهای خود را بپذیرید، حساسیتها و خط قرمزهای همسر خود را بشناسید و سعی کنید روی حساسیتها و خط قرمزهای یکدیگر نروید. خواستههای همسرتان را بشناسید و درصدد برآورده شدن آنها باشید و در رفتار و کلام خود به همسرتان احترام بگذارید.
منبع:
یکی از مهمترین مسائلی که میتواند در برقراری ارتباط سالم موثر باشد و روابط سازندهتری را بسازد، وجود عزت نفس در یک فرد است. اگر کسی به اندازه کافی خود را باور نداشته باشد و به تواناییها و حتی عیوبش واقف نباشد، نباید انتظار داشته باشد در زندگی مشترکش موفق باشد.
اگر کسی خود را نشناسد و به خود احترام نگذارد، طلب کردن این احترام از فرد مقابلش محال است.
حتی این احتمال وجود دارد که فردی که
- بسیاری از انسانها همسر خود را بر اساس خود ایده آلشان انتخاب میکنند و نا آگاهانه چرخههای غلطی از روابط شکل میگیرد و عزت نفس فرد بیشتر آسیب میبیند.
در شرایطی که خانم با عزت نفس بالا شوهری با عزت نفس پایین داشته باشد مرد دچار احساس بیکفایتی و بی عرضگی بیشتری میکند و اگر کفایت مردی در زندگی مشترکش زیر سوال برود و برای فرار از
گاهی ممکن هست مردان برای محافظت از کفایتشان از نیروی بدنی خود استفاده کنند و زن را مورد آزار قرار دهد و گاهی ممکن هست مرد وارد روابط موازی دیگری شود چرا که همسر خودش مرد نمیخواهد، ابر مرد میخواهد.
اگر آقا عزت نفس بالا و خانم عزت نفس پایین داشته باشد چرخه معیوب دیگری شکل میگیرد زنها عمیقاَ نیاز دارند دوست داشته شوند زنی با عزت نفس پایین مدام توسط شوهرش با ن دیگر مقایسه میشود و احساس میکند همسرش او را دوست ندارد و در این رابطه حتی حال آقا هم بد میشود و از ازدواج خود احساس نیتی میکند.
اگر هردو خانم و آقا دارای عزت نفس پایین باشند در مسائل مهم زندگی مثل
-اکثر افرادی که سریعا بعد از
این افراد گمان میکردند خوشبختی و سعادت در گرو آمدن کسی است که به زندگیشان میآید و با وجودش او را از باتلاق غم نجات میدهد. این فرد به قول معروف منتظر شاهزاده سوار بر اسبی است که بیاید و او را به زندگی رویاییاش ببرد. این باور غلط ناشی از عزت نفس پایین افراد است. چرا که فردی که خوشبختی زندگیاش را وابسته به بودن فرد دیگری بداند و خودش برای شادی و سعادت زندگیاش تلاشی نکند، نباید انتظار هیچ نجات دهندهای را داشته باشد.
وجود چنین چشم اندازی در یک فرد باعث میشود به این رؤیا پایبند باشد و توقعاش را از شریک احساسی خود بالا ببرد.
البته که چنین چیزی محقق نمیشود. حتی اگر این شریک احساسی با تمام استانداردها و توقعات فرد سازگار باشد، این احتمال وجود دارد که فرد، تلاشهای او را زیر سؤال ببرید و درنهایت، رابطه عاطفی خود را خراب کند.
-فردی که عزت نفس کافی و سالمی ندارد، خود را دوست داشتنی نمیبیند و همین امر باعث میشود که تصور کند هیچچیزی، آسان یا بهصورت طبیعی و دلخواه برایش اتفاق نمیافتد.
بدین صورت هرموقعیت خوبی که برایش پیش میآید را نادیده میگیرد. شاید به این دلیل که خود را لایق یک رابطه درست نمیبیند و دائم در تلاش است تا یک رابطه را شروع کند. متاسفانه خودکم بینی در فرد باعث میشود او به یک فرد وسواسی و ترحمطلب تبدیل شود که همین امر میتواند تواناییاش برای ایجاد یک مسیر عاطفی بادوام را از بین ببرد.
- اگر شریک زندگی تان بر همه جنبه های زندگی شما تسلط دارد و در همه چیز دخالت می کند و حریم شخصی را رعایت نمی کند این طبیعی است که به مرور زمان اعتماد به نفس تان را از دست بدهید افراد پرخاشگر و خودخواه همیشه طوری رفتار می کنند که همه چیز را در اختیار و اراده خود داشته باشند.
- تنش و درگیری در رابطه ها تا اندازه ای طبیعی است. گاهی ممکن است یک نفر مسئول یک تنش یا اختلافی باشد اما اگر همواره احساس می کنید متهم هستید، همه تقصیر و خطا در هر موقعیتی به گردن شما می افتد این مساله به شدت در خودباوری شما تأثیر دارد. وقتی همیشه مقصر شناخته شده اید احتمال اینکه دفعه های بعد نیز خود را مقصر بدانید بسیار زیاد است.
- حساسیت بیشازحد یکی از دردناکترین جنبههای عزت نفس پایین است. این افراد از انتقاد سریع عصبانی میشوند یا با هر حرف مستقیمی احساس نابودی میکنند. همین امر باعث میشود در مقابل هر انتقادی جبهه گیری کنند و احساس ضعفی که دارند منجر میشود هیچ موقع خود را کامل نبینند و در این راستا کوشش نکنند.
- افرادی که بارها شاهد خیانت بودهاند یا در روابطی ماندهاند که بارها شخصیت و انسانیتشان خرد شده است، از عزت نفس پایینی برخوردار هستند.
اگر رابطه فرد کاملا امن و قابلاعتماد باشد، احتمالا خسته و دلسرد میشود و شاید از آن فرار کند. احتمالا این افراد عادت کردهاند که برای اصلاح رابطه ناامن خود تلاش کنند، به همین دلیل است که تنها بهسمت چنین روابطی جذب میشوند.
منبع:
به نقل از Holosync تکنولوژی اثبات شده است که
با این همه اخبار بد، از اقتصاد گرفته تا ت، مردم در زیر فشاری از استرس دارند خفه می شوند.مراقبه بهترین راه حل برای بالا بردن آستانه تحمل است.
متاسفانه بسیاری از افراد زمان و صبر لازم را برای بدست آوردن هنر مراقبه ندارند. افراد بسیاری در سر تا سر جهان از جمله معلمان رشد شخصیتی مانند جک کانفیلد از نویسنده نیویورک تایمز و سوپ مرغ که پر فروش ترین کتاب بوده است از این هنر سود می برند.
شما با مراقبه می توانید:
1- به طور چشمگیری سلامت روانی، عاطفی و معنویتان را افزایش دهید.
2- زندگی شادتری بدون توجه به شرایط گذشته و حال داشته باشید.
3-
4- به طور قابل توجهی به بهبود حس کلی از خود و آرامش درونی تان کمک می کند.
5- به شما کمک می کند جایگاهتان را در جهان پیدا کنید و به رضایت درونی و موفقیت برسید.
منبع:
با استفاده از ترفندهای
مطالعات انجام شده نشان میدهد که چنین اثری میتواند به شما کمک کند از این قدرت ذهنی استفاده کنید و از مزایای موجود بهره مند شوید. بر اساس مطالعه منتشر شده در مجله Pain، حتی زمانی که اطلاعاتی در مورد نحوه کارکرد اثر دارونما دارید نیز میتوانید از مزایای آن استفاده کنید. شما میتوانید از این یافتهها برای بهبود همه جوانب سلامتی خود استفاده نمایید. محققان کار خود را با ۹۷ شرکت کننده که دارای درد مزمن بودند آغاز کردند.
آنها شرکت کنندگان را به دو گروه تقسیم نمودند. گروه اول برنامههای مدیریتی همیشگی را دنبال کردند. به گروه دوم یک بطری پر شده از قرص داده شد که هیچ ماده شیمیایی در آن وجود نداشت و تنها از سلو پر شده بود. از این گروه خواسته شد قرص را روزانه مصرف کنند. بر روی بطریها علامت
افرادی که هیچ قرصی را مصرف نکرده بودند بهبود حداقلی داشتند. دکتر تد کاپچوک در این باره چنین میگوید: این یافتهها درک ما از اثر دارونما را به کلی تغییر داد. به جای اینکه بیماران را گول بزنیم تا درد کمتری حس کنند، این تحقیقات نشان داد که اثر دارونما حتی با آگاهی بیمار از واقعی نبودن دارو نیز میتواند بهبود خوبی ایجاد نماید. تحقیقات ما به خوبی نشان داد که حتی بدون گول زدن افراد نیز میتوان به اثرات قابل توجهی دست پیدا کرد. بیماران در مورد اتفاقات رخ داده شگفت زده بودند و دوست داشتند بدانند چه چیزی باعث ایجاد چنین اثری در بدن آنها شده است. آنها احساس نیرومندی میکردند.
این کشف شگفت انگیز ، احتمالات زیادی را به هنگام بهبود سلامت کلی بدن ایجاد میکند. سایر بیماریهایی که نشانههای آن بر اساس درک خود فرد ایجاد میشود نیز میتواند با این رویکرد درمان گردد. علاوه بر این، شما میتوانید از الگوی مشابهی برای ایجاد حس مثبت و سایر موارد استفاده کنید. در این شرایط حتی به قرصی نیاز نخواهید داشت. به عنوان مثال تنها با باور کردن اینکه تمرینات ورزشی در صبح زود میتواند به سلامت بدن شما کمک کند اثرات مثبتی دریافت خواهید کرد. اما به خاطر داشته باشید که اثر دارونما نمیتواند تومور سرطانی را بهبود ببخشد یا ههای موجود را بهتر کند اما این اثر میتواند حس بهتری در فرد ایجاد نماید.
منبع:
حسن اکبرزاده
این روانشناس بیان کرد: توهین کردن اغلب به صورت یک فرآیند است، یعنی از آن جایی که ارتباط زوجین بنا به مسائل و مشکلات مختلف زندگی منحرف شده، حرمت شکنیها و توهینها آغاز میشود و تابوی احترام در رابطه شویی میشکند.
او با بیان اینکه بدترین حالت حرمت شکنی مربوط به زمانی است که بی احترامی به خانوادههای یکدیگر نیز سرایت کند، افزود: بسیاری از زوجین در جلسات مشاوره عنوان میکنند که با مذاکره و توافق توانستهاند بی احترامی و توهین به یکدیگر را مدیریت کنند و همدیگر را ببخشند، اما موضوعی که در این میان آزارشان میدهد و انگار زخم آنها را عمیقتر میکند و کنترل آن از دست زوجین خارج است، توهین به خانوادههاست.
اکبرزاده با بیان اینکه تخریب
او افزود: همچنین از دیگر آسیبهای توهین به همسر در زندگی مشترک، تلاش برای پنهان کاری، بروز رفتارهای متعارض، خشم از طرف مقابل، پرخاشگری، آسیب به خود و طرف مقابل با عدم رعایت اصول بهداشتی، تغذیهای، ارتباطی و بالا رفتن احتمال خیانت با توجه به عدم همدلی است.
اکبرزاده خاطرنشان کرد: در صورت تکرار رفتار توهین آمیز، نهایتا با فردی مواجه هستیم که دچار
منبع:
زهرا زین الدینی روانشناس و مشاور، درباره اینکه مشاوره در هنگام بروز اختلاف چه کمکی به زوجین میکند، اظهار کرد: زندگی شویی یکی از جهانیترین نهادهای بشری است، که از دو نفر با تواناییها، استعدادهای متفاوت، با نیازها و علایق مختلف و در یک کلام با شخصیتهای گوناگون تشکیل شده است.
زین الدینی بیان کرد: خانواده، مهمترین نهادی است که جامعه خود را
او ادامه داد: به اعتقاد بسیاری از جامعهشناسان، ی نیازهای عاطفی مهمترین کارکردی است که میتواند بقای خانواده را تنظیم کند و اگر مسائل و مشکلات ناشی از تعت شویی در یک جامعه شدت پیدا کنند، استحکام خانواده را به خطر میاندازند و این امر تهدیدی برای استحکام جامعه و نظام اجتماعی به شمار میرود.
این
زین الدینی با اشاره به اینکه
او ادامه داد: افراد در سالهای اولیه زندگیشان، تعارضهای بیشتری را تجربه خواهند کرد و در صورتیکه ندانند چگونه این اختلافها را حل و مدیریت کنند، ممکن است به رابطهشان آسیبهای زیادی وارد کنند.
این روانشناس با بیان اینکه ازدواج موفق، یک پدیده روبه رشد و تحولی است، تصریح کرد: همانگونه که کودک وقتی بدنیا میآید تمام توانمندی، ظرفیت و مهارتهایش باید در فرایند زمان رشد و تحول نماید، تا به مرور در اثر تعامل فعال با زندگی و محیط پیرامونش و با تکیه بر "یادگیری" مداوم تجلی پیدا کند، ازدواج نیز پدیدهای است تحولی که از چهار مرحله عبور میکند.
زین الدینی گفت: برخی ازدواجها پیش از آنکه مراحل تحولی خود را پشت سر بگذارند به اتمام میرسند، در حالی که برخی دیگر از ازدواجها در عین حال که پایدار میمانند و به حیات خود ادامه میدهند، اما در یک مرحله خاص از حرکت باز میایستند و تثبیتشده، و گیر میافتند. این مراحل عبارتند از: ۱-درگیری عاطفی، ۲- ماه عسل، ۳-تعارض و چالش، ۴-حل مساله و سازگاری پویا.
او اضافه کرد: زوجین معمولا در مرحله تعارض به روانشناس مراجعه میکنند و در صورتیکه بتوانند با کمک روانشناس به خوبی از این مرحله گذر کنند، وارد مرحله سازگاری میشوند و رابطه شاد و موفقی را تجربه خواهند کرد.
این روانشناس خاطرنشان کرد: زوجدرمانی با حضور هر دو نفر برگزار میشود، البته ممکن است روانشناس با هر یک از زوجین جلسات انفرادی نیز داشته باشد و همچنین جلسات زوجدرمانی یکسری قوانین مشخص نیز دارد که روانشناس در ابتدا آنها را توضیح خواهد داد.
منبع:
روانشناسی نقاشی
محققان،
از طریق بررسی و تحلیل نقاشی کودکان ، می توان بینش آنها را در مورد توسعه اجتماعی / احساسی، فیزیکی و فکری هر کودک به دست آورد.
کودکان معمولا از طریق روش های فکری، جسمی و احساسی جهان اطراف را کشف می کنند. مداد، قلم مو و کاغذ بهترین روش برای انتقال ترس ها و امیدهای آنهاست. پیشرفت نقاشی کودکان در طی یک دوره زمانی می توانند رشد فکری آنها را نشان دهد و همچنین توانایی ها و مهارت های علمی آنها را مشخص کند.
کودکان از طریق نقاشی های خود، نظرات و تفسیرهایشان را بیان می کنند. نقاشی های کودکان بخشی از طبیعت درونی آنها است. هنگامی که نقاشی می کنند، مواد، مداد رنگی، الگو، اندازه و موقعیت آنچه را که می خواهند بکشند با دقت انتخاب می کنند که هر کدام نشان دهنده بعدی از درون آنهاست و می تواند اطلاعات دقیقی ارائه دهد.
نقاشی های کودکان در فرهنگ های مختلف متفاوت است. تحقیقات نشان می دهد کودکان در فرهنگ های مختلف نه تنها در جزئیات طراحی سبک، بلکه در استراتژی های اولیه نیز متفاوت هستند. فرهنگ، نقش اساسی در توسعه نمادهای نهادینه دارد. همچنین می تواند یک ابزار ارتباطی باشد. کودکانی که هنوز توانایی کافی برای بیان لغات انتزاعی ندارند، از روش های ارتباطی مانند نقاشی استفاده می کنند.
از طریق نقاشی کودکان با افراد خانواده ارتباط برقرار می کنند و مهارت های زندگی را توسعه می دهند و حس اعتماد را ایجاد می کنند. نقاشی های کودکان دارای نظمی است که به توسعه مهارت های حرکتی کمک می کند. گستردگی دیدکودک، علایق، احساساتی مانند شادی،
روانشناسی نقاشی کودکان، حاکی از آن است که کودکانی که نقاشی های بهتری دارند از درصد هوش عاطفی بالاتری برخوردارند.
بخش ناخودآگاه روح می تواند از طریق نقاشی ظاهر شود. طراحی یک ارتباط مستقیم با بخش ناخودآگاه دارد و حاوی اطلاعات روانشناختی زیادی است که عمق روان کودک را می توان از طریق آن احساس کرد. کودکانی که نقاشی می کنند بچه های خوشحال تری هستند. آنها ترس، آرزو، درد و غیره را از طریق نقاشی بیان می کنند. همچنین اطلاعاتی در مورد رابطه جهان و دیگر افراد بیان می کنند.
آثار هنری کودکان نشان دهنده یک دیدگاه از شخصیت خودشان است. کودکان ابزار نقاشی را به طوری تصادفی انتخاب نمی کنند، این انتخاب خلق و خوی شخصیتی آن ها را نشان می دهد. ضخامت مداد، اندازه ورق انتخاب شده، نشان دهنده خصوصیات درونی اوست. هرچه ورق بزرگتر باشد کودک می خواهد بیشتر خود را نشان دهد، در حالی که انتخاب یک برگه کوچکتر نشان می دهد کودک رضایت بیشتری دارد. در اینجا به تفسیر چند مورد از نقاشی کودکان می پردازیم.
طراحی یک شخص در اندازه بزرگ نشانه
کودکانی که بیشتر صحبت می کنند، تهاجمی هستند و دهان را با اندازه بزرگ طراحی می کنند. اما بچه های معمولی متناسب با بدن نقاشی می کنند. کودکانی که فکر می کنند مدام تحت کنترل هستند اندازه چشم ها را بزرگتر نقاشی می کنند. چشم در اندازه کوچک نشان از ضعف احساسات و وابستگی است و اگر چشم حذف شود نشان از عدم تمایل به حضور در جامعه و ارتباط برقرار کردن با دیگران است.
بزرگ نشان دادن بینی تاکید بر پرخاشگری در کودک است. کودکانی که گردن را بلند می کشند، نشان از سختی در دستیابی به اهداف و خواسته هایشان است.کودکان مشکل دار اصولا گردن را به طور کامل حذف می کنند.
کشیدن دست نشان از تمایل به ارتباط برقرار کردن با محیط و کمک به همنوع است.کوچک کشیدن یا حذف آن نشان از احساسات ناامن و بی نظمی است.
اگر تمام بدن سایه دار باشد نشان از اضطراب کودک و اگر قسمتی از بدن سایه دار باشد اضطراب در آن قسمت از بدن کودک را نشان می دهد.
فشار قلم خبر از تنش عضلانی کودک می دهد. این پدیده در کودکان پسر منعکس کننده عجولی است. خطوط خفیف سطح انرژی پایین، شرم و افسردگی را منعکس می کند.
نقاشی کودکان باید توسط متخصصین تجزیه تحلیل شود. استراتژی های مورد استفاده در نقاشی کودکان اطلاعات زیادی در اختیار متخصصین و والدین می گذارد که منجر به حل مشکلات درونی آنان می شود.
منبع:
زهرا زین الدینی
زین الدینی بیان کرد:
این روانشناس گفت: طلاق روی روح، روان، جسم، اندیشه و احساس فرد تاثیر میگذارد، بنابراین فرد به یک زمان چند ماهه تا چند ساله نیاز دارد، تا بتواند بهبود پیدا کند، و زندگی جدید خودش را که سرشار از آزادی، نشاط و هدفمندی است، بسازد.
او ادامه داد: بعد از درست سپریکردن دوره بازسازی پس از طلاق، ممکن است زندگی فرد به سطحی برسد که حتی خیلی بهتر از قبل باشد، البته در صورتیکه بتواند دوره بهبودی را بخوبی سپری کند، به عنوان مثال یکی از مواردی که فرد باید رعایت کند، این است که وارد رابطه عاطفی دیگری نشود، چون آمادگی لازم را ندارد و ممکن است ضربه عاطفی دیگری را تجربه کند.
زین الدینی با بیان اینکه در طول دوره بازسازی فرد از یکسری مراحل عبور خواهد کرد تا به احساس آزادی و شادی برسد، افزود: این مراحل شامل، انکار کردن شرایط پیشآمده، احساس ترس از شرایط جدید، سازگاری به شکل ناسالم، احساس شدید تنهایی، از دست دادن دوستیها، احساس گناه و طرد شدن، احساس غمگینی، احساس
این روانشناس با اشاره به اینکه برای عبور از هر مرحله باید زمان خاصی در نظر گرفته شود و فرد باید بسیار صبور باشد تا بتواند تک تک مراحل را بدرستی طی کند و با موفقیت از آن خارج شود، اضافه کرد: گاهی اوقات ممکن است فرد در یک زمان در چندین مرحله باشد، یعنی همزمان هم احساس خشم از همسر سابقش داشته باشد و گاهی اوقات هم ممکن است احساس غمگینی و احساس تنهایی بهطور همزمان داشته باشد.
زین الدینی خاطرنشان کرد: این مسیر بسیار سخت و پر فراز و نشیب است، معمولا اطرافیان درک و حمایت لازم را ندارند و البته بهتر است برای گذر کردن از این مراحل افراد کمک حرفهای دریافت کنند و بدانند که بعد از طی مسیر میتوانند زندگی دلخواهشان را برای خود بسازند و احساسات بسیار خوبی را تجربه خواهند کرد.
منبع:
رئیس کمیته آموزش انجمن بینالمللی هیپنوتیزم گفت:
عنایتالله شهیدی در سمینار بزرگ هیپنوتیزم و روان که در تالار رودکی دانشگاه فردوسی برگزار شد، اظهار کرد: زمانی که هیپنوتیزم برای ذهن اتفاق میافتد و ما در این حالت قرار میگیریم، در مغز نیز این اتفاق رخ میدهد. هیپنوتیزم یک ایفای نقش است که سوژه میپذیرد بازی کند، اما نمیتوانیم بگوییم یک ایفای نقش است، حتما باید اتفاقی در مغز رخ داده باشد که این اتفاقات رفتاری هم شکل بگیرد.
وی افزود: میتوان به جای تمرکز، جذب را به کار برد؛ زیرا تمرکز کاری ارادی است، اما اگر به طور مثال فیلمی جذاب باشد، من را جذب میکند و آن زمان هیپنوتیزم است. نمیتوانیم از روی متن از قبل تهیه شده بخوانیم و هیپنوز کنیم، باید حس و حالی به حرفها دهیم و جذاب باشیم که خود به خود به سمت ریلکس شدن پیش برود.
شهیدی با بیان اینکه «هیپنوتیزم یک ارتباط فردی بین دو فرد است که باید به گونهای این رابطه برقرار شود که اثرگذار باشد»، عنوان کرد: این تفاوت هیپنوتیزم حرفهای و ناشی است. اینشتین
رئیس کمیته آموزش انجمن بینالمللی هیپنوتیزم ادامه داد: اگر کسی شما را هیپنوتیزم میکند، نیروی ذهن شما است که میتواند خود را هیپنوتیزم کند، اما بلد نیست این کار را انجام دهد و بنابراین هیپنوتیزور این کار را برای شما انجام میدهد. اینشتین میگوید مشکلات در همان سطح آگاهی که ایجاد شدند، حل نمیشوند، بنابراین ما سطح دیگری از آگاهی میخواهیم که هیپنوتیزم میتواند آن سطح دیگر آگاهی باشد.
وی با اشاره به اینکه «مهمترین و بزرگترین معضلی که در شناختدرمانی با آن مواجه میشویم، ذهن نقاد سوژه ما است»، تصریح کرد: ما نیاز داریم از ذهن نقاد بگذریم و هیپنوتیزم بهترین راه است. تفاوت بین کسی که هیپنوتیزمپذیری بالا و پایین دارد، تنها عملکردی نیست، بلکه ساختاری نیز هست. در هیپنوتیزم ضخامت قسمت جلویی جسم پینهای بیشتر بوده و کار آن ارتباط بین دو نیمکره مغز است. در هیپنوز ارتباط بهتری بین دو نیمکره برقرار میشود.
شهیدی اضافه کرد: تا حدود ۲۰ سال پیش تصور این بود که هر وظیفه و کار انسان با بخشی از مغز ارتباط دارد، اما مطالعات روی مغز نشان داده که کوچکترین عمل مغز، تمام مغز را درگیر میکند. برای هر کار کل مغز درگیر میشود و این شامل هیپنوز نیز هست. وقتی جسم پینهای بزرگتر و عملکرد آن قویتر باشد، ارتباط بین تمام بخشهای مغز را بهتر برقرار میکند.
رئیس کمیته آموزش انجمن بینالمللی هیپنوتیزم خاطرنشان کرد: تفاوتها در مورد هیپنوتیزم و غیر هیپنوتیزم در مغز، تفاوت در هیپنوتیزمپذیری بالا است. فردی با هیپنوتیزمپذیری بالا حتی اگر هیپنوتیزم هم نشده باشد، همواره این ویژگیها را دارد و اگر هیپنوز شود، این وضعیت بیشتر است. در هیپنوتیزمپذیری پایین این وضعیت برعکس است.
وی بیان کرد: مطالعه مغز همیشه مشکلاتی دارد. همیشه با روشهای غیر مستقیم مطالعه میکنیم. مشکل دیگر این است که آسان نیست بفهمیم آنچه میگوییم به دلیل هیپنوتیزمی است که انجام شده یا تلقین مطالعه مغز است. آنچه در هیپنوز بیشتر فعال میشود، شکنج حلقوی قدامی است. موج تتا نیز در هیپنوز از همه مهمتر بوده و بیش از همه افزایش مییابد. تا فردی هیپنوتیزم نشود، نمیتواند به حداکثر توانایی خود برسد که مثال آن در ورزش است. هیپنوز آچار فرانسه نیست که بتواند هر مشکلی را حل کند، اما برای اختلالاتی مانند دردها، اختلالات اضطرابی و
منبع:
رئیس انجمن هیپنوتیزم بالینی ایران گفت: هیپنوز غیر ارادی و خطرناک نیست و عارضه خاصی ندارد، حتی در بسیاری موارد از درمانهای امن نیز امنتر است؛ اما محدودیتهایی دارد که در مورد هر فردی نمیتوان به کار برد.
دکتر علی شریفی امروز در سمینار بزرگ
وی با بیان اینکه «هیپنوتیزم خود به خود است»، عنوان کرد: مثال بعدی این است که بسیاری از رانندگان در مسیر عادی حرکت میکنند، ممکن است زمان رانندگی از آن غافل شوند و به صورت خودکار رانندگی کنند. تصور این فرد در مورد زمانی که گذرانده با کسی که توجهش به رانندگی بوده، فرق میکند، این پدیده که شخص گذشت زمان را کوتاهتر از آنچه هست حس کند، تجربهای شبه هیپنوتیزمی است.
شریفی افزود: مثال بعدی زمانی است که فردی مخاطب گفتار کسی قرار میگیرد، اما فکری قوی مانع دقت به گفتار آن فرد میشود، ممکن است برای گوینده سر تکان دهد، اما متوجه چیزی که آن فرد میگوید، نیست. بدی این وضعیت این است که نظر شما را یکباره بپرسند. این نیز یک پدیده هیپنوتیزمی است. "تفکر جادویی" نیز صفتی بارز در کودکان است که غرق بازی هستند و توجه کافی ندارند و این مثالی از هیپنوتیزم خود به خود است.
رئیس انجمن هیپنوتیزم بالینی ایران گفت: یک پدیده طبیعی بشری داریم که به آن هیپنوتیزم میگوییم. هیچ کدام از این مثالها تعمدی در آن وجود نداشت و همه مثالها یک پدیده نرمال بشری را نشان میدهد که هیپنوتیزم خود به خود است.
هیپنوتیزم چیست؟
وی با اشاره به اینکه «شرط اینکه چیزی را هیپنوز بنامیم، این است که سه خصوصیت را با هم داشته باشد»، تصریح کرد: این سه خصوصیت تمرکز، انفکاک و تلقینپذیری یا پذیرش بیشتر و بهتر است. انفکاک یعنی یکی از حسهای پنجگانه یا غیر پنجگانه یا
شریفی بیان کرد: هیپنوز حالتی توام با توجه، تمرکز و گیرندگی همراه با کاهش آگاهی نسبت به محیط است. کاهش آگاهی نسبت به محیط همان انفکاک است؛ حالتی که خود به خود برای انسان اتفاق میافتد تعمدا نیز برای خود شخص قابل ایجاد است. فرد میتواند برای خود هیپنوتیزم ایجاد کند که به آن
رئیس انجمن هیپنوتیزم بالینی ایران خاطرنشان کرد: ما یک هیپنوتیزم خود به خود داریم که در زندگی روزمره اتفاق میافتد و ۹۰ درصد هیپنوتیزم را تشکیل میدهد. خودهیپنوتیزم نیز داریم که خود شخص ایجاد میکند. هیپنوتیزم بالینی نیز این است که درمانگر به مریض کمک میکند تا خود را در هیپنوتیزم قرار دهد و تلقینهایی با توجه به مشکلش ایجاد کند.
هیپنوتیزمها در بیداری اتفاق میافتد و ارتباطی با خواب ندارد
وی با بیان اینکه «هیپنوتیزمها در بیداری اتفاق میافتند و ارتباطی با خواب ندارند»، عنوان کرد: هیپنوتیزم نوعی بیداری توام با آگاهی است نه خواب.
شریفی ادامه داد: هیپنوز به صورت روزمره خودش اتفاق میافتد و تنها بخشی که تعمد در آن وجود دارد، این است که خودش ایجاد کند و یا درمانگر کمک کند، بنابراین غیر ارادی و خطرناک نیست و عارضه خاصی ندارد، حتی در بسیاری موارد از درمانهای امن نیز امنتر است؛ اما محدودیتهایی دارد که در مورد هر فردی نمیتوان به کار برد. هیپنوز میتواند در ایجاد تغییر در فرد، دستیابی به موفقیتها و افزایش تواناییها کمک کند.
منبع:
پاییز فصلی پر از زیبایی و رنگ هاست؛ اما در کنار این زیبایی برای بسیاری از افراد، ناراحتی و
در ادامه این مقاله با چند راهکار کاربردی آشنا خواهید شد تا پاییز امسال، لبخند روی لب هایتان نقش بسته و با افسردگی خداحافظی کنید.
سحرخیز باشید
کمبود نور آفتاب با کوتاه شدن روزها و متعاقبا طولانی شدن شبها، میتواند باعث ایجاد اختلالات عاطفی فصلی شود و در نتیجه احساس افسردگی به شما دست دهد. طبق مطالعات به دست آمده، یک روش عالی برای جلوگیری از به وجود آمدن این حالت، این است که صبحها بین ساعت ۶ الی ۱۰، هنگامی که بیشترین و قویترین میزان نور را شاهد هستیم، به مدت حداقل ۳۰ دقیقه به بیرون از خانه بروید.
در یک روز معمولی، تابش نور خورشید در خارج از منزل شما حدود ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ برابر بیشتر از داخل منزل است. پس برای مبارزه با افسردگی فصل پاییز، صبحها کمی زودتر از خواب بیدار شده، خانه را ترک کنید و با یک پیاده روی ساده، روز خود را بسازید.
خواب خود را تنظیم کنید
در پاییز نیز مانند بهار، هوس خواب در افراد بسیار بیشتر میشود. از آنجا که در پاییز، شبهای طولانی تری داریم، سطح ملاتونین یا همان هورمون خواب در بدن افزایش یافته و در نتیجه باعث میشود کل روز احساس
برای از بین بردن این حالت، کافی است یک برنامه مشخصی برای زمان خوابیدن و بیدار شدن خود داشته باشید. همچنین میتوانید شبها کمی قبل از خواب، از دمنوشهای گیاهی آرامش بخش استفاده کنید.
مواد غذایی مفید میل کنید
وجود روزهای کوتاه و کمبود نور خورشید، تولید سروتونین یا همان هورمون شادی را در بدن ما به میزان چشمگیری کاهش میدهد. این موضوع باعث میشود تا ما به مصرف کربوهیدراتهای تقویت کنندهای مثل پاستا و سیب زمینی و برنج روی آوریم و در نهایت چندین کیلوگرم افزایش وزن پیدا کنیم! پیشنهاد میکنیم در این فصل سبزیجات، مرکبات و بسیاری از میوهها که منبع غنی ویتامین C، فیبر، آنتی اکسیدان و بتاکاروتن هستند را بیشتر مصرف کنید.
همچنین مصرف خوزاکیهایی که حاوی آنتی اکسیدان و فیبر هستند، تاثیر فراوانی در جلوگیری و درمان افسردگی پاییزی دارد.
زمانی را با دوستان خود سپری کنید
مطالعات بیشماری ثابت کردهاند که داشتن یک یا چند دوست خوب میتواند افسردگی را از بین ببرد. ممکن است حال و هوای پاییز، حس شور و شوق شما را از بین برده و ترجیح دهید بیشتر زمان خود را در خانه و جلوی تلویزیون بگذرانید. ما به شما پیشنهاد میکنیم این حس را کنار بگذارید و زمانی را به دوستان خود اختصاص دهید. با آنها بیرون رفته و سعی کنید بیشتر در فضاهای شاد و خودمانی حضور پیدا کنید. یک عصرانه دلنشین در کافه مورد علاقه تان، رفتن به سینما یا کنسرت خواننده محبوب تان میتواند اثربخش باشد.
یک هدف تعیین کنید
با تمام شدن تابستان و دور بودن عید و سال نو، شاید کمی سخت باشید، اما صبر کنید به هر طریقی که شده در خودتان انگیزه ایجاد کنید. برا تحقق این امر،
خوردنیهای جدید و هیجان انگیز را امتحان کنید
خوردن یک نوشیدنی ترکیبی که سرشار از انواع ویتامینها و مواد معدنی باشد، حال و هوای شما را بهتر خواهد کرد. شاید این متد تاثیر خیلی طولانی مدتی نداشته باشد، اما مطمئنا میتواند حال و هوای یکی از روزهای پاییزی شما را بهتر و شادتر کند.
غذاهای مفید میل کنید
بدن، هورمون شادی را از یک ماده شیمیایی به نام تریپتوفان میگیرد که این ماده به طور طبیعی در مواد غذایی مثل لبنیات، ماهی، موز، خرما، سویا، بادام و بادام زمینی مشاهده میشود. متخصصان تغذیه عقیده دارند که ترکیب غذاهایی که سرشار از تریپتوفان هستند با کربوهیدراتهای سبوسداری مثل نان جو، برنج قهوهای یا نان سبوسدار، میتواند در تولید انسولین به بدن کمک کرده و در نهایت، میزان تریپتوفان را در مغز افزایش دهد.
خنده درمانی را امتحان کنید
خندیدن برای تقویت هورمونهای شادی بسیار مهم و مفید است. اگر سرگرم فضای مجازی هستید، به جای دنبال کردن خبرهای ناراحت کننده، مدتی هم فقط کلیپ و محتوای خنده دار را دنبال کنید. اگر به سینما میروید، فقط به تماشای فیلمهای کمدی بروید. رفتن به تئاترهای خنده دار یا حتی موزیکال را در اولویت قرار دهید.
بدن خود را سم زدایی کنید
بعد از تمام خوردنیهایی که در تابستان خوردید، وقت آن رسیده تا قدری به بدن خود استراحت داده و احساس سبکی کنید. مصرف غذاها یا نوشیدنیهای ناسالم، با تحت تاثیر قرار دادن سطح تریپتوفان، فعالیت اسید آمینه مورد نیاز برای تولید سروتونین یا هورمون شادی در بدن را دچار مشکل خواهد کرد؛ بنابراین پیشنهاد میکنید به مدت یک هفته به خوردن غذاهای سالم و نوشیدنیهای طبیعی بپردازید تا تفاوت را احساس کنید.
ورزش کنید
برای تقویت روحیه خود و مقابله با حس و حال غم انگیز پاییز، ورزش کنید. ورزش کردن نه تنها در پاییز، بلکه همیشه و همیشه روحیه شما را بهتر خواهد کرد. اگر میتوانید هرروز یا یک روز در میان به باشگاه رفته و یک ورزش خاص و پرهیجان را دنبال کنید. همانطور که پیش از این نیز اشاره کردیم، پیاده روی، آن هم پیاده روی صبحگاهی را نیز فراموش نکنید.
ویتامین D مصرف کنید
نور خورشید، منبع اصلی ویتامین D مورد نیاز برای بدن است؛ هنگامی که مدت زمان تاریکی هوا بیشتر از روشنایی آن باشد و در واقع نور کمتری دریافت کنید، بدن شما دچار کاهش ویتامین D خواهد شد. این موضوع اثرات مخربی در سیستم کلی بدن شما خواهد داشت. در نتیجه سعی کنید در این مدت، میزان مصرف ویتامین D را به حد چشمگیری افزایش دهید.
مدیتیشن کنید
طبق مطالعات انجام شده در کشور آمریکا،
سفر کنید
بسیاری از روانشاناسان به عبارتی به نام "سندرم بعد از تعطیلات" معتقدند؛ به این معنا که پس از تعطیلات و خوش گذرانیهای تابستانی، ممکن است احساس خستگی، ضعف و در نهایت افسردگی داشته باشید. برای از بین بردن این حالت، میتواند در هر فرصتی که به دست آوردید استفاده کرده و به مسافرت برویدو این سفرها، هر قدر هم که کوتاه باشند، تاثیر فراوانی بر روحیه و عواطف شما خواهند داشت.
مصرف آهن را افزایش دهید
آیا مدتی است که احساس خستگی و افسردگی در خود حس میکنید؟ ممکن است به غیر از حال و هوای پاییز، کمبود آهن باعث به وجود آمدن این اوضاع شده باشد. تحقیقات وزارت بهداشت ثابت کردهاند که از هر ۱۰ نفر، تنها ۱ نفر به میزان کافی آهن مصرف میکند! ممکن است میزان آهن بدن شما در حالت فقر نباشد، اما آهن زیادی هم نداشته باشید؛ اما کافی نیست. باید میزان بیشتری آهن مصرف کنید.
در حالت ایده آل، افراد به صورت روزانه به ۲ وعده غذایی غنی از آهن احتیاج دارند؛ بهترین منابع غنی آهن عبارتند از: گوشت قرمز، ماهی، تخم مرغ، نان، غلات، سبزیجات و میوه خشک.
از طبیعت لذت ببرید
طبق مطالعات انجام شده، لذت بردن از فضای باز و طبیعت میتواند تاثیر بسزایی در روحیه و حال و هوای شما داشته باشد. محققان معتقدند پیاده روی در طبیعت (از پارک گرفته تا جنگل) میتواند سبب افزایش روحیه شود؛ در مقابل آن نیز پیاده روی در سطح شهر میتواند شما را بیشتر در حالت افسردگی قرار دهد؛ بنابراین برای قدم زدن و پیاده روی، به یک پارک جنگلی هر چند کوچک در اطراف خود رفته و از رنگهای زیبای پاییزی لذت ببرید.
طب سوزنی را فراموش نکنید
منبع:
واژه مراقبه (مدی تیشن) از ریشه لاتین و به معنای «التیام» است.
مدیتیشن چیست؟
مدیتیشن به معنای متمرکز کردن ذهن است. این تمرکز میتواند بر روی یک صدا، عبارت یا دعا، شئ، تصویر، آگاهی از خویشتن، نحوه تنفس، فرائض دینی و. صورت گیرد. هدف از این کار آگاهی از لحظه حال، رسیدن به آرامش، و کاهش استرس است. مدیتیشن موجب ارتقای شخصیت و رشد و معنوی می شود.
هدف از مدیتیشن:
مدیتیشن می تواند به آرامش افراد در استرس، به حفظ سلامتی و به بهبودی بیماران کمک کند. کسانی که مدیتیشن را به صورت مرتب انجام می دهند، هم کمتر دچار
فواید مدیتیشن:
ریلکس بودن و کمتر اضطراب داشتن
متمرکز بودن و کمتر پراکنده بودن
آرامتر بودن، فارغ از نگرانیهای مداوم
کسب درک بهتر از خودمان، زندگیمان و دیگران
افزایش احساسات مثبتی مانند عشق و شفقت.
بیشتر ما خواهان ذهنی آرامتر، شفافتر و شادتر هستیم. اگر مضطرب یا در حالتی منفی باشیم ، این ما را ناراحت میکند. این امر به صورتی نامطلوب بر سلامت ما تأثیر میگذارد و می تواند بر موقعیت کاری، زندگی خانوادگی و روابط دوستانه ما تأثیر بگذارد.
اگر ما سرشار از اضطراب یا کم حوصلهایم، شاید در جستجوی روشی ـ مثل مدیتیشن ـ باشیم تا به ما کمک کند. مدیتیشن به ما کمک میکند تا بر نقاط ضعف ناشی از احساساتمان غالب شویم بدون آنکه هیچ تأثیر منفی بر ما بگذارد.
لازم است که رویکردی واقعی بر مدیتیشن داشته باشیم. این ابزاری است که با بهکار گرفتن آن میتوانیم به نتایج مثبت برسیم، البته این درمان سریع برای همه چیز نیست. هرگز با یک علت نمیتوان به نتیجه رسید، لازم است که چندین علت و شرایط در کنار هم گرد آیند. مثلاً اگر فشار خون ما بالاست مدیتیشن میتواند به ما کمک کند، البته این نتیجه با تغییر رژیم غذایی ، ورزش و دارو بهدست خواهد آمد.
سه نوع مختلف از ساده ترين و متداول ترين انواع حرکات در مديتيشن پزشکي، بصورت زير است:
۱- چهار زانو نشسته، و هر پا را زير زانوي مخالفش جـمع کنـيـد. سـتون فــقراتتان را صاف نگه داشتـه و مهره هاي پائينيتان را کمي بـسمت جلو خم کنيد.
۲- نشـسته و پـاها را صاف به سمت بيرون بگذاريـد. يعني يک پا را زير ران مخالفش گذاشته و پاي ديـگـر را روي قوزک پاي اول قرار دهيد. با اين کار پا درحالت استراحت قرار ميگيرد. ستون فقراتتان را صاف کنيد. اين نيمي از حرکت لوتوس است.
۳- اين نوع هم شبيه بنوع اول است اما پاي بالايي روي ماهيچه ساق پاي ديگر قرار مي گيرد بــه جاي اينکه زير ران گذاشته شود. حتماً دراين حرکت مهره هاي پائينيتان را به جلو متمايل کنيد.
تاریخچه مدیتیشن:
مدیتیشن سالهای سال است که انجام می شود. مذاهب مختلف در سر تا سر جهان روشهای متنوعی از تمرینات مدیتیشن را ارائه داده اند. از جمله مراسم مذهبی مسیحی، تمرینات نشسته بودایی، حرکات چرخشی صوفیان، و
گذشته از مراسمهای مذهبی متداول و زمینه های فرهنگی، مدیتیشن را می توان به صورت فردی برای غلبه بر استرس و درد به کار برد.
انواع مدیتیشن:
به طور کلی دو نوع مدیتیشن وجود دارد.
١- مدیتیشن از طریق تمرکز
٢- مدیتیشن از طریق تفکر
در مدیتیشن از طریق تمرکز فرد توجه خود را بر روی تنفس، تصویر واقعی یا خیالی، یک صدا، کلمه یا عبارتی که به آرامی یا با صدای بلند تکرار می شود (مانترا)، و یا بر حرکات مشخص مانند حرکات تای چی، یوگا ، چی گ متمرکز می کند. به دنبال تمرکز، نگرانی و اضطراب محو شده احساس آرامش جای آن را می گیرد. این آرامش اثرات فیزیولوژیک مفیدی بر بدن دارد.
در مدیتیشن از طریق تفکر، فرد از تمامی توجه خود برای آگاهی استفاده می کند. تفکر درحالت آرامش و به منظور شناخت خویشتن صورت می گیرد و آگاهی از افکار ، احساسات طبیعی، قوه ادراک و احساس به دست می آید. از این طریق س و آرامش ذهن ، تسلط بر خویشتن و خونسردی حاصل می شود.
روشهای مختلف مدیتیشن آمیزه ای از فرهنگها و مذاهب هستند ولی اساس همه آنها را این دو روش تشکیل می دهد. برای مثال می توانید ازیکی از روشهای ساده مدیتیشن پنج دقیقه ای روزانه نوشته سلن ییگر selen yeager استفاده نمائید.
در این روش ساده، فقط کافیست شما مکانی آرام وبدون مزاحمت پیدا کنید وبنشینید فراموش نکنید که پشت شما باید مستقیم وبدون خمیدگی(قوز)باشد دستان خود را به حالتی کاملا آرام و راحت در کنار خود قرار دهید، اجازه دهید تا چشمان شما به طرف پایین نگاه کند البته از خیره شدن به زمین خودداری نمایید وبسیار آرام وعمیق ومنظم نفس بکشید، با تمرکزو احساس سرشاراز شکر گزاری ازآفریدگار یا قدرت بی انتها ادامه دهید.
اگر کمی افکارشما شناور است اشکالی ندارد،اگر احساس سنگینی چشم داشتید چشمان خود را ببندید، بسیار آرام باشید واین تمرین را هر روز ادامه دهید اگر دو بار در روز این تمرین را انجام دهید و زمان آنرا به بیست دقیقه برسانید بسیار موثرتر خواهد بود.نگران نباشید به راحتی آنرا انجام خواهید داد و تاثیر شگفت انگیز آنرا خواهید دید.
مراحل مدیتیشن
آسودگی از شکایت های روان تنی
نوآموز در مرحله اول باید معتقد باشد که هدف او از این تمرینات چیست زیرا در صورت اعتقاد به این تمرینات نتیجه خوب حاصل می شود.
در یک مکان یا محیطی مناسب که نه زیاد نرم باشد و نه زیاد سخت و ناهموار تمرینات را انجام دهید . خود را در کانون انرژی های مثبت که رو به قبله است قراردهید و فضا را کاملاً و معنوی کنید.
قرار ملاقات و کارهای خود را در محل انجام تمریناتانجام ندهید. قبل از شروع تمرین در ذهن خود زمان خاصی را برای انجام مدیتیشن تعیین کنید. تمرین زمان 15 دقیقه تا 30 دقیقه را انتخاب و در ذهن خود آنرا تکرار نمایید.
در صورت علاقه می توانید این زمان را تا یک ساعت افزایش دهید. با انجام این امور فکر و روح خود را تصفیه کنید و برای خود تصاویر تخیلی و خرافی نسازید تا بتوانید بر شادی ها و اندوه های گذرا وتعلقات پوچ غلبه نمایید.
مدیتیشن شمارش نفس ها
هدف اصلی مدیتیشین انجام کاری در زمانی، معین است . در این مرحله دم و بازدم خود را باید به شکل ریتم خاص در آورده و تعداد بازدم ها را بشمارید و کاملا به تنفس خود توجه کنید و اگر افکارتان پراکنده شد به آرامی به این فعالیت بازگردید.
اگر افکار و ادراک شما آگاهانه بود شما از دستورات اصلی این تمرین منحرف شده اید بنابراین شمارش را تا عدد چهار ادامه داده و دوباره از یک شروع کنید . زمانی که احساس نمودید به شمارش یا هر چیز دیگر می اندیشید از مسیر اصلی منحرف شده اید پس دوباره به شمارش بازگردید .
زمانی که احساس نمودید تنفستان تغییر کرده یعنی دوباره از مسیر اصلی منحرف شده اید. فکر کنید آرام و راحت د رکف دریاچه ای با آبی زلال نشسته اید می دانید که حبابهای بزرگ چقدر آرام تاسطح آب بالا می آیند .
احساس و درک خود را چون حبابی در فضای دریا تصور کنید که از این فضا عبور کرده و از آن خارج می شود برای کامل کردن این مرحله از پنج تا هفت یا هشت ثانیه زمان نیاز است زمانی که فکر یا احساسی در شما پدید می آید خیلی ساده آنرا می بینید تا وقتی از آب گذشته و از فضای دید شما خارج گردد سپس تصور حباب دوم را آغاز نمایید تا الی آخر.
راحتی خیال
در این روش تعمق و تامل بر حرکاتی که خود به خود در جسم ایجاد می شوند ، است. در مکان یا وضعیتی راحت دستهای خود را روی سینه یا شکم بگذارید . این تمرین را می توانید به صورت نشسته روی زمین یا نشسته بر روی یک صندلی راحت انجام دهید و انگشتان خود را کاملا باز کنید تا انگشتانتان یکدیگر را لمس نکنند .
حرکات سینه و شکم را بید با انگشتان خود کاملا حس کنید و با قدرت بررسی کنید هرگاه احساس نمودید با استفاده از کلمات در حال تفسیر ادراک خود هستید شما از اصول مدیتیشن منحرف شده و باید به آرامی دوباره خود را به جای اصلی بازگردانید یا اگر در حرکات تنفسی خود تغییری حس کردید یا فکرتان درگیر اتفاقاتی که در درونتان شد فوراً به جای اولیه برگردید .
تفاوت این مدیتیشن اینگونه است که به جای چشم از انگشتان و بجای شی طبیعی از حرکات منظم جسم خود استفاده می کنند.دو هفته اول به هر جلسه پانزده دقیقه زمان اختصاص دهید و برای هفته سوم و چهارم زمان را به بیست و پنج دقیقه افزایش دهید و پس از یک ماه در صورت مفید بودن این روشرا در برنامه خود قرار دهید.
مدتیشن مانترا ( یا ذکر گفتن )
بیشتر از انواع دیگر این مدتیشن مورد استفاده قرار می گیرد که در آن بصورت ذکر بارها عبارت یا جمله ای که مانترا می نامیم را به کار می بریم. در این مرحله نوآموز اینگونه تمرینات را باید زیر نظر استاد انجام دهد زیرا در صورتی که خود این کار را انجام دهد مشکلات فراوانی برای او ایجاد می شود.
منبع:
امروزه با افزایش آمار انواع بیماریها، استرسها و تنشها، مشکلات جنسی نیز روز به روز بیشتر دیده میشود. این موضوع باعث شده مصرف داروهای ناتوانی جنسی در جامعه و بهخصوص آقایان بیش از هر زمانی افزایش پیدا کند.
از طرفی خجالت و شرمندگی باعث میشود افراد به صورت مخفیانه از این داروها استفاده کرده و حتی موضوع را از پزشک خود پنهان کنند و از سوی دیگر این کار میتواند جان شان را به خطر بیندازد! اگر میخواهید با منافع و مضرات ۳ داروی شایع سیلدنافیل (ویاگرا)، تادالافیل و واردنافیل آشنا شوید حتما این مقاله را بخوانید.
ناتوانی جنسی یک علامت است!
ناتوانی جنسی درواقع علامتی از یک بیماری است. شایعترین علت آن مسائل روحی و روانی مثل
درواقع غدد جنسی تحت کنترل هیپوفیز قدامی فعالیت میکنند. حال چه در غدد جنسی (بیضه در آقایان و تخمدان در خانم ها) مشکل وجود داشته باشد و چه غدد جنسی عملکرد خوبی داشته باشند و هیپوفیز که باید فرمان را به غدد جنسی بدهد مشکل داشته باشد، فرد دچار اختلال در قوای جنسی میشود.
مشکلتان اولیه است یا ثانویه؟
درواقع بیماریهایی که باعث ناتوانی جنسی میشوند یا به صورت اولیه در خود بیضه هستند یا ثانویه هستند، اولیه مثل فردی که سرطان بیضه داشته و بیضههایش را در آوردهاند یا فردی که به دلیل یک بیماری شیمی درمانی شده و شیمی درمانی سلولهای بیضهاش را از بین برده است یا برعکس، خانمی که سرطان رحم داشته، رادیوتراپی شده و با برق تخمدانش از کار افتاده است بنابراین بیماریهای اولیه، بیماریهای خود تخمدان یا بیضه هستند.
بیماریهای ثانویه نیز بیماریهایی هستند که هیپوفیز را درگیر میکنند و از بالا فرمان به غدد جنسی نمیرسد؛ مثل فردی که «پرولاکتینوما» دارد و میزان پرولاکتین بدنش بالا میرود و دچار ناتوانی جنسی میشود.
اعتیاد آور نیستند، اما .
داروهای موسوم به داروهای تقویت جنسی اعتیاد آور نیستند، اما مشکل این است که، چون بیماری اولیه را درمان نمیکنند وقتی فرد این قرص را میخورد اثرات مثبتی میبیند و متاسفانه بعد از مدتی همان اثرات مثبت هم دیگر دیده نمیشود و فقط عوارضش بهوجود میآید. نکته خیلی مهم این است که این داروها فقط برای چند ساعت نیاز فرد را مرتفع میکنند تا بتواند رابطه جنسیاش را برقرار کند، اما بیماریاش درمان نمیشود و، چون نیازش برطرف میشود دیگر دنبال درمان نمیرود.
برای مثال فرد یک تومور در هیپوفیز مغزش دارد که اوایل کوچک است و با دارو کاملا قابل درمان است منتهی، چون به پزشک مراجعه نمیکند و فقط از این داروها استفاده میکند، اوایل نیازش برطرف میشود، اما موقعی بیماریاش را میفهمد دیگر این تومور آنقدر بزرگ شده است که به دارو جواب نمیدهد.
مصرف خودسرانه و خطر سکته
مشکلی که در جامعه امروز داریم این است که غیر از بیماریهای اولیه برخی ناتوانیهای جنسی روحی روانی نیز وجود دارد. برای مثال افراد معتاد به مواد مخدر یا افرادی که الکل مصرف میکنند ممکن است دچار این ناتوانی شوند. متاسفانه این افراد شنیدهاند که داروهایی برای ناتوانی جنسی وجود دارد و بدون تجویز پزشک به داروخانه میروند و آنها را تهیه میکنند.
در رأس این داروها ویاگرا یا سیلدنافیل بود که بعدها داروهای دیگر مانند تاداگرا یا تادالافیل و . نیز به بازار آمدند. این داروها پرخونی موضعی ایجاد میکنند، منتهی این پرخونی نه تنها در ارگان جنسی است بلکه میتواند در مغز، قلب و عروق هم باشد.
برای همین است که وقتی افراد این داروها را میخورند دچار سردردهای شدید و فشارخونهای خیلی بالا و درمواردی هم پارگی عروق میشوند. درواقع فرد فقط میخواهد یک
آقایان تادالافیل را بیشتر ترجیح میدهند
تادالافیل، سیلدنافیل و واردنافیل هر سه باعث میشوند عروق پرخون شوند و به این ترتیب خون را داخل عضو جنسی کشیده و باعث پرخونی آن میشوند. تادالافیل تاحدودی نسبت به سیلدنافیل تاثیرگذاری بیشتری دارد و به همین دلیل بیشتر توسط آقایان ترجیح داده میشود. از طرفی با مصرف تادالافیل برخلاف سیلدنافیل احتمال دیدن رنگ آبی و سبز به عنوان یکی از عوارض جانبی وجود ندارد. درحال حاضر بیشتر در بازار سیلدنافیل با دوز ۵۰ تا ۱۰۰ موجود است و ممکن است پزشک از نصف یک قرص ۵۰ میلیگرمی تا دوز ۱۰۰ میلی گرم را برای بیمار تجویز کند، اما بیشتر از آن نباید یک بار در روز استفاده شود، زیرا احتمال وقوع عوارض بالا میرود.
نکته مهم اینکه مصرف خودسرانه دارو اصلا پیشنهاد نمیشود، علت آن نیز عوارض و ممنوعیتهای مصرف دارو است.
اینها چه عوارضی دارند؟
از عوارض شایعتر این داروها میتوان به سردرد، درد عضلانی، گرفتگی بینی، قرمز شدن پوست صورت و بدن، داغ شدن بدن، مشکلات خواب، احساس ناخوشایند در معده، اسهال و عطسه اشاره کرد. علائم ناشایعتر آن نیز درد مثانه هنگام ادرار، درد شدیدتر در معده، خارش پوستی و حالت گز گز شدن پوست است.
بعد از اینها برخی علائم نیز وجود دارند که نادرتر هستند از جمله علائم چشمی، تار شدن دید، دوبینی، درد چشم، خونریزی از چشم، از دست دادن ناگهانی دید در یک یا دو چشم، درد استخوانی، بزرگ شدن سینهها، درد قفسه سینه، اضطراب، خشکی دهان، کابوس دیدن، مشکل در گویش، گلو درد، دیدن بیدلیل رنگ آبی یا سبز، کاهش شنوایی، از دست دادن ناگهانی شنوایی در یک یا دو گوش، دانههای قرمز پوستی، تب و از دست دادن هوشیاری.
مراجعه به اورژانس
درصورتی که فرد با مصرف دارو دچار علائم آلرژیک مثل خارش شدید، نفس تنگی و ورم لب و زبان و صورت یا دچار درد قفسه سینه شود، غش کند، ضربان قلبش سریع و نامنظم شود، حافظهاش را از دست بدهد، از لحاظ لمسی دچار حالت بیحسی در ناحیه بازو و پا شود یا به کل یک طرف بدنش بیحس شود، عضو جنسیاش سفت شود و به حالت شلی قبل برنگردد، وزوز گوش پیدا کند یا دچار سرگیجه شدید و تغییرات بینایی و شنوایی شدید و دائم شود، باید سریعا به اورژانس مراجعه کند.
تادالافیل را همزمان با ویاگرا نخورید
یکی از موارد منع مصرف این داروها حساسیت به دارو است. همچنین افرادی که پزشک فعالیت جنسی را برایشان ممنوع کرده نباید از این داروها استفاده کنند، به خصوص کسانی که به تازگی سکته کردهاند. افرادی که مشکلات قلبی دارند و از داروهایی با ترکیبات نیترات استفاده میکنند مثل داروهای ایزوسورباید یا نیتروگلیسیرین به صورت قرص، کپسول، پماد، چسبهای پوستی و . هرگز نباید همزمان با آنها از این داروها استفاده کنند.
علاوه بر این فرد نباید از یک دسته دارویی، ۲ دارو را همزمان بخورد، برای مثال نباید تادالافیل و سیلدنافیل را همزمان بخورد. همچنین اگر فرد برای مشکلات جنسی از قبل داروهای دیگری چه گیاهی و چه غیر گیاهی با تجویز یا بدون تجویز پزشک مصرف میکند نباید همزمان با آنها از این داروها استفاده کند، مگر اینکه پزشک صلاح بداند. همچنین افرادی که نسبت به یک داروی دیگر مثل آسپیرین و . یا غذای خاصی حساسیت دارند باید حتما این موضوع را با پزشک درمیان بگذارند.
منبع:
انطباق رفتارهای شویی زوج ها با یکدیگر و وجود تفاهم و هم دلی و عشق بین آن هاست. به عبارت ديگر رضایت شویی، وجود یک رابطه دوستانه منطقی، تفاهم، درک یکدیگر و ی نیازهای مادی و معنوی زن و مرد است. رضایت شویی یک تجربه فردی در ازدواج هست که اشخاص آنرا باتوجه به ميزان شادی و خوشی در زندگی شویی محاسبه ميکنند ، این امر به توقعات، احتیاج ها و خواسته ها و تمایلات اشخاص در ازدواجشان بستگی دارد.
رضایت شویی، یک جنبه ی بسی مهم در روابط زوجین هست و نقش مهمی در تندرستی سلیس- شناختی زوجین اجرا ميکند . تندرستی سلیس شناختی بانوان هم میتواند تحتتأثیر مؤلفه های مهمی زیرا رضایت شویی و خشنودی جنسی قرار گیرد.
تعریف رضایت شویی:
انطباق رفتارهای شویی زوج ها با یکدیگر و وجود تفاهم و هم دلی و عشق بین آن هاست. به عبارت ديگر رضایت شویی، وجود یک رابطه دوستانه منطقی، تفاهم، درک یکدیگر و ی نیازهای مادی و معنوی زن و مرد است. رضایت شویی یک تجربه فردی در ازدواج هست که اشخاص آنرا باتوجه به ميزان شادی و خوشی در زندگی شویی محاسبه ميکنند ، این امر به توقعات، احتیاج ها و خواسته ها و تمایلات اشخاص در ازدواجشان بستگی دارد. رضایت شویی بر ميزان رضایت بین زوج ها اشاره ميکند ، که این امر به مفهوم ميزان رضایتی هست که زوجین در روابط خویش آنرا حس ميکنند .
مهمترین عامل در رضایت شویی
رابطه ی شویی در زندگی مثل هر رابطه ی دیگری داری جنبه های مثبت و منفی میباشد . یکی از مهم ترين شاخصه های تعيين کننده موفقیت در ازدواج
نتیجه نشان داد بین مثلث عشق، تمایز یافتگی خویش، سبک زندگی معنوی و علاقه ی اجتماعي با رضایت شویی والگوهای ارتباطی زوجین رابطه وجود دارد . نتایج برازش مدل پیشنهادی حاکی از آن بود که این مدل از برازش لازم براي پيش بيني رضایت شویی بهره مند بود. طبق نتیجه پژوهش حاضر میتوان گفت که ابعاد عشق، تمایز یافتگی خویش، علاقه اجتماعي و سبک زندگی معنوی زمانی باعث رضایت شویی می شوندکه الگوی ارتباطی توقع- کنارهگیري کم تر در بین زوجین باشد.
ی نیازهای فیزیولوژیکی( مسکن، خوراک، پوشاک)، معمولاً با پول امکان پذیر ميشود . آن چه پول میتواند بخرد، کننده نیازهای فیزیولوژیکی است، نه خود پول و پول میتواند موجب ی نیازهای فیزیولوژیکی، ایمنی و حتی اجتماعي شود.
همچنین ، باتوجه به نظریة مازلو میتوان گفت رضایت اشخاص در گرو تامين نیازهای مالی و مادی آن ها است. همچنین به تامين اقتصادی و کفایت اقتصادی بعنوان تعيين کنندة اصلی در رضایت شویی و طلاق می نگرند. زوج هایی که به دنبال طلاق هستند، مشکلات و شکایات مالی را قویاً بعنوان مسأله ای عمده طرح ميکنند .
رضایت شویی در زوجین
بر اساس نظریة همسان همسری، اکثر اشخاص همواره براي ازدواج خویش رغبت به انتخاب شخصی را دارند که همسان و شبیه به یکدیگر باشند، به دلیل آن که مطابق با این نظریه، همسانی اشخاص در بسياري از جهات سبب ماندگاری و پایداری آن ازدواج ميشود و همينطور افزایش رضایت از زندگی شویی را هم به دنبال خواهد داشت. در واقع انسان طبیعتاً مایل هست همسری برگزیند که بیش تر همسان او باشد تا ناهمسان با او. همسانی دو شخص نه تنها آنها را بسوی یکدیگر جذّب ميکند ، بلکه پیوند و وصلت ایشان را استوارتر ميکند .
پژوهش های بسياري هم مؤید این امر است که هر چه ميزان همسانی زوجین از جنبه های گوناگون بیش تر باشد، ميزان رضایت شویی بیش تری حاصل ميشود . مطابق با این نظریه، ميزان رضایت از زندگی شویی در هر یک از مراحل و چرخه های زندگی متفاوت است، در واقع ميزان رضایت مندی شویی در طی مدت زندگی شویی از یک منحنیU شکل تبعیت ميکند . به طوری که هر چه از سال های نخست ازدواج می گذرد از ميزان رضایت مندی هم کم ميشود .
در سال های نخست ازدواج رضایت به نحو چشمگیری بالاست و بعد با به دنیا امدن فرزند این رضایت تنزل پیدا ميکند ، در سال های نوجوانی فرزندان و نیمه های زندگی هم چنان سطح رضایت پائین هست و زمانی دوباره رضایت افزایش می یابد که تمامی فرزندان خانه را ترک نموده و زوجین به دوره میان سالی و پیری خویش نزديک شده اند.
در واقع مطابق با این نظریه می بینیم که هر چه از سال های نخست ازدواج که می گذرد، ميزان رضایت مندی تقلیل می یابد. زوجین در هر یک از مرحله های زندگی خویش با تغییراتی روبرو میشوند که چنانچه نتوانند راهکارهای مناسبی براي روبرو با این تغييرات اتخاد کنند، این امر بر روابط با همسر تأثیرات سو و مخربی بر جای می گذارد.
با توجه به نتایج حاصل شده و رابطه مثبت و منفی متغیرها میتوان به زوجین درخصوص افزایش صمیمیت و رابطه آن با رضایت شویی و
منبع:
به اعتقاد
درباره اینکه چه چیزی شما را خوشحال می کند، به دقت فکر کنید:در این دنیای بزرگ چیزهای متعددی هستند که مایه خوشحالی ما می شوند. فقط کافی است با دقت به آنها فکر کرده و برای رسیدن به آنها برنامه ریزی کنید. رسیدن به این اهداف، حس خوبی در شما ایجاد خواهد کرد .
با افراد مثبت و شاد رفت وآمد کنید :
حتما شما هم این ضرب المثل را شنیده اید؛ کمال هم نشین در من اثر کرد. این نکته را به خاطر داشته باشید که حال خوب و بد، به صورت مسری به اطراف سرایت می کند؛ اگر با افرادی که دائم از مشکلات گلایه می کنند رفت وآمد کنید، انتظار حال خوب انتظار زیادی است. پس از همین الآن سعی کنید با افراد مثبت معاشرت کنید تا سرزندگی آنها به شما هم سرایت کند .
هر روز برای خودتان وقت بگذارید :
گاه کارهایی که به ظاهر کوچک و بی اهمیت هستند؛ مثل پیاده روی، یک شام خوب، صحبت با یک دوست و. می تواند حال ما را خوب کند. تاثیر این کارهای به ظاهر کوچک بر شادمانی ما، فوق العاده است . لیستی از این کارهای کوچک تهیه کرده و سعی کنید هر روز حداقل یکی از آنها را انجام دهید .
برای دوری از استرس در سبک زندگی تان تغییر ایجاد کنید
عقل سالم در بدن سالم است :
خوش بین باشید :
اجازه ندهید ناراحتی و
خودتان را سرگرم کنید :
طبق تحقیقات، افرادی که برای زندگی خود برنامه دارند و هر روز کارهایی دارند تا آنها را انجام دهند، در مقایسه با سایرین زندگی شادتری را تجربه می کنند. یک کار جدید، یادگیری مهارت های متنوع و. می تواند ذهن شما را درگیر کرده و موجب نشاط شود .
در کارهای خیر شرکت کنید :
کمک به دیگران و مایه تسکین و آرامش دیگران بودن، تاثیر فوق العاده ای بر آرامش و نشاط ما خواهد داشت. تقسیم شادی با سایرین، طعم شادی را بیشتر و طولانی تر می کند. مهم نیست ما چگونه به دیگران کمک می کنیم؛ گاه یک همدردی صمیمانه، کلمات تسکین بخش و. باعث ایجاد نشاط در دیگران و به تبع آن در وجود خود ما خواهد شد .
بخشش را امتحان کنید :
ناراحتی و دلخوری از دیگران، همانند باری سنگین بردوش ماست و تا زمانی که بخشش را امتحان نکرده و دیگران را از صمیم قلب نبخشیده ایم، این بار سنگین را زمین نگذاشته و همه جا با خود می بریم . بخشش باعث کاهش فشار خون و ضربان قلب می شود و به آرامش شما کمک بسیاری می کند .
سیستم حمایت اجتماعی قوی داشته باشید :
دوستان خوب و خانواده گرم ازجمله عواملی هستند که به نشاط ما کمک فراوانی می کنند. اطمینان از اینکه در شرایط سخت افرادی هستند که به ما کمک خواهند کرد و حال ما برای آنها مهم است و می توانیم از آنها تقاضای کمک کنیم، تاثیر زیادی در آرامش ما خواهد داشت .
مهارت های ارتباطی خود را افزایش دهید :
توانایی ارتباط موثر، حل مساله،
فراموش نکنید نگرش شما به مشکلات بسیار مهم تر از خود مشکل است :
به مشکل به عنوان یک فرصت برای رشد و بالندگی نگاه کنید. بسیاری از مشکلات، سرآغاز یک قدم بزرگ و زندگی جدید برای ماست. کافی است تا نکته پنهان در هر مشکل را یافت و آن وقت است که مشکلات تبدیل به شکلات می شوند .
چگونه برای دوری از استرس در سبک زندگی مان تغییر ایجاد کنیم
در حال زندگی کنید :
از لحظه استفاده کنید. حال انتخاب با شماست که از این به بعد چگونه زندگی کنید؛ با نشاط و شادمانی یا با ناراحتی و
چند راهکار دیگر برای دوری از استرس
به خداوند توکل کنیم .
توکل به خدا یکی از راههای کاهش استرس است.وقتی انسان یاد خدا را در دل خود زنده نگهدارد و ارتباط روحی و معنوی بین خود و خدا برقرار کند، به آرامش عمیق، همراه با خشنودی می رسد و با توکل به خدا از هرگونه استرس و اضطراب و فشار روانی رها می شود .
قرآن کریم در سوره رعد آیه 29 می فرماید:کسانی که ایمان آوردند قلبهایشان با یاد خدا آرام می گیرد، آگاه باشند تنها با یاد خدا قلبها آرامش می یابد .
شب ها به موقع و به اندازه کافی بخوابیم .
برای کاهش استرس بهتر است خواب کافی داشته باشیم بدن انسان برای تجدید قوا به
صبح زود از خواب بیدار شویم .
سعی کنیم صبح ها، حتی روزهای تعطیل زود از خواب بیدار شویم. در این صورت ساعت زیستی بدن ما منظم می شود و طبق برنامه خاصی زمان خواب و بیداری ما را تنظیم می کند. در نتیجه پس از مدتی هنگام بیدار شدن، احساس بهتری خواهیم داشت .
چند راهکار برای دوری از استرس
ورزش کنیم .
یکی دیگر از راههای کاهش استرس ورزش کردن است.تحقیقات نشان داده است که ورزشکاران از استرس و افسردگی کمتری نسبت به دیگران برخوردارند. همچنین برنامه تمرینات هوازی باعث بهبود حالات افسردگی،
قدم بزنیم .
در تحقیقاتی که در دانشکده پزشکی دانشگاه استنفورد در سال 2002 انجام گرفته، آمده است افرادی که 4 بار در هفته پیاده روی می کنند، استرس کمتری دارند و را حت تر می خوابند .
به تغذیه خود برسیم .
خوردن مناسب بسیار مهم است. زیرا انرژی مورد نیاز بدن را تامین می کند و کمتر دچار حالت عصبی یا فشار روانی می شویم. همیشه از مواد غذایی سبوس دار، میوه، ترکیبات کربوهیدرات، سبزیجات و حبوبات ثابت ماندن اندازه ی قند خون شده و کمتر خسته می شویم. از مصرف زیاد نمک، چربی، خوراکی های سرخ شده و مواد قندی ساده که به آزاد شدن اپی نفرین کمک و باعث عدم مقاومت بدن در برابر فشار روانی می شود خودداری کنیم. به مقدار کافی آب بنوشیم و از مصرف زیاد قهوه، چای و نوشابه های گازدار تا حد امکان پرهیز نماییم .
منبع:
جدای از مواقعی که هرکدام از ما دچار مشکل شده و احساس نیاز می کنیم تا با
در این مطلب قصد داریم تا ده موقعیتی را که به صورت معمول مراجه به روانشناس می تواند از بروز مشکلات تا حد زیادی جلوگیری کند و در رابطه با این موضوعات کمک کند و یادشتن مسائل را کاهش دهد، به شما معرفی کنیم. با ذکر این نکته که این موقعیت ها به خودی خود آسیب رسان نیستند و مراجعه به روانشناس در این شرایط بیش از همه به منظور پیشگیری از بروز مشکلات بعدی است.
1- بلوغ و دوران نوجوانی
اینکه شما فرزندتان در سن بلوغ باشد و یا خودتان در حال طی کردن این دوران حساس هستید، تفاوتی ندارد، کسب اطلاعات درست و کامل در رابطه با این دوران می تواند کمک بزرگی برای شما بوده و احتمال برزو مشکل را کاهش دهد.
2- شکست در روابط صمیمانه
به صورت کلی در زمانی که ما در زندگی در هر زمینه ای دچار شکست می شویم، نیاز به کمک داریم تا بتوانیم خودمان را پیدا کنیم و به بازسازی دوباره زندگی خود بپردازیم. اما شاید شکست در روابط صمیمانه و به اصطلاح شکست عشقی حساسیت بیشتری دارد.
نکته مهمی که باید به آن توجه داشته باشیم یادگیری مهارت هایی است که بتواند احتمال بروز شکست را برای ما کاهش داده و یا در صورت بروز چنین اتفاقاتی آسیب پذیری ما را کم کند.
3- انتخاب همسر
خوشبختانه این روزها تعداد افرادی که ترجیح می دهند تا در زمینه انتخاب همسر از تجربه مشاوران و روانشناسان استفاده کنند، رو به افزایش است. نکته مهمی که بد نیست بدانید این است که برای شرکت در کارگاه های انتخاب همسر که توسط برخی متخصصان برگزار می شود لازم نیست شما نامزده کرده و یا موردی خاص را برای ازدواج درنظر گرفته باشید، بلکه می توانید پیش از ورود جدید به بحث انتخاب همسر، با شرکت در این برنامه های آموزشی با معیارهایی که لازم است در نظر داشته باشید آشنا شوید.
4- آغاز زندگی مشترک
آغاز زندگی مشترک، یکی از موقعیت های دشواری است که لازم است هر فردی در این زمینه اطلاعات کافی به دست آورد. آشنایی ن از دنیای مردان و نیز برعکس، از مهمترین موضوعاتی است که لازم است همسران جوان در آن زمینه اطلاعاتی به دست آورند. یادمان باشد درصد زیادی از اختلافات شویی به خاطر ناآشنایی همسران با ویژگی های جنس مقابل و البته آشنانبودن با مهارت های مورد نیاز در زندگی مشترک است. البته یکی دیگر از ضرورت های آغاز زندگی مشترک، آشنایی با مهارت های لازم در زمینه
5- بچه دار شدن و فرزندپروری
تربیت فرزند در این دوران می تواند دشواری های زیادی داشته باشد. از طرفی بعد از بچه دارشدن رابطه همسران نیز دچار نوسان می شود. آشنایی نداشتن با مدیریت مسائل پیش آمده در رابطه همسران و البته آگاهی نداشتن از مهارت های
6- انتخاب رشته تحصیلی و شغل
آشناشدن با استعدادها و توانمندی های فردی یکی از اهدافی است که مشاوره های شغلی می تواند در اختیار فرد بگذارد. البته قدم اول در انتخاب شغل شاید انتخاب صحیح رشته تحصیلی در دبیرستان و سپس دانشگاه باشد. با توجه به افزایش و فراوانی رشته ها و البته اهمیتی که تمایل و توانایی های فردی در این زمینه برعهده دارد، بهره گرفتن از دانش روانشناسان می تواند کمک کند تا انتخاب بهتری داشته باشیم.
7- به سوگ نشستن نزدیکان
از دست دادن نزدیکان و تجربه داغدیدگی، یکی دیگر از موقعیت های دشوار زندگی است. استفاده از تجربه متخصصان در این موقعیت های دشوار می تواند کمک کند تا بهتر از این مرحله عبور کرده و عوارض کمتری را تجربه کنیم. توجه داشته باشید که غمگین شدن ولو به صورتی بسیار شدید، به خودی خود از نظر روانشناختی مشکل تلقی نمی شود، بلکه برای نمونه، طولانی شدن دوره سوگ و تغییرات نظام باورهاست که می تواند نشان دهنده وم مشاوره با روانشناسی باشد.
8- تغییرات میانسالی
دوران میانسالی همراه با تغییراتی است که در صورت به کار بستن شیوه های مدیریتی صحیح، می تواند عوارضی را به دنبال داشته و سلامت روان را با مخاطراتی رو به رو سازد. به صورت معمول بسیاری از افراد در این دوره سنی تصور می کنند دیگر به سنی رسیده اند که باید خودشان از عهده تمامی مسائل برآمده و از دیگران و به ویژه جوانترها کمک نگیرند. اما خوب است به این نکته توجه داشته باشیم که آگاهی یافتن از تغییرات این دوران، خود قدم بسیار مهمی در پیشگیری از مشکلات احتمالی است.
9- ازدواج فرزندان
اینکه جوانان در زمان انتخاب همسر و
10- طلاق
یکی از دشوارترین موقعیت ها برای هر فردی می تواند زمانی باشد که زندگی مشترک او به شکست میانجامد. هرچند خدمات روان شناسی می تواند از بروز بسیاری از
منبع:
گوش دادن به موسیقی هنگام فعالیت بدنی
به گزارش ایسنا؛ "تاثیر مداخله بیرونی (آهنگهای مختلف موسیقی) بر برخی شاخصهای خستگی جسمانی در ن جوان سالم" عنوان تحقیقی است كه توسط فرناز ترابی، علیاكبر جابری مقدم، احمد فرخی و رحمن سوری انجام شده است.
در این تحقیق آمده است: اهمیت تاثیر متغیرهای بیرونی به ویژه موسیقی بر اجرای حركتی انسان از اوایل قرن بیستم، با این فرضیه مطرح و مشخص شد كه موسیقی عامل محركی برای اجرای طبیعی است. ارتباط بین موسیقی با تغییرات فیزیولوژیكی و روانی در هنگام استراحت و فعالیت بدنی همواره نظر متخصصین پزشكی و ورزشی را در تحقیقات به خود معطوف داشته است. در برخی پژوهشها نتایج تاثیر موسیقی بر اجرای ورزشی با نشانههای بهبود وضعیت فیزیولوژیك، افزایش ضربان قلب، افزایش میزان
نوع پژوهش حاضر كاربردی و روش تحقیق نیمه تجربی با دو گروه تجربی (موسیقی كلاسیك تند و كند) و گروه كنترل است. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان دختر 19-25 سال ثبت نام كننده در واحد تریت بدنی عمومی دانشگاه تهران در نیم سال اول 85-86 است.
نتایج پژوهش حاكی از آن است كه زمان رسیدن به واماندگی در هر دو گروه تجربی با گروه كنترل تفاوت معنی داری داشت. از سوی دیگر بین میانگین گروههای تجربی اختلاف معنیداری مشاهده نشد. براین اساس مشخص میشود كه استفاده از موسیقی كلاسیك صرفنظر از آهنگ و ضرب آهنگ، زمان رسیدن به واماندگی را افزایش میدهد و بروز خستگی را به تاخیر میاندازد و از افزایش بیشتر ضربان قلب جلوگیری میكند.
براساس نتایج برخی پژوهشها، پخش موسیقی هنگام تمرین آثار ناراحت كننده ناشی از فشار تمرین را در ذهن آزمودنیها كاهش میدهد، در حالی كه در صورت حذف عوامل شنیداری نظیر موسیقی و دیداری ممكن است توجه به فشار كار درونی معطوف شود و توانایی تحمل خستگی كاهش یابد. این آثار با تغییرات افزایشی میزان سروتونین و كاهش دوپامین در مغز هنگام اجرا در شرایط پخش موسیقی ارتباط دارد.
ارتباط بین موسیقی با تغییرات فیزیولوژیكی و روانی در هنگام استراحت و فعالیت بدنی همواره نظر متخصصین پزشكی و ورزشی را در تحقیقات به خود معطوف داشته است.
یافتههای پژوهش نشان میدهد میزان باركاری هنگام رسیدن به حالت واماندگی و همچنین ضربان قلب سرحد واماندگی در گروههای تجربی به طور معنیداری بیشتر از آزمودنیهای گروه كنترل بوده است. گرچه میانگین این مقادیر در گروه موسیقی كلاسیك تند، بیشتر از آزمودنیهای گروه موسیقی كند بوده است، این اختلاف معنیدار نیست. این یافتهها نشان میدهد شنیدن موسیقی هنگام اجرا، صرفنظر از آهنگ و ضرب آهنگ آن موجب تاخیر در بروز خستگی و افزایش عملكرد میشود.
در برخی پژوهشها آثار موسیقی با توجه به ضرب آهنگ (تعداد ضربهها در دقیقه) نشان میدهد موسیقی با ضرب آهنگ تند ضربان قلب، فشار خون سیستولی، واكنشهای سطحی سریع و دامنه تنفس را افزایش میدهد. در صورتی كه موسیقی با ضرب آهنگ كند یك دوم میزان و حجم این متغیرها را كاهش میدهد.
از دیدگاه عصبی – عضلانی نیز میتوان بیان كرد كه هر محرك بیرونی نظیر موسیقی در هنگام اجرای فعالیت جسمانی میزان آتشباری نرون در مراكز اولیه حركتی را افزایش میدهد و در نتیجه بار كاری از طریق انقباضات عضلانی قویتر، حتی در شرایط خستگی افزایش مییابد. در نهایت با توجه به این كه تمرین به مدت شش هفته اجرا شده و صرف نظر از مداخله موسیقی، سازگاریهای تمرینی در همه افراد رخ داده است، ولی این نكته شایان ذكر است كه آثار تمرین در شرایط پخش موسیقی بر تحمل خستگی بارز بوده است.
به طور كلی نتایج پژوهش حاضر نشان داد آثار موسیقی بر شاخصهای بروز خستگی جسمانی نظیر زمان رسیدن به واماندگی، ضربان قلب و باركاری هنگام واماندگی اثر افزایشی دارد. به طوری كه آزمودنیها قادر میشوند فشار بیشتر را از طریق كاهش درك فشار تحمل كنند. از سوی دیگر نیز گرچه میانگین متغیرهای تحقیق در گروه موسیقی تند بالاتر از گروه موسیقی كند است، آثار نوع موسیقی بر متغیرهای اجرایی در این پژوهش از نظر آماری معنیدار نبود. پیشنهاد میشود در پژوهشهای بعدی تاثیر موسیقی در ورزشكاران حرفهای آزمایش شود.
منبع:
استفاده از
تقویت حافظه کوتاهمدت
تقویت
برای تصمیمگیریهایتان، استدلال کنید
تصمیمگیری براساس عقل سلیم از اهمیت ویژهای برخوردار است، این شیوه نه تنها افراد را از خطرهای احتمالی دور میکند بلکه به تقویت قوه استدلال کمک میکند. استدلال کردن نیز به نوبه خود از برترین مهارتهایی است که مغز و ذهن را قوی و نیرومند میکند. بنابراین ذهنتان را به استدلال، شیوههای سازنده و منطقی عادت دهید. برای دستیابی به مهارت استدلال کردن، هر روز 5 دقیقه را برای کامل کردن سریهای عددی منطقی صرف کنید. این نوع از تمرینهای روانی به شما کمک میکند که به طور خودکار و براساس طرحهای منطقی استدلال کنید .
سرزندگی ذهنتان را حفظ کنید
فناوری همه جا حضور دارد و تمام کارمندها بیشتر زمان و روز خود را با آنها سپری میکنند. اگرچه این فناوریها به صرفهجویی در زمان منجر میشود اما به سرزندگی ذهن آسیب میزند. برای حل این مشکل، کافی است هر روز یک محاسبه ذهنی انجام دهید. به عنوان نخستین تمرین، بهترین کار این است که از ماشین حساب برای انجام حساب و
افزایش توان برای کسب زمان
سازماندهی امور، فعالیتهای غیر مفید و از دست رفتن زمان را رفع میکند، در نتیجه فرد زمان بیشتری در اختیار خواهد داشت. برای دستیابی به سازماندهی مفید، انجام وظایف با رعایت نظم و بنابر کارکردها ضروری است. از سوی دیگر تشخیص اولویتها نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است. تمرین جالبی برای افزایش توان سازماندهی توصیه میشود، برای این تمرین باید محلهای را که برایتان آشناست، در ذهنتان تصور کنید و مکانهای مختلف مانند، خانهها و مغازهها را جابهجا کرده و به بهترین شکل ممکن سازماندهی کنید. این تمرین به شما اجازه میدهد تا در محل کارتان بتوانید امور را سازماندهی کنید و زمان کافی داشته باشید، به این ترتیب ذهنتان با آرامش بیشتر به فعالیت میپردازد.
تواناییهای مغزیتان را بشناسید
متنوع یاد بگیرید. یاد گرفتن نکات جدید، بدون اینکه نورونهای مغزی را خسته کند، به حفظ شدن فعالیتهای ذهنی منتهی میشود.این تمرین به مغزتان کمک خواهد کرد که همیشه با نشاط آماده یاد گرفتن بیشتر بماند. برای اینکه نکات جدیدی یاد بگیرید، هر روز چند دقیقه را در صفحات آموزشی اینترنت بگذرانید. در پایان مطالعه، اطلاعات کلیدی را جمعبندی کنید. به این ترتیب، نکات فراگرفته شده به شکلی پایدار در ذهنتان حفظ خواهند شد .
انجام چند فعالیت به طور همزمان
اگر بتوانید چند کار را همزمان انجام دهید، تواناییهای ذهنیتان به میزان قابل توجهی افزایش خواهد یافت. تکرار و تمرین از عوامل موفقیت در دستیابی به این شیوه است. به عنوان تمرین میتوانید از کار با نرمافزارها شروع کنید، برای این منظور باید سعی کنید از دکمههای میانبر استفاده کنید، باید این قابلیت را تا حدی در خود پرورش دهید که دیگر نیازی به موس نداشته باشید. این حرکت باعث میشود که بتوانید همزمان چند کار را در کنار هم و به موازات یکدیگر انجام دهید .
برای بازدهی بالاتر، بیشتر تمرکز کنید
اگر برای متمرکز شدن روی یک پرونده به اندازه کافی تمرکز ندارید، نباید نگران شوید. با این حال ممکن است برخی اطلاعات مهم را از قلم بیندازید و بازدهیتان آسیب ببیند. برای رفع این معضل باید تا حد ممکن جلوی اطلاعات مزاحم را بگیرید و اجازه ندهید سطح آگاهیتان افت کند.
منبع:
یک
زدن کودک به بهانه تنبیه باعث میشود که او احساس عجز و ناامیدی کرده و به مرور افسرده و پرخاشگر شود. این در حالی است که عزت نفس پائین میتواند تا آخر عمر همراه کودک باشد. از اینرو اگر از کودکمان اشتباهی سر زد باید در وهله اول خونسردی خود را حفظ کنیم و حتی ادای کتک زدن را هم درنیاوریم، چون میتواند مثل ضربههایی، روح او را زخمی کند.
این روانشناس با تأکید بر اینکه در ارتباط با کودکان هیچ چیزی جای گفتوگو را نمیگیرد، ادامه داد: متأسفانه تنبیه بدنی میتواند کودکان را درباره شناخت و تشخیص درست از غلط به اشتباه بیندازد و باعث
وی تصریح کرد: تنبیه بدنی فرزندمان به این معناست که رفتار ما درست بوده و حق با ماست، از همینرو به احتمال خیلی زیاد او نیز در آینده، کتک زدن را عمل درستی برای رسیدن به حق و حقوق خود بداند و به اطرافیانش صدمات جسمی وارد کند، مثلاً دوستانش و حتی همسرش را در آینده کتک بزند.
قاسمخانی با بیان اینکه
این روانشناس همچنین با تأکید بر ضرورت بهرهمندی از
منبع:
براساس یک مطالعه ، در حدود 1 درصد از مردم دچار
می دانیم که اختلالات فکری و روانی یک موضوع مبهم است ، بنابراین در این بخش از روابط عاطفی
مخرب ترین عشق
حقایقی در مورد
1. بیماران روانی هم می توانند فرد دیگری را دوست داشته باشند :
روان شناسان می گویند که سطوح مختلفی از اختلالات فکری و روانی وجود دارد. اگر فرد علائم شدیدی نداشته باشد ، احتمال دارد که بتواند عاشق شود. آن ها می توانند احساس تنهایی کنند و تمایل به دوست داشته شدن داشته باشند اما با این حال به دلیل عدم وابستگی احساسی و ناتوانی آن ها در پذیرا بودن یک فرد دیگر، برای شان دشوار است که یک رابطه سالم را ایجاد کنند.
2. روابط آن ها بر پایه دلایل مختلفی نسبت به روش های سنتی است:
از آن جا که
3. بیماران روانی ممکن است روابط صمیمی را دوست داشته باشند اما بندرت قادر به شکل گیری آن ها هستند :
بیماران روانی معمولاً به اصطلاح سبک دلبستگی اجتنابی را بیان می کنند. آن ها "به احتمال زیاد به دلیل عدم توانایی در نشان دادن همدلی و دلبستگی عاطفی به دیگران بیشتر شکست می خورند. بیماران روانی نمی توانند به دیگران اعتماد کنند و غالباً سعی می کنند از آن ها به نفع خودشان استفاده کنند.
روابط دوستانه بیمار روانی
4. بیماران روانی نمی توانند حمایت عاطفی شریک خود را تامین کنند :
روانشناسان بر این باورند که بیماران روانی زیاد احساس ترس یا
5. بیماران روانی روابط کوتاه مدت را ترجیح می دهند :
بیماران روانی از "استراتژی تاریخچه زندگی سریع" پیروی می کنند:آن ها ترجیح می دهند روابط کوتاه مدت و بدون وابستگی عاطفی قوی داشته باشند. آن ها به ندرت به تلاش برای ایجاد روابط بلند مدت علاقمند هستند که می تواند به طور بالقوه منجر به ازدواج شود. چنانچه در نمناک اشاره کرده ایم بیماران روانی بیشتر دوست دارند ریسک کنند و خود را در اولویت قرار می دهند که این موارد پیدا کردن شریک مناسب برای آن ها را دشوار می سازد.
روابط عاشقانه بیماران روانی
نکات مهم در روابط بیماران روانی
6. بیماران روانی می دانند چطور شریک خود را تحریک کنند و این کار را به خوبی انجام دهند:
این افراد می توانند به راحتی افراد دیگر را بخوانند و نیات آن ها را بفهمند. آن ها می دانند که چطور زیبا و جذاب باشند و در هر وضعیتی احساس راحتی کنند و این باعث می شود که آن ها به صورت عالی از افراد سو استفاده کنند. قابل توجه است که وقتی این کار را انجام می دهند احساس گناه نمی کنند:بیماران روانی خود خواه هستند و واقعاً نسبت به پریشان کردن و عواقب کارهایشان نسبت به افراد فکر نمی کنند.
7. عشق آن ها می تواند مخرب باشد :
از آنجا که بیماران روانی واقعاً نمی دانند چطور باید با افراد در سطح عمیق تعامل داشته باشند ، رابطه رمانتیک شان می تواند برای هر دو طرف مخرب باشد. به احتمال زیاد آن ها به شیوه ای آنی عمل می کنند و از نظر احساسی درست فکر نمی کنند. سو استفاده و عدم همدلی می تواند برای
روابط عاشق های دیوانه
8. احساسات و نگرش آن ها می تواند در طول زمان بهبود یابد :
خبر خوب این است که بیماران روانی می توانند رفتار خود را زمانی که انگیزه کافی برای انجام این کار دارند ، بهبود بخشند. روانشناسان بر این باورند که روابط عاشقانه و برقراری ارتباط با افرادی که ابراز محبت می کنند می تواند به آن ها بیاموزد که نسبت به سایر افراد همدلی بیشتری داشته و کیفیت تعاملات اجتماعی خود را بهبود بخشند.
منبع:
طبق نتایج یک تحقیق جدید، افراد جوان و میانسال دچار اختلال
به گزارش خبرنگار مهر، در این مطالعه، محققان دانشگاه کارولینای شمالی داده های پزشکی بیش از یک میلیون کهنه سرباز حاضر در جنگ های عراق و افغانستان را بررسی کردند. رده سنی این افراد ۱۸ تا ۶۰ سال بود.
از بین این تعداد ۲۹ درصد مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه تشخیص داده شده بودند. هیچ یک در گذشته دچار سکته کامل یا ناقص نشده بودند.
در طول مدت ۱۳ سال پیگیری وضعیت این افراد، ۷۶۶ کهنه سرباز دچار سکته ناقص و ۱۸۷۷ تن از آنها دچار
محققان دریافتند کهنه سربازهای مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه ۶۲ درصد بیشتر با احتمال سکته روبرو بودند. همچنین ریسک سکته ناقص هم در انها ۳۶ درصد بیشتر بود.
همچنین مشخص شد کهنه سربازان دچار اختلال استرس پس از سانحه دارای عادات ناسالمی نظیر سیگارکشیدن و بی تحرکی بودند که موجب افزایش ریسک سکته می شوند.
اختلال استرس پس از سانحه نوعی اختلال روانی است که در بین کهنه سربازان و بخصوص مردان شیوع بیشتری دارد.
منبع:
به گزارش خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما ، حجت الاسلام علیرضا امینی پیش از آغاز برگزاری آزمون تصدی منصب قضا سال 96 ، در نشست خبری افزود: یکی از مراحل مهم جذب قضات در دستگاه قضایی برگزاری آزمون های مختلف است .
وی گفت: سال گذشته 45 هزار نفر در آزمون های عمومی شرکت کردند که حدود 4 هزارنفر بعدا برای شرکت در آزمون تشریحی دعوت شدند که پس ازآن 2 هزار نفردر مصاحبه های علمی پذیرفته شدند و در نهایت پس از طی آزمون های مختلف و ازمایش شخصیت 270 نفر به گزینش معرفی شدند.
معاون منابع انسانی قوه قضاییه ادامه داد: سال گذشته حدود نیم درصد از شرکت کنندگان در آزمون های مختلف برای جذب در قوه قضاییه گزینش شدند.
وی گفت: مراحل کار گزینش تا رسیدن به ابلاغ قضایی به این ترتیب است که این افراد پس از شرکت در آزمون عمومی و قبولی وارد مراحل بعدی می شوند و اختبارهای مختلفی درباره آنها انجام می شود.
امینی تصریح کرد: به طور متوسط حدود یک سال کار گزینش متقاضیان طول می کشد و پس از آن وارد دوره های آموزشی می شوند.
وی افزود: پس از آزمون های اختبارهای نهایی که توسط قضات باتجربه انجام می شود متقاضیان وارد مرحله گزینش شخصیت می شوند که از سال گذشته این بخش به گزینش قضات در دستگاه قضا اضافه شده است.
امینی ادامه داد: از آنجاکه قاضی باید شخصیت متناسب با کارش داشته باشد لذا احراز این مسئله بسیار دشوار است که ما با همکاری روان شناسان مختلف این مرحله را انجام می دهیم و افرادی هستند که درباره شخصیت متقاضیان اظهار نظر می کنند.
وی گفت: چنانچه فردی واجد خصوصیات شخصیتی قضاوت شناخته نشود، عدم پذیرش به شخص اعلام می شود که در صورت اعتراض گروه دیگری از روانشناسان در این زمینه اعلام نظر خواهند کرد که البته گاهی هم پرونده به گروه سوم ارجاع می شود.
امینی تاکید کرد : گزینش شخصیتی به منزله این نیست که فرد ردشده مشکل دارد بلکه به این معنی است که چنین فردی برای کار قضایی مناسب نیست.
وی افزود: سال گذشته حدود 40درصد افرادی که تمام مراحل علمی را طی کرده بودند در مرحله احراز شخصیت
معاون منابع انسانی قوه قضاییه: فعالیت 11 هزار قاضی در سراسر کشور
معاون منابع انسانی قوه قضاییه از فعالیت 11 هزار قاضی در کشور خبر داد.
حجت الاسلام علیرضا امینی با اشاربه این که در حال حاضر حدود 11 هزار قاضی مشغول به کار هستند افزود: از این قضات مشغول به کار ۱۰ هزار و ۲۹۰ نفر در دادگستری های سراسر کشور، ۴۰۰ نفر در مراجع قضایی، ۲۰۰ نفر در سازمان های تابعه و ۵۰ نفر در ستاد فعالیت می کنند و کمتر از ۲۵ درصد قضات، حوزوی و سایر آنها دانشگاهی هستند.
معاون منابع انسانی قوه قضائیه گفت: پیش از برنامه پنجم توسعه، بیش از 7 هزار همکار قضایی در قوه قضائیه فعالیت می کردند، اما پس از برنامه پنجم توسعه و اجازه جذب 800 قاضی در هر سال، تعداد قضات به ۱۱ هزار نفر افزایش یافت و پنج هزار و 400 نفر از آغاز سال 90 تا سال96 جذب دستگاه قضا شده اند.
امینی تصریح کرد: نحوه جذب قضات در استان های مختلف کشور مطابق با استانداردها انجام می شود که این استاندارد براساس جمعیت و تعداد پرونده ها برای استان ها تعیین می شود؛ یعنی یک شاخص آمایش سرزمینی و شاخص دیگر تعداد پروندها است به عنوان مثال اگر در سال 90 حدود9 میلیون پرونده داشتیم اکنون بیش از 15 میلیون پرونده در دست رسیدگی مراجع قضایی است و طبق قانون برنامه پنجم توسعه هر سال باید 800 قاضی و به ازای این تعداد قاضی چهار برابر کادر اداری جذب می شدند، همچنین قضاتی به دلیل بازنشستگی یا بازخرید هر سال از مجموعه دستگاه قضایی خارج می شوند که به دلیل کمبود اعتبارات دولت، جذب کادر اداری به ازای جذب قضات انجام نشده است.
بلاتصدی بودن 50 درصد پستهای اداری دستگاه قضا
معاون قوه قضائیه از بلا تصدی بودن 50 درصد پست های اداری در دستگاه قضا خبر داد.
حجت الاسلام علیرضا امینی در نشیت خبری پیش از برگزاری آزمون قضات سال 96 افزود: در حال حاضر نسبت پرونده ها به قاضی در مجموعه دادسراها ۲۰۰ پرونده است که این متوسط کشوری است اما ممکن است برخی قضات، پرونده کمتر و برخی پرونده بیشتر در دست رسیدگی داشته باشند؛ نسبت پرونده در محاکم ۱۵۰ پرونده است که تنها با تزریق نیرو مشکل حل نمی شود و به تغییرات دیگری مانند تغییر در قوانین نیز نیاز است.
وی گفت: امسال حدود 100 هزار نفر در آزمون استخدامی امور اداری قوه قضائیه که دوهفته گذشته برگزار شد، شرکت کرده اند؛ از آنجا که طبق برنامه پنجم توسعه، به ازای هر قاضی، چهار نیروی اداری باید جذب شود، در این آزمون 6 هزار و 400 نفر جذب خواهند شد که سه هزار و 200 نفر برای سال 1396 و سه هزار و 200 نفر برای سال 1397 خواهد بود و در سال آینده آزمونی برای جذب نیروی اداری نخواهیم داشت.
امینی همچنین درباره چرایی منتشر نشدن کلید آزمون، تاکید کرد: منتشر نشدن کلید آزمون ت قوه قضائیه نیست و ما مشکلی برای انتشار کلید نداریم؛ سازمان سنجش مجری آزمون بود که این کار را نکرده است.
معاون منابع انسانی قوه قضائیه با بیان اینکه، به طور معمول سالانه ۲۵۰ قاضی بازنشسته می شوند و تعداد خروج قضات از دستگاه قضایی زیاد نیست، تصریح کرد: به دلیل نیاز قوه قضائیه، از قضات خواهش می شود در مجموعه بمانند و با إذنی که رییس قوه از رهبری دارد، همان قضات بازنشسته به شکلی در مجموعه استفاده می شوند؛ در دیوان عالی و سایر مراجع قضایی قضات بازنشسته ای هستند که فعالیت دارند.
وی ادامه داد: ااما اینگونه نیست که قضات بخواهند وکیل شوند؛ چه بسا افراد زیادی داریم که از وکالت در قالب جذب اختصاصی داوطلب قضاوت می شوند و به طور متوسط ۵۰۰ نفر از وکلای کانون یا مرکز مشاوران در سال، متقاضی جذب قضاوت می شوند.
امینی درباره طولانی بودن فرایند گزینش جذب قاضی گفت: گزینش شاخص هایی دارد که زیر نظر هیئت عالی گزینش مستقر در ریاست جمهوری و با نمایندگان دستگاه قضایی انجام می شود.
معاون منابع انسانی قوه قضاییه گفت: شاخص ی در آیتم های گزینش قضات نیست مگر اینکه فرد مشکلی مانند سوءسابقه در پرونده داشته باشد و گرایش ی افراد متقاضی در این گزینش اهمیتی ندارد.
منبع:
ترس، استرس و فشارهای روحی درد امروز جوامع صنعتی و در حال توسعه است؛ طبق اعلام انجمن
چکیده مصاحبه پژوهشی:
- استرس و اضطراب طبيعي: نگراني واقع بينانه، موثر و كارساز است و به فرد كمك مي كند تا خود را براي مقابله با خطر و چالش ها آماده سازد.
- استرس و
- استرس باعث می شود که فرد در شرايط سخت درست عمل کند.
- استرس و اضطراب مضر: در صورتی که اضطراب، تداوم داشته باشد و بر عملكرد ما تاثير منفي بگذارد، نياز به درمان دارد.
- داشتن هدف و معنا، خودباوری، در حال زندگی کردن، شوخ طبعی، شرکت در فعالیت های اجتماعی، برنامه ریزی فعالیت تفریحی، سازماندهی کارها، اولویت بندی و عدم رقابت جویی مفرط از راه هاي موثر کاهش و مدیریت استرس و اضطراب است.
پژوهش خبری صداوسیما: ترس، استرس و فشارهای روحی درد امروز جوامع صنعتی و در حال توسعه است؛ طبق اعلام انجمن افسردگی و اضطراب آمریکا، ۴۰ میلیون نفر از مردم این کشور درگیر این عارضه روانی هستند. در زندگی روزمره مواردی همچون "ترافیک، کارهای ناتمام و عقب افتاده، مشکلات خانوادگی، بیمار شدن، امتحانات و مسائل شغلی" همگی باعث به وجود آمدن استرس در فرد میشود. متاسفانه استرس طولانی مدت و کنترل نشده باعث بروز مشکلات جسمی و روحی فراوانی برای فرد می شود. اضطراب یکی از شایعترین مشکلات سلامت روان است و تقریبا احتمال ابتلای تمامی افراد به آن وجود دارد. به اين بهانه در مصاحبه پژوهشی با دكتر منصوره فضيلتي، دكتراي تخصصي كودك و خانواده موضوع: « استرس و اضطراب خوب یا بد؟! » را با طرح سئوالات زير مورد بررسي و واکاوي قرار داديم:
1.اضطراب چيست؟
دكتر منصوره فضيلتي: دكتراي تخصصي كودك و خانواده: اضطراب، يك واكنش هيجاني منفي ناخوشايند در مورد يك رويداد(تهديد) احتمالي آتي است. همه افراد در بسياري از موقعيت ها در زندگي روزمره به طور طبيعي احساس اضطراب را تجربه مي كنند. اكثر رفتارهاي اضطرابي كاملا طبيعي و به صورت واكنش هاي سازگارانه است و به ما كمك مي كند تا در شرايط دشواري كه برايمان پيش مي آيد؛ درست عمل كنيم. در اضطراب طبيعي نگراني واقع بينانه، موثر و كارساز است و به فرد كمك مي كند تا سيستم مقابله اي خود را براي مقابله با خطر آماده كند. اضطراب به فرد هشدار مي دهد كه خطري در راه است. وقتي نگرانيم (در اضطراب طبيعي) احتياط مي كنيم و يا از خطر دوري مي كنيم يا تمهيدات لازم را براي مقابله با آن فراهم مي كنيم. و اين به حفظ بقاي ما كمك مي كند.
2- اضطراب، ترس و استرس چه تفاوت ها و شباهت هايي با هم دارند؟
دكتر منصوره فضيلتي: دكتراي تخصصي كودك و خانواده: ترس در واكنش به خطري مشخص و بيروني است. در حالي كه منشا اضطراب نامعلوم، دروني و مبهم است. استرس احساس تحت فشار بودن در حالت اضطراب يا ترس است. استرس به واکنش طبیعی بدن در برابر عوامل محرک، تغییرات، فشارهای درونی یا بیرونی گفته میشود. این عوامل در شرایط مختلف سبب بر هم خوردن تعادل بدن میشوند و بدن برای مقابله با این حالت، هوشمندانه تلاش میکند تا تعادل از دست رفته را بازگرداند.
3.چه نوع اضطرابی مضر است؟
دكتر منصوره فضيلتي: دكتراي تخصصي كودك و خانواده: زماني كه اضطراب بسيار شديد مي شود يا ميزان آن با موقعيت تناسب ندارد(نگراني بيش از حد در مورد سلامتي)، براي فرد مشكل ايجاد مي كند؛ يعني نگراني باعث رنج دائمي فرد مي شود؛ تا جايي كه فرد نمي تواند به زندگي روزمره خود بطور عادي ادامه دهد. در اينجا به اين نوع اضطراب، اضطراب مرضي يا اختلال اضطرابي مي گوييم؛ كه يك حالت برانگيختگي شديد است كه با نگراني مفرط و ترديد دائمي همراه است.يعني تا حدي زياد شود كه بر عملكرد خانوادگي، شغلي و تحصيلي فرد اثر بگذارد.در اين صورت بايد درمان شود.
4. استرس و اضطراب در روابط بين فردي چگونه است؟
دكتر منصوره فضيلتي: دكتراي تخصصي كودك و خانواده: هریک از ما نقشهایی را ایفا می کنیم، گاهی بین این نقش ها تضادهایی وجود دارد. گاهی هم مشخص نبودن نقش باعث فشار میشود؛ گاهی تعداد نقش هایی که باید ایفا کنیم، زیاد و از توان ما خارج است. مسؤولیت زیاد نیز خودش فشارزا است. یکی دیگر از عوامل فردی سن فرد است. افراد مسن به دلیل تجربه بیشتر فشار کمتری متحمل میشوند. شواهد زيادي وجود دارد كه رقابت نه تنها در ورزش هاي بدني بلكه در فعاليت هاي ميان فردي، مثل بحث ها و مذاكرات، باعث انگيختگي خودكار و استرس زيادي مي شود. نتايج پژوهش ها نشان مي دهد نياز به عملكرد خوب و نياز به موفقيت از منابع اصلي استرس است.
نشانه های فرد مضطرب
5. چطور مي شود هم فردي معمولي بود(ترين نبود) و هم مضطرب نبود؟
دكتر منصوره فضيلتي: دكتراي تخصصي كودك و خانواده: همانطور كه قبلا ذكر شد سطح بهينه اي از اضطراب براي عملكرد خوب و حيات انسان لازم است. نكته قابل تامل در مورد اضطراب اين است كه در اضطراب نگراني ها معطوف به آينده است، يعني فرد در واكنش هاي اضطرابي نگران اين است كه اتفاقي در آينده بيفتد و دائم در آينده سير مي كند. پس بايد ياد بگيريم و تمرين كنيم در زمان حال زندگي كنيم. اینکه تا چه حد نگران چیزهایی میشويم که اتفاق نیفتاده و احتمالا هرگز رخ نخواهد داد بسيار آزاردهنده است. وقتی در زمان حال زندگی میکنيم، آرامش و تمرکز خاصی در ذهن خود احساس مي كنيم. زندگی در لحظه به معنی آن است که اجازه بدهیم گذشته عبور کند و به آینده اعتماد کنیم. اگر ما مثبت و به زمان حال خوشبین باشیم، آینده ما نیز مثبت و امید بخش خواهد بود.
6.عوامل اضطراب زا کدام است؟
7. اضطراب بيش از حد باعث چه آسیب ها و اختلالات رفتاري مي شود؟
8. راه هاي موثر کاهش و مدیریت استرس و اضطراب چيست؟
9. آیا می توان انتظار داشت که در روابط بين فردي ، رضایت همه را بدست آورد؟
دكتر منصوره فضيلتي: دكتراي تخصصي كودك و خانواده: هیچ وقت نمی توانيم همه کسانی را که با آنها در تعامل هستيم را راضی کنیم. اگر بیش از توانمان برای خواسته های دیگران تلاش کنیم فرصت کافی برای تحقق نیازهای خود را نخواهیم داشت. در اينجا لازم است به تمايز بين مهرطلبي و مهرباني اشاره كنيم. وقتی به کسی مهربانی کنیم که طالب آن است، هم در خودمان و هم در فرد مقابل احساس خوب و مثبت ایجاد میشود اما در مهرطلبی اصولا نیاز طرف دیگر مطرح نیست. اولین نتيجه منفي مهرطلبی، افسردگی و اضطراب است؛ چون فرد در نقطهای به این واقعیت میرسد که هرقدر خوبی کند، دیگران همانقدر به او خوبی نمي کنند، پس دنیا را نامنصفانه قضاوت میکند و ناامید میشود و این ناامیدی احساس عدم امنیت، افسردگی و اضطراب را در فرد به وجود مي آورد.
کلام آخر
از آنجايي كه استرس بخش اجتناب ناپذیر زندگی ماست و بر عملکرد و رفتار ما تاثیر می گذارد و در صورت تداوم عامل زمینه ساز و آشكار ساز بسياري از بیماریهاست و بر همه جنبه ها و حيطه هاي زندگي ما تاثير دارد و باعث بسیاری از آسیب های اجتماعی می شود؛ بايد عوامل استرس زا را شناسايي كرده و در حد امكان آنها را تعديل كنيم. در مورد رويدادهايي كه خارج از كنترل ما هستند، پذيرش این مساله به ما كمك ميكند تا در مورد آنها استرس كمتري داشته باشيم.
خیلی از افراد می پرسند: چطور استرس نداشته باشیم؟ آیا می شود استرس را از زندگی حذف کرد؟ استرس خوب یا بد است؟ آیا با دارو می شود استرس را کنترل کرد؟ اولین اقدام این است که سوال: چطور استرس را مدیریت کنیم؟ را با سوال: چطور استرس نداشته باشیم؟ را جایگزین کنیم! وقتی می پرسیم چطور استرس نداشته باشیم؛ به صورت کاملاً ناخودآگاه فکر می کنیم؛ وجود استرس برای بدن بسیار خطرناک و کشنده است. ولی وقتی می پرسیم چطور استرس را کنترل یا مدیریت کنیم؛ قبول می کنیم که استرس وجود دارد و کاملاً طبیعی است. می پذیریم که بدن ما بسیار هوشمند است و دنبال راهکارها و تکنیک هایی برای مدیریت و کنترل استرس خواهیم بود. با عوض کردن سوالات خودمان میتوانیم زندگی خودمان را نیز عوض کنیم. و مهارت ارتباطی خود را بالاتر ببریم.
منبع:
این واژه برای توصیف کسی است
ASPD بخشی از گروه اختلالات شخصیتی است که با رفتارهای منفی مداوم مشخص می شود.ویرایش جدید راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (dsm - 5) می گوید که فرد مبتلا به اختلالات روانی, عدم توجه به احساسات دیگران یا نقض حقوق افراد را نشان می دهد. افراد شخصیت ضد اجتماعی ممکن است درک نکنند که این رفتارها را دارند. آن ها ممکن است بدون تشخیص زندگی کنند.برای تشخیص ASPD, شخص باید بزرگ تر از سال باشد.
رفتار بیمار شخصیت ضد اجتماعی
این بیماری را می توان در سنین جوانی تشخیص داد که علایم اختلال را نشان می دهند.
علائم بیماری شخصیت ضد اجتماعی
هیچ تفاوت بالینی بین یک فرد جامعه ستیز و یک بیمار روانی وجود ندارد. این اصطلاحات هر دو برای ارجاع به افراد مبتلا به ASPD - شخصیت ضد اجتماعی به کار می روند. آن ها اغلب به جای یکدیگر به کار می روند.
برخی تلاش کرده اند که این دو را با شدت علائم تشخیص دهند.
یک فرد جامعه ستیز ممکن است کسی باشد که تنها مرتکب تخلفات جزئی می شود که باعث آسیب جدی یا ناراحتی نمی شود. اما یک بیمار روانی ممکن است به عنوان کسی توصیف شود که خشونت جسمی یا دیگران را در خطر قرار می دهد. با این حال, وقتی که یکی از معیارهای تشخیصی dsm - 5 را در نظر می گیرد, تمام این علائم را می توان در دسته ASPD - شخصیت ضد اجتماعی طبقه بندی کرد.
رفتار خودخواهانه اغلب به خودی خود به نمایش گذاشته می شود و به تنهایی کافی نیست که کسی را به عنوان یک فرد جامعه ستیز تشخیص داد. تشخیص قطعی تنها زمانی داده می شود که علائم برای یک دوره طولانی اتفاق می افتند و به دلیل تغییر مجازات یا سبک زندگی تغییر نمی کنند. فرد خودخواه ممکن است این رفتارها را برای مدت کوتاهی نشان دهد اما احساس بدی در مورد آن ها و یا تغییر رفتار آن ها در طول زمان و یا به دلیل تنبیه دارد.
به طور کلی، افراد با اختلالات شخصیتی مانند ASPD فکر نمی کنند که یک مشکل دارند. اگر فکر می کنید ASPD دارید، با پزشک خود صحبت کنید. پزشک ممکن است شما را به پزشک متخصص سلامت روانی برای تشخیص و درمان ارجاع دهد.
این افراد اغلب نیازمند درمان طولانی مدت و پی گیری هستند. اگر فرد تمایلی به درمان یا هم کاری با درمان ها نداشته باشد، ممکن است موفقیت آمیز نباشد.
روان درمانی:
روان درمانی شامل صحبت با درمانگر یا مشاور در مورد افکار و احساساتی است که می تواند رفتارهای ASPD را تشدید کنند.
هم چنین ممکن است شامل درمان مدیریت برای عصبانیت، رفتار خشونت آمیز، و اعتیاد به مواد مخدر یا الکل باشد.
درمان رفتاری شناختی (CBT):
به شما کمک می کند به دقت در مورد عملکرد خود و پاسخ به افراد و وضعیت های خود فکر کنید. CBT، ASPD را درمان نمی کند، اما می تواند به رشد رفتارهای مثبت و مضر نیز کمک کند. همچنین می توانند به شما کمک کند که این اختلال را داشته باشید و شما را تشویق کند که در پرداختن به رفتارهای خود فعال باشید.
دارو
داروی خاصی برای درمان ASPD وجود ندارد. شما ممکن است برای اختلالات ذهنی همراه، مانند
درمان بیماری شخصیت ضد اجتماعی
اگر کسی در زندگی شما با ASPD اش باعث آسیب شما شود، حذف آن فرد از زندگی شما ممکن است سالم ترین راه برای مقابله با رفتار آن ها باشد.
در بسیاری از موارد، ممکن است احساس راحتی نداشته باشید که یک عضو خانواده، دوست صمیمی و یا همسرتان را با ASPD ترک کنید. مشاوره ازدواج و یا درمان زوج ها می تواند به شما کمک کند تا رابطه مثبتی با فردی که مبتلا به ASPD است، داشته باشید.
بدانید که ممکن است قادر به درک کامل احساسات شما نباشند.
توضیح دهید که چگونه رفتار آن ها بر دیگران تاثیر می گذارد و باعث آسیب می شود.
مرزهای خود را به صراحت با آن ها روشن کنید.
نتایج خاصی را برای رفتارهای مضر ارائه دهید.
مقابله با بیمار شخصیت ضد اجتماعی
نمی تواند درمان شود اما می تواند با روش های درمانی که بر محدود کردن رفتارهای مخرب با جایگزین کردن آن ها با رفتارهای سازنده تمرکز دارند، درمان شود.
اگر ASPD دارید، به یاد داشته باشید که هنوز هم می توانید روابط پایدار و دوست داشتنی با دیگران داشته باشید. پذیرش این که شما ASPD دارید و تصدیق پیامدهای اقدامات خود می تواند به شما کمک کند رفتارهای خود را مدیریت کرده و روابط خود را قوی نگاه دارید.
آیا برای فرد جامعه ستیز درمانی وجود دارد؟ آیا فرد جامعه ستیز می تواند تغییر کند؟ در حالی که کلماتی مانند فرد جامعه ستیز یا بیمار روانی اغلب توسط عموم مردم و نیز متخصصان مورد استفاده قرار می گیرند، اما نام تکنیکی این اختلال اختلال شخصیت ضداجتماعی است.
به عنوان یک اختلال شخصیت، فرد جامعه ستیز فراگیرتر است؛ زیرا همه جنبه های زندگی فرد را تحت تاثیر قرار می دهد. در طول زمان ثابت و پایدار است. دانه های زیستی در مغز این افراد از تولد وجود دارند و آن ها توسط افراد و وقایع محیط کودکی پرورش داده می شوند. با توجه به عمق و طبیعت فرد جامعه ستیز، آیا درمان های موثر برای کمک به فرد جامعه ستیز وجود دارند؟
مقابله با مشکل:
با فرا رسیدن به درک ماهیت و دامنه جامعه ستیزی، تصدیق کردن این که گروه پیچیده ویژگی ها و رفتارهایی که با یکدیگر کار می کنند، و تعامل با کل به جای بخش های کوچک آن، یک شروع مفید است. تغییر یک دست و جنبه جامعه ستیزی، مانند تلاش برای کمک به توقف دروغ گویی، چیزی نیست که ماهیت یک فرد جامعه ستیز را تغییر دهد.
اتخاذ یک رویکرد سیستمی:
درمان جامعه ستیزی شانس بهتری برای کار کردن در هر سیستمی دارد که در آن جامعه ستیزی (روابط، کار، فعالیت ها و غیره) انجام می شود. شواهد نشان می دهند که کار کردن با افراد جامعه ستیز در میدان تا حدی موثر در تغییر نگرش ها و رفتارها می باشد. متاسفانه شواهد نشان می دهند که این جامعه ستیزی پس از بهبود اولیه به خود سابقش بازگشته است.
در حالی که این درمان ها ممکن است برای جامعه ستیزی بزرگسالان موثر نباشد، اما ممکن است به رفتارهای جامعه ستیزی که در دوران کودکی وجود دارند، کمک کنند.
منبع:
براي كودكي كه نميتواند به آرامي بنشيند و توجه كند، بزاي مدرسه آماده شود و در كلاس يا خانه تمركزش را حفظ كند مشكلات زيادي به وجود خواهد آمد. اما اين علايم هميشه به اختلال بيش فعالي- نقص توجه ربط داده نميشوند، مشكل شايد اضطراب باشد!
اضطراب ممكن است حالتي ارثي باشد، و اين حالت چندان غير معمول نيست. در معيار تشخيصي DSM-IV-TR 4% كودكان از اضطراب جدايي رنج ميبرند و 5 % از مردم از اضطراب عمومي در سراسر زندگي شان رنج ميبرند.( و بسياري از اين افراد اضطرايشان را در سبكهاي ارتباط نادرست با فرزندانشان، به آنها ميآموزند).
تشخيص و درمان اضطراب در كودكان بسيار اهميت دارد. از آنجا كه كودك مبتلا به اضطراب اغلب علايم را به بزگسالي توسعه ميدهند ، مانند اضطراب عمومي بزرگسالان، اختلال هراس، فوبيا ها، و همينطور تعدادي از اختلالات جسمي سازي شده كه در آنها شكايات متعدد جسماني بدون دليل پزشكي وجود دارد(سردرد هاي متنوع، مشكلات گوارشي كه البته فرد به عمد علايمي را نمايش نميدهد).
اضطراب عبارت است از يک احساس منتشر، ناخوشايند و مبهم هراس و دلواپسی با منشاء ناشناخته، که به فرد دست میدهد و شامل عدم اطمينان، درماندگی و برانگيختگی فيزيولوژی است. وقوع مجدد موقعيتهايی که قبلاً استرس زا بودهاند يا طی آنها به فرد آسيب رسيده است باعث اضطراب در افراد میشود.
*از علایم اضطراب میتوان موارد زیر را نام برد:
- احساس خستگی
- عصبی بودن و بیقراری
- ترس و نگرانی
- بی خوابی يا بدخوابی
-تپش قلب و تنفس نامنظم و سريع
- عرق کردن
- سردرد و سرگیجه
- مشکل در تمرکز و حافظه
- لرزش يا پرش عضلات
- تکرر ادرار
*پس براي اعتلا ي شخصيت فرزندانمان بكوشيم و به نكاتي قابل توجه، دقت نمائيم.
- علا ئم و نشانه هاي اضطراب در كودكان
- ظهور آشفتگي در چهره و عرق كردن
- اختلا ل در تنفس، دستگاه گوارش و معده و حالت تهوع و خستگي و بي اشتهايي
- وجود حالت خشم و دلهره و عدم احساس امنيت و اطمينان و عدم اعتماد
-بي قراري و بهانه جويي و وجود حالت ياس، بغض، كينه، خشم سريع، افسردگي و پريشاني
- ضعف در بدن و اختلا ل عصبي و حتي تيك و سرفه عصبي
- به وجود آمدن نوعي اجبار، واماندگي و بيم و هراس و احساس حسادت، گناه و دشمني
- توقع بيجا، بي جراتي، بي تصميمي و افكار آزاردهنده
- گاهي اوقات ضعف در حافظه و دقت، فرار از كار و عدم آسايش
- پريدن از خواب و پرسش هاي متعدد و پي درپي
- انجام كارها به صورت تكراري، اصرار، سماجت، دليل تراشي و ايجاد رنج براي خود
*عوامل پديد آورنده اضطراب
1) وجود اختلا ف و درگيري در زندگي خانوادگي
كودكي كه در محيط خانواده احساس امنيت و آرامش نداشته و فضاي پرتنش و پردرگيري باعث عدم تعادل روحي و جسمي وي شده، به خاطر وحشت از دست دادن محبت پدر و مادر و احتمالا جدايي آنها دچار اضطراب مي شود.
2) انتقاد دائم، بازخواست و سرزنش كودك
كودك و دانش آموزي كه زير ذره بين پدر و مادر و اطرافيان باشد و رفتار و نمراتش موردنظر بوده و مدام بازخواست مي شود، در صورتي كه قصور و كوتاهي داشته باشد مورد سرزنش قرار مي گيرد و ترس از عدم موفقيت سبب اضطراب مي شود.
3) مقررات دست و پاگير در خانواده
چنانچه امر و نهي مكرر و عدم استقلا ل در انجام كارها و حتي انتخاب نوع لباس، در خانه وجود داشته باشد، كودك كم كم اعتماد به نفس لا زم را از دست مي دهد و به مرور زمان مانند يك ماشين منتظر گرفتن برنامه مي ماند. در انجام كارهايش دچار وسواس و دلشوره مي شود و بدون كمك ديگران قادر به انجام كارهايش نخواهد بود و اين امر سبب افسردگي و گوشه گيري و اضطراب وي مي شود.
4) داشتن ظاهري نامتعادل و غيرمعمول
كودكي كه چهره نامناسب يا اندامي نامتعادل دارد، از اينكه در جمع ديگران باشد احساس حقارت مي كند. اين كودك از تمسخر ديگران مي گريزد و از چيز مبهمي رنج مي برد و به دليل عدم تعادل جسمي، فراري، گوشه گير و مضطرب مي شود.
5) بيماري هاي پي درپي كودك
كودكي كه مرتبا بيمار است، ضعيف بوده و زود خسته مي شود. نمي تواند فعاليت هايش را خوب انجام دهد و اعتماد به نفس ندارد و ترس از عقب ماندن از ديگران و عدم توجه سايرين به او سبب نگراني و اضطرابش مي گردد.
* راهكارهاي مناسب براي رفع اضطراب و تقويت اعتماد به نفس
1) كودك را از عوامل فشار روحي دور كرده و محيط را آرام و تفاهم ميان كودك و ديگران ايجاد كنيم.
2) به گونه اي رفتار كنيم كه كودك بفهمد مورد پذيرش خانواده و ديگران است و دوستش دارند.
3) نيازهاي مختلف كودك را حتي الا مكان مهيا كرده و زمينه هاي رشد كودك در فعاليت هاي مختلف را به وجود آوريم.
4) محيط خانه را گرم و صميمي كنيم و از نظر عاطفي كودك را تامين نماييم.
5) به گونه اي رفتار كنيم كه مفهوم نظم را درك كند و الگوهاي مناسب در اختيارش بگذاريم تا به هدفش برسد.
6) به شخصيت كودك احترام بگذاريم و به او استقلا ل دهيم تا كارهايش را خودش انجام دهد.
7) كودك را از محيط هاي حسادت، تمسخر، توهين و تنبيه دور كنيم. غرورش را نشكنيم و در مقابل محبت افراط نكنيم و همچنين به خواسته ها و تمايلا ت نابجاي او پاسخ مثبت ندهيم.
8) توسط خود كودك محيطي ايجاد كنيم كه باعث آرامش روحي او شود و استراحت و تغذيه و تفريح كافي و مناسب داشته باشد.
9) در ميان كودكان تبعيض قائل نشويم و اجازه دهيم حرف هاي خود را زده و عقده هاي دروني خويش را خالي كنند و سالم فكر كنند.
10) سخنان آرامش بخش و استفاده از ادبيات شادي بخش را در شيوه كاري خود بگنجانيم.
11) تلقين نكات مثبت به كودك و انجام كارهاي شادي آور و قرار گرفتن در جمع و محيط هاي شاد و همسالا ن خوشرو و مهربان.
12) اعمال محبت كافي وترك عادت هاي ناروا و فراموشي و انكار غم ها و دور كردن كودك از نگراني.
لا زم به تذكر است بايد محيطي ايجاد كنيم كه كودك اعتماد به نفس پيدا كند و در انجام كارها به خود متكي باشد و البته اين عملكردها براي از بين بردن اضطراب به شرط همكاري خانواده و مدرسه در ايجاد محيط امن و آرامش بخش به موفقيت بيشتري دست پيدا مي كند.
منبع :
رابطه شویی از موضوعات مهمی است که سبب پایداری زندگی مشترک می شود به صورتی که نیتی جنسی در رابطه شویی به سرعت زمینه را برای سردی روابط در بین همسران به وجود می آورد و مشکلات زیادی را برای زوجین به وجود می آورد تا جایی که زندگی مشترک را به سمت طلاق و جدایی می کشاند.
بسیاری از کارشناسان
طلاق جنسی چیست و چه دلیلی دارد؟
مشکلات جنسی یکی از عوامل مهم اختلاف میان زوجین و گاه حتی طلاق آنهاست در کشور ما نیز هر چند به علت وضعیت خاص فرهنگی و عرفی آمارهایی دقیقی از اختلالات جنسی وجود ندارد اما اختلالات جنسی در ایران و تاثیر آن بر طلاق زوجین نگران کننده است.از مشکلات جنسی می توان به زودانزالی در مردان و کاهش میل جنسی و سردمزاجی در ن اشاره کرد.
طلاق جنسی یا سرد شدن از روابط شویی مقدمه ای بر طلاق عاطفی است . عواملی که بر طلاق جنسی تاثیر گذار است عبارتند از :
سرد مزاجی
سرد مزاجی، شادی و نشاط زندگی مشترک را از بین می برد و عواقب جبران ناپذیری مانند قهر و جدایی را بر جای می گذارد. زوجین برای کاهش سردمزاجی باید به دنبال دلایل سردمزاجی باشند و برای درمان بی میلی جنسی به درمانگر مراجعه کنند .
طلاق جنسی به دلیل سرد مزاجی در رابطه
ناهمخوانی جنسی و تمایلات جنسی متفاوت
ناهمخوانی جنسی زن و شوهر در طولانی مدت می تواند بنیان خانواده رااز هم بپاشد و سرنوشت خانواده را به طلاق موکول نماید. زن و شوهر در طلاق جنسی به لحاظ عاطفه و صمیمیت، علاقه و عشق مانند هم هستند اما نمی توانند یک
اگر زوجین به لحاظ تمایلات جنسی متفاوت باشند، در رابطه جنسی و زندگی مشترک دچار مشکل خواهند شد، زیرا رابطه جنسی خوب و مساعد، برای زندگی شویی مفید است. از موارد تاثیر گذار کیفیت و کمیت رابطه جنسی ، شکل و شیوه رابطه جنسی مورد علاقه دو طرف، پیش نوازی و یا پس نوازی در رابطه، میل جنسی زیاد و یا میل جنسی کم است .
اگر رابطه جنسی لذت بخش نباشد جز دلسردی، دلخوری و دوری چیزی نخواهد داشت پس طلاق جنسی در طولانی مدت به طلاق عاطفی و طلاق رسمی و قانونی می انجامد.
طلاق جنسی و دلسردی در رابطه شویی
باورهای فرهنگی نادرست
از دیگر عواملی که سبب طلاق جنسی می شود باورهای فرهنگی نادرستی چون برتری داشتن جنس مرد نسبت به زن و پرخاشگری جنسی است که می تواند منجر به ناسازگاری و ناهماهنگی جنسی میان زوجین شود.
تغذیه نامناسب و داروهای شیمیایی
از جمله عواملی که سلامت جنسی را تحت تاثیر قرار می دهد تغذیه نامناسب، استفاده از داروهای بدنسازی و شیمیایی است.در این شرایط معمولا میل جنسی کمتر شده و رضایتمندی جنسی کاهش می یابد.
مصرف سیگار یا مواد مخدر
یکی دیگر از عوامل موثر در ایجاد سرد مزاجی و بی میلی جنسی در زوجین، مصرف سیگار یا مواد مخدر است؛ به طوری که میل جنسی افراد معتاد کاهش یافته زیرا مواد مخدر اثرات مخربی بر میل و توانایی جنسی انسان دارند.
مصرف سیگار از دلایل سردی در رابطه و طلاق جنسی
ی جنسی
ی جنسی در زندگی شویی باعث لذت بردن، صمیمیت و آرامش و محبت زوجین می شود. ی غرایز جنسی، نه تنها باعث سلامت اعضای جنسی بدن می شود بلکه باعث تسکین و آرامش زوجین نیز به دلیل درک متقابل و همسویی عاطفی زن و شوهر با یکدیگرمی شود.
بین غرایز جنسی و ی آن و درک متقابل و صمیمیت بین همسران، رابطه مستقیم پا برجاست و یکی بر دیگری اثر گذار است. درک جنسی و عاطفی همسر، سبب آرامش فرد و وجود مشکل در ی غرایز جنسی بر کیفیت روابط شویی تاثیر گذار است.
چنانچه بارها در بخش سلامت جنسی در نمناک گفته ایم در صورت وجود نا هماهنگی و نا همسانی در ی غریزه جنسی در صورتی که تنها نیاز یکی از همسران تامین شود، زندگی جنسی با مشکل روبرو می شود زیرا در تامین غرایز جنسی همسران، دو وضعیت برد – برد و یا باخت –باخت موجود است و عدم تامین نیاز یکی از همسران موجب شکست هر دو زوج می شود.
عدم ی جنسی از عوامل ایجاد طلاق جنسی
تفاوت جنسیتی
مردان نسبت به ن زودتر تحریک می شوند اما تحریک جنسی شان نیز دوام زیادی ندارد، اما ن دیر تحریک شده و شدت تحریک جنسی شان بیشتر از مردان است. بسیاری از مردان نمی دانند که ی ن از بیرون اتاق خواب و حتی از روزها قبل شروع می شود و فکر می کنند ن نیز مانند خود ی جنسی شان از داخل اتاق خواب و از روی تختخواب آغاز می شود.
متاسفانه ن و مردان با معیارهای خودشان یکدیگر را می سنجندو از نیازهای یکدیگر اطلاعی ندارند و شناخت کافی از یکدیگر ندارند . مردان همسر خود را در رفتار و نیاز مانند یک مرد قضاوت می کنند و ن نیز سعیشان این است که همسرشان را بر اساس معیارهای نه، مورد ارزیابی و توجه قرار دهند که این عامل سبب ایجاد اختلافات شویی، سردی و بی میلی های جنسی در زندگی زوجین و یا حتی خیانت می شود .
طلاق جنسی و تفاوت های میل جنسی زن و مرد
برای درمان اختلالات جنسی نگاه جامع و توجه همزمان به جنبه های پزشکی و روان شناختی اامی است زیرا اختلالات جنسی ریشه روان شناختی دارند یا با منشا ارگانیک و عضوی با درصدی از ریشه های روان شناختی قابل تشخیص هستند.
آغاز اختلالات جنسی با مشکلات روان شناختی و گاهی نیز با برخی از بیماریهای پزشکی همراه است و استرس ها و عوامل رفتاری نیز به تدریج به آن اضافه می شوند.
در نوعی از اختلال رابطه جنسی که به عنوان ازدواج به وصال نرسیده شناخته می شود، زن و شوهر پس از گذشت ماهها و گاه حتی چند سال، نمی توانند رابطه جنسی کاملی را تجربه کنند.
برای درمان این اختلال درمانگر باید اگر حجب و حیا باعث این مشکل شده علت روان شناختی این مطلب را کشف نموده تا از طریق روشهایی، عمل جنسی قبیح پنداشته شده در ذهن بیمار را موجه و مناسب متصور ساخت.
باید بدانید اختلال جنسی تثبیت شده غیرقابل درمانی وجود ندارد اما روشهای درمانی افراد گوناگون، با یکدیگر فرق می کند . نحوه درمان بستگی به عواملی مانند سن مراجعه کننده، مدت زمان ازدواج، وضعیت پزشکی، عوامل ایجاد کننده اختلال و آخرین وضعیت رفتاری زندگی شویی دارد.
در درمان اختلالات جنسی زن و مرد نباید یکدیگر را قضاوت کنند و یکدیگر را مقصر و متهم ایجاد این مشکل بدانند هر دو، برای حل مشکل مشترکشان باید تلاش کنند و تا رسیدن به نتیجه قطعی دست از تلاش برندارند
جلوگیری از طلاق جنسی و بهبود رابطه شویی
بسیاری از جوانان به علت فرهنگ و مسائل اجتماعی، خانوادگی و شخصی، در دوران آشنایی پیش از ازدواج، به بررسی این مساله نمی پردازند و بدون توجه به میل و نیازهای جنسی همسر انتخاب می کنند اما ضرورت و اهمیت سنجش و ارزیابی این عامل، بسیار مهمتر از بررسی های دیگر است.
توجه به هم تایی جنسی زن و شوهر در مشاوره های ازدواج بسیار پر اهمیت است . از مولفه های مهم قابل دریافت در جلسات مشاوره پیش از ازدواج کسب اطلاعات از فیزیولوژی بدن، تشخیص گرم بودن و سرد بودن جنسی، آگاهی از رویاهای جنسی فرد از بلوغ تا کنون، ارزیابی و بررسی تصورات و فانتزی های جنسی، شناخت و آگاهی از تبعات ازدواج زوج های غیر همخوان جنسی با هم و. هستند که شناخت و سنجش آنها سبب می شود که از آینده زندگی جنسی زوج اطلاعاتی حاصل شود.
منبع:
این روزها ازدواجهایی که تا پیش از این عجیب و غریب و غیرمعقول به حساب میآمدند، تا حدودی عادی شدهاند.
در گذشته امری کاملاً بدیهی بود که مردی جاافتاده با دختری کم سن و سال ازدواج کند اما عکس این، یعنی ازدواج نی جا افتاده با پسران بسیار جوانتر هرگز قاعده و عرف مقبول جامعه ما نبوده است. سؤال اینجاست که فاکتور «سن»، چقدر در انتخاب همسر میتواند مؤثر باشد؟ گیریم زن از شوهر بزرگتر باشد، آیا این دلیلی برای یک ازدواج ناموفق است؟ این سبک ازدواجی که این روزها در حال باب شدن است، آیا آمار روزافزون
دکتر بهزادی فرد در ابتدا با اشاره به اینکه «وما وقتی اجتماع موضوعی را خوب یا بد میداند، دلیل بر حسن یا قبح حقیقی آن نیست»، این پرسش را مطرح میکند که «آیا همه با فاکتور سن و مفهوم واقعی آن آشنا هستیم؟»
سن یک عدد است
سن تنها عدد تقویمی نیست! همین که صحبت اختلاف سن در ازدواج پیش میآید، همه با توجه به تاریخ تولد نظر میدهند که دو نفر برای هم مناسب هستند یا نه؛ در حالی که روان شناسان مفهوم سن را صرفاً همان عددی نمیشناسند که تاریخ تولد ما را یادآور میشود.
دکتربهزادی فرد 4 دیدگاه برای سن تعریف میکند: «سن تقویمی»، «سن نشاط»، «سن رشدعقلی-عاطفی» و «سن فلسفی».
به اعتقاد این روانشناس رشد فلسفی که اغلب افراد بیتفاوت از کنار آن رد میشوند از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. فردی که به سن رشد فلسفی نرسیده باشد در سالهای پس از ازدواج در معرض خطر تعارض قرار دارد تا اندازهای که حتی ممکن است از ازدواج خود کاملاً پشیمان شود. رشدفلسفی را در یک جمله ساده میتوان خلاصه کرد: «فرد باید شناختی از فلسفه زندگی داشته باشد و بداند از زندگی چه میخواهد؟»
دکتربهزادی فرد در تعریف سن نشاط میگوید: سن نشاط، احساسی است که فرد درباره سن خود دارد. مثلاً مردی در 40 سالگی حسی مشابه حس پسری بیست و چند ساله دارد. شرط درست بودن این احساس این است که دیگران هم دقیقاً همین نظر را داشته باشند، در زمینه سن عاطفی-عقلانی هم زمانی میتوانیم فردی را بالغ بدانیم که وابستگی بیمارگونه و شدید به خانواده نداشته و حل مسأله را بلد باشد مثلاً هنگامی که مشکل اقتصادی به وجود آمد دنبال راه درآمد دیگری باشد و بتواند در هر زمینهای در برخورد با مسائل مختلف به جای بحث و دعوا و روشهای کودکانه، روش مذاکره را در پیش بگیرد.
علیرغم اینکه نمیتوان سن تقویمی را در زمینه ازدواج ملاک قرار دارد ولی این
دکتربهزادی فرد دهه 40 را دههای میداند که در آن اختلاف سنی در کل اهمیت ندارد، زیرا در این دهه آنچه اهمیت بالایی دارد، پختگی است. به عبارت دیگر، در این دهه، فرد از لحاظ اجتماعی، روانی و رفتاری عملکرد متناسبی دارد و هر تصمیمی که بگیرد بدون در نظر گرفتن جنسیت قابل درک است.
دنیای مطلوب
همه دوست دارند ازدواجشان پایدار بماند و زندگی شادی داشته باشند. از این رو، اگر میخواهید ازدواج موفقی داشته باشید صرفاً به موضوع سن فکر نکنید.
دکتربهزادی فرد معتقد است: بخش زیادی از پیش آگاهی یک ازدواج خوب به هماهنگی دنیای مطلوب باز میگردد، مفهوم دنیای مطلوب خیلی ساده است اما با وجود این سادگی نباید از کنار آن راحت بگذریم.
این روانشناس ما را با چند فاکتور معمولی آشنا میکند که فرد با هماهنگی در آنها میتوانند به دنیای مطلوب خود نزدیک شوند.
او میگوید: سبک موسیقی که زن و مرد گوش میدهند، سبک فیلمهایی که میبینند، نوع تفریحاتی که میپسندند، اهمیت بسیاری دارد. اینکه هر دو طرف مسافرت را دوست داشته باشند یا مثلاً هر دو کوهنوردی را دوست داشته باشند یا به رفتن به سینما و تئاتر و کنسرت علاقه داشته باشند یا نه، مهم است. نوع غذاهای مطلوب دونفر، هماهنگی رفت و آمد کردن با دوستان یا فامیل و. همه اینها شاخصهایی هستند که با آگاهی از آنها قبل از ازدواج میتوانید تا حدودی از پایداری ازدواجتان و اینکه پیوندی موفق خواهد بود یا نه، خاطرجمع شوید. یادتان باشد که شما مسئول انتخاب خود هستید و میتوانید با پیشبینی و پیش آگاهی، دنیای مطلوب یا نامطلوبی برای خود بسازید.
منبع:
خاطرات بد گذشته از جمله مواردی است که اگر در ذهن فرد باقی بماند اثرات بدی را بر زندگی او می گذارد. پس باید برای فراموش کردن هر چه زودتر خاطرات بد تلاش کند و زندگی آرام و زیبایی داشته باشد.
مهم نیست گذشته چه بلایی بر سر شما آورده است به آینده امیدوار باشید در این احساس حقیقتی وجود دارد، چون این تنها یک پیام روایی از جهل و خوشبختی نیست شخصیت ما مجموع تمام اتفاقات زندگی خوب، بد … و حتی زشت است.
اتفاقات دردناکی که در طول زندگی متحمل شده ایم، می تواند در خاطرات ما وجود داشته باشد به روشی که حتی از آن آگاه نیستیم، حتی اگر احساس کنیم که ما به راه خود ادامه داده ایم.
از شر چیزهای ملموس خلاص شوید:
اگر با خاطرات بد به طور پیوسته بمباران شده اید بخاطر چیزهایی که بالاجبار و پیوسته می بینید آنها را دور بریزید مثلا، اگر می خواهید بدانید چطور خاطرات یک رابطه بد را از بین ببرید، به اطراف خود نگاه کنید.
فراموش کردن خاطرات بد با روانشناسی
روی خاطرات بد تمرکز نکنید:
هر چه بیشتر روی چیزی تمرکز کنید که در واقع سعی دارید آن را فراموش کنید،
برای اینکه واقعا این خاطرات بد را کنار بگذارید، باید از جلب توجه آن ها به خود صرف نظر کنید تمرکز خود را روی افکار و خاطرات مثبت تغییر دهید این قدرت را دارید که ذهن خود را آموزش دهید تا هر بار که احساس منفی می کنید به چیز شاد و زیبایی فکر کنید.
تغییر حافظه:
برای پاک کردن یک حافظه بد، سعی کنید آن را به یاد بیاورید در حالی که از خودتان لذت می برید. برای این که این کار موثر باشد، باید درد را تحمل کنید و خاطرات را به یاد آورید و شخم بزنید بنابراین احساس خوشایند را مختل نمی کند این تمرین مثبت ذهن شما را به احساس شادی و آرامش در مورد حافظه بد می کشاند کاری را انجام دهید که شما را خوشحال کند
تنظیم احساسات و واکنش های خود نسبت به حافظه:
اگر چه نمی توانید رویدادهایی را که به شما خاطرات بد می دهند تغییر دهید، اما می توانید روش خود را تغییر دهید و نسبت به آن واکنش نشان دهید. هر بار که حافظه را به یاد می آورید، احساس استرس، ترس و اضطراب دوباره ظاهر می شود زیرا به ذهن و بدن شما گفته می شود که این احساس را در نتیجه این خاطره احساس کنند.
پس چطور می توان خاطرات را محو کرد؟ پیش از این هم در نمناک گفتیم که برای این منظور برخی تمرینات تنفسی را امتحان کنید تا به شما در آرامش کمک کند و اجازه دهید کل بدن شما آرام شود نفس عمیق بکشید و عمیق تر دم ، بازدم انجام دهید.
نفس عمیق برای فراموش کردن خاطرات بد گذشته
انجام توصیه های مذهبی :
آزاد کردن روح اساسا یک تمرین تزکیه نفس در ذهنتان است که به شما کمک می کند یک خاطره بد را رها کنید برای اجرای یک خبر رسمی، باید حافظه بد خود را به عنوان یک عکس تصور کنید. جزئیات مربوط به عکس را با تمام خاطرات منفی از تجربیات ضربه روحی که می خواهید فراموش کنید، اضافه کنید.
خاطرات بد را با خاطرات جدید جایگزین کنید:
اگر بتوانید ذهن خود را با تجربیات مثبت پر کنید، به از بین بردن خاطرات بد کمک خواهید کرد. خاطرات جدید شما جای خاطراتی را می گیرند که شما می خواهید فراموش کنید برای انجام این کار می توانید چیزهای مختلفی را امتحان کنید، مثل درگیر شدن با یک گروه جدید از مردم، انجام یک سرگرمی جدید در هنر و ادبیات و یا حتی یک شغل جدید می توانید به ذهن خود کمک کنید که بر فعالیت های جدید متمرکز بماند
این خاطرات را برای همیشه پاک کنید:
به یاد داشته باشید که خاطرات بد شما برای همیشه می تواند با کمک یک هیپنوتیزم انجام شود هیپنوتیزم، روشی صحیح و موثر برای حذف دائمی خاطرات ناخواسته از ذهنتان است هیپنوتیزم به ذهن نیمه هشیار شما کار می کند، به جای ذهن فعال و متفکر شما، که به پاک کردن حافظه از ریشه کمک می کند.
هیپنوتراپیست ابتدا یک وضعیت بسیار آرام را در ذهن و بدن شما ایجاد خواهد کرد و سپس آن ها با شما کار خواهند کرد تا واکنش خود را به حافظه تنظیم کنید، و آن احساسات منفی که به آن متصل هستند. در پایان، پس از پردازش احساساتتان حافظه بی ربط و فراموش می شود.
فراموش کردن حافظه ناخواسته:
با سرکوب حافظه انتخابی، این تصور وجود دارد که یک فرد می تواند به طور تعمدی یک حافظه بد را با روش های درمانی خاص مسدود کند. با این حال، این روش فقط یک حافظه را سرکوب می کند، به جای آن که آن را پاک کند، بنابراین به احتمال زیاد دوباره ظاهر می گردد.
فراموشی ایجاد کردن
فراموشی با مواد مخدر مانند میدازولام ،تریازولام و دیازپام می تواند به ذهن شما کمک کند خاطره هایی را از دست بدهید که می خواهید فراموش کنید فراموشی ناشی از دارو اغلب زمانی مورد استفاده قرار می گیرد که بی حسی یک گزینه عملی به عنوان درمان برای بیمارانی است که تحت یک روش پزشکی آسیب دیده قرار دارند.
اختلال عملکرد مولکولی مغز:
ذخیره حافظه در نتیجه الگوهای سیناپسی مغز وجود دارد تغییر الگوی
بهترین روش های فراموش کردن خاطرات بد گذشته
فرآیند یکپارچگی حافظه را متوقف کنید:
زمانی که یک خاطره را به یاد می آورید، آخرین باری را که این رویداد را به یاد دارید را به یاد می آورید و نه خود رویداد این بهترین زمان برای تنظیم حقیقت در حافظه شماست پس هرچه سریعتر از یاداوری خاطرات بد دور شده و این فرآیند را متوقف سازید.
تکنیک های کمک به خود را امتحان کنید:
EFTs، یا تکنیک آزادی احساسی، تمرین های خود کمکی را با استفاده از تکنیک فشار روانی برای کمک به رها کردن حافظه ناخواسته بدون استفاده از دارو انجام می دهند اما اندازه گیری موفقیت این روش ها دشوار است.
حرف آخر
ساده ترین و بهترین پیشنهاد علمی و روانشناسی برای فراموش کردن خاطرات بد گذشته زندگی در حال است پس برای رهای هرچه سریعتر از این خاطرات اتصال روحی روانی خود را از گذشته قطع کرده و در حال زندگی کنید.
در صورت نیاز به
منبع :
در ازدواج باید با مطالعه و براساس معیار های حقیقی؛ همسر را انتخاب کرد
همه خانواده ها بر این باورند که ازدواج را نباید سرسری گرفت بلکه باید با مطالعه و براساس معیار های حقیقی؛ همسر را انتخاب کرد. از همین روست که مشاوره قبل از ازدواج با یک متخصص یا یک مشاور خبره که در امور خانواده از اطلاعات امروزی برخوردار است امر مهمی به نظر می رسد.
اگر در آستانه ازدواج هستید بهتر است سری هم به دفاتر مشاوره ازدواج بزنید. این روزها کارشناسان بسیاری توصیه می کنند که زوج های جوان قبل از آغاز زندگی مشترک حتماً بامشاور معتمد م کنند. بی شک زندگی مشترک افقی روشن و جلوه گاهی زیبا برای تولدی دوباره است مشروط بر آن که وجوه ضروری این اشتراک، یعنی توانایی ها و مهارت های خاص و سازنده، در تفکر، بینش و عملکرد انسان رویت و ملاحظه شود.
مشاوره قبل از ازدواج گامی در جهت زندگی بهتر
سن ازدواج عامل مهمی است که میتوانند رضایت از زندگی مشترک را تحت تاثیر قرار دهد هر چند این عامل به تنهایی نمیتواند تعیین کننده باشد، اما عامل مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد.
اگر زوجین قبل از ازدواج به مشاور مراجعه کنند این امر به زندگی بهتر و دوام آن کمک شایانی خواهد کرد. مشاوره قبل از ازدواج به عنوان مهم ترین نکته ای است که به افراد کمک می کند واقع بینانه به ازدواج نگاه کنند و از هرگونه احساسات غیرعقلانی بپرهیزند چراکه پایه و اساس ازدواج بر مبنای معیار های عقلانی استوار است.
جوانان بسیاری در زمان عقد یا نامزدی یا آشنایی قبل از ازدواج؛ یک زندگی ایده آل و بدون هرگونه اختلاف و درگیری را تصور می کنند و با چنین دیدگاهی بر این باورند که بین شان 100 درصد تفاهم وجود دارد، غافل از این که در نخستین مشکلی که برایشان هنگام زندگی مشترک به وجود می آید، آرمان ها و رویاهایشان به یکباره فرو می ریزد و سریع از زیر بار مسئولیت زندگی مشترک شانه خالی می کنند و تصمیم به جدایی می گیرند.
به همین لحاظ مراجعه به مشاور قبل از ازدواج روند مطلوبی در شناخت فرد مقابل و شناخت خود فرد به هنگام قرار گرفتن در چالش های دونفره را ایجاد کرده و شناختی نسبی از شرایط روحی، فکری، اجتماعی هر دو نفر به آنها داده و درصد موفقیت زندگی زیر یک سقف آنها را بیان میکند. در همین راستا مشاوران به مراجعه کنندگان خود توصیه هایی می کنند. طبیعتاً افراد به لحاظ شرایط خانوادگی و تربیت دارای فرهنگ و مسائل اخلاقی خاص هستند. بنابراین توجه به مسائل زیر هنگام ازدواج اامی است:
1- در انتخاب همسر عجله و شتاب نکنید. این امر را با بررسی و تحقیق انجام دهید.
2- چنانچه پدر و مادر و خانواده های وابسته، سختگیری کنند برای متقاعد کردن آنها از مشاوره ازدواج خانواده کمک بگیرید.
3- در انتخاب همسر پس از بررسی معیار های طرف مقابل، وضع خود را با وی مقایسه کنید و در صورت هماهنگی تصمیم گیری کنید. یعنی باید دختر یا پسر هنگام ازدواج سراغ موردی بروند که حداقل اختلافات فرهنگی، اخلاقی، اقتصادی و. را با خود و خانواده اش داشته باشند تا زندگی شان پایدار باقی بماند. همچنین مشاوران اختلافاتی را که ممکن است بین خانواده های داوطلبان ازدواج به وجود بیاید به آنها گوشزد می کنند و در واقع اختلافات را برای آنها ترسیم می کنند تا با چشم باز برای زندگی مشترک تصمیم بگیرند.
مشاوره قبل از ازدواج دریچه ای است که به سوی شناخت از یکدیگر گشوده می شود
صداقت داشتن دو طرف در حضور مشاور
مشاوره قبل از ازدواج دریچه ای است که به سوی شناخت از یکدیگر گشوده می شود. سوالات قبل از ازدواج اگر بر اساس معیارها و شرایط مناسب انجام شود و فرد مشاوره دهنده از آگاهی و اطلاعات کافی برخوردار باشد، به دو طرف کمک زیادی خواهد کرد. بنابراین دو نفری که برای مشاوره مراجعه می کنند، باید با صداقت کامل مسائل خود را با مشاور در میان بگذارند و به عبارتی تسلیم مشاور باشند و به این نکته توجه داشته باشند که مشاوران هیچ گاه توصیه به ازدواج نمی کنند، همان طور که توصیه به طلاق نمی کنند.
در واقع آن ها با استفاده از تعاریف و فرمول های علمی و بررسی مولفه های تاثیرگذار در ازدواج، مسائل پیش روی جوانان را به آنان یادآوری و درصد موفقیت یک ازدواج و ریسک های آن را گوشزد می کنند. مشاوران هیچ گاه اطلاعات خصوصی افراد را در اختیار طرف مقابل نمی گذارند بلکه دو طرف را متوجه تناقض ها می کنند، بنابراین بهتر است جوانان قبل از ازدواج از مشاوران حاذق حوزه خانواده کمک بگیرند.
در سالهای اخیر مشاوره قبل از ازدواج به یک فرآیند تخصصی تبدیل شده که البته در همه جای دنیا مرسوم است. اهمیت این مشاوره زمانی مشخص می شود که به این نکته توجه داشته باشیم انسان ها از یکدیگر شناخت کافی ندارند، بنابراین به منظور دستیابی به این شناخت برای ازدواج به کمک مشاور نیاز داریم.
از آنجا که ازدواج تولد اختیاری است و فرد به اختیار خود تصمیم به تشکیل زندگی مشترک می گیرد. بنابراین یک روانشناس خوب و مشاور حاذق می تواند به فرد در انتخاب احسن کمک کند.
چگونگی بررسی ملاکهای ازدواج سالم توسط مشاور
اگر زوجین قبل از ازدواج به مشاور مراجعه کنند این امر به زندگی بهتر و دوام آن کمک شایانی خواهد کرد. مشاوره قبل از ازدواج به عنوان مهم ترین نکته ای است که به افراد کمک می کند واقع بینانه به ازدواج نگاه کنند و از هرگونه احساسات غیرعقلانی بپرهیزند چراکه پایه و اساس ازدواج بر مبنای معیار های عقلانی استوار است.
مشاوره قبل ازدواج در اولویت اول به روشن ساختن ملاکهایی میپردازند که برای داشتن یک انتخاب مناسب در ازدواج ضروری هستند. عدم توجه به تعیین چنین ملاکهایی و ارزش گذاری و اولویت بندی نامناسب آنها اغلب موجب ناکامیهای بعدی میشوند. بر این اساس در مشاوره قبل از ازدواج تلاش میشود ملاکهای افرادی که قصد ازدواج دارند بررسی شده و راهنمایی لازم در مورد نظر داشتن ملاکهای مناسب ارائه گردد.
سنجش آمادگی طرفین برای ازدواج
سن ازدواج عامل مهمی است که میتوانند رضایت از زندگی مشترک را تحت تاثیر قرار دهد هر چند این عامل به تنهایی نمیتواند تعیین کننده باشد، اما عامل مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد. بر این اساس لازم به نظر میرسد میزان آمادگی سنی ، روانی و اجتماعی طرفین مورد بررسی قرار گیرد. بطوری که عدم پختگی روانی ، عاطفی ، جسمانی و اجتماعی طرفین مشکلات زیادی را به بار خواهد آورد و روشن است رسیدن به سن و سالی که از لحاظ اجتماعی مناسب برای ازدواج به نظر میرسد به تنهایی قابل تکیه کردن نخواهد بود چرا که افراد مختلف در سنین متفاوتی به پختگی و آمادگی لازم برای ازدواج میرسند. یک فرد 25 ساله ممکن است از پختگی و رشد و تکامل روانی ، اجتماعی و عاطفی برخوردار باشد در حالیکه فرد دیگری در سن 35 سالگی چنین آمادگی را نداشته باشد.
ویژگی های نوجوان سالم:
بسیاری از نوجوانان، تضادها و دگرگونیهای زیادی در این مدت تجربه میکنند اما نباید از راه اصلی خود، دور شوند و نباید تغییرات مانع هدف اصلی او شود. نوجوانی که به او نوجوان سالم میگویند، پیش از هر عملی خوب فکر میکند و در انجام آن کار تنها از احساساتش پیروی نمیکند، یعنی عقل خود را فدای احساسش نمیکند.
ویژگیها و صفات "نوجوان سالم" چیست
1. ایمان و اعتقاد به خدا:
نوجوان سالم هیچگاه نباید ایمان و اعتقاد به خدا را از یاد ببرد، چرا که خدا، جهان نامتناهی را خلق و قدرت زندگی به انسان ها عطا کرده، او بسیار مهربان و رئوف است، مثل و مانند ندارد و در تمامی افعال روزانه، یاری دهنده ماست.
2. تکریم و احترام به والدین و کسانی که سن بالاتری دارند:
طبق حدیثی که از امام صادق (علیه السلام) نقل شده، ایشان فرمودهاند: و اما حق مادرت این است که آگاه باشی تو را چگونه حمل میکرد در حالی که هیچکسی تو را اینگونه حمل نکرده، بله مادرت تو را درون شکم خو حمل کرد و عصاره قلبش را به تو هدیه داد که هیچکس به دیگری نمیدهد ، او با تمام وجود از تو حفاظت کرد و از اینکه بماند ترسی نداشت، زیرا تمام دغدغهاش ماندن تو بود، او هیچ نگرانی از گرما نداشت، اما تمام تلاشش، ایجاد سایه برای تو بود.
برای تو از خواب خوش چشم پوشید و تو را از سرما و گرما در امان داشت، تمامی این زحمات برای این است که تو برای او باشی، هر چند در توانت نیست که حق او را شکرگزار باشی، فقط با کمک و لطف خدا میتوانی شکرگزار او باشی.
3. اراده و کوشش برای رسیدن به موفقیت
عوامل حرکت صعودی یک کشور موارد مختلفی است و نمی توان تنها به ذکر یک مورد بسنده کرد و دیگر موارد را نادیده گرفت. ترقی و پیشرفتی که در زمان حال در جامعه ما یا دیگر جوامع بوجود آمده به خاطر کوششهای بی وقفه تک تک افراد آن جامعه است. اگر کشوری مثل ژاپن در علوم گوناگون پیشرفت میکند و در زمینههای مختلف، حرفهایی برای گفتن دارد، به علت کوششها و زحمات تمامی افراد جامعه است. در توان هیچکس نیست که تمام پیشرفتها را به نام خود ثبت کند و تنها میتواند خود را جزئی از این موفقیت ها بداند.
برخی از مواقع برای رسیدن به پیشرفت، حرف از امکانات و منابع مالی به میان می آید. ثروت و امکانات میتواند زمینه ساز، موفقیت باشند اما عامل اصلی محسوب نمی شود. بسیاری از کشورها، غنی از منابع زمینی نیستند اما با بهره بردن از نیروی عقل و کوشش فراون، توانسته اند روز به روز وضعیت کشور خود را بهبود بخشند و به نقطه اوج تکنولوژی برسند.
مقالات کاربردی برای افزایش دانش و مهارت در زندگی.
4. برگزیدن دوست و رفیق مناسب:
رفت و آمد و ارتباط با دوستان سالم و با خدا، باعث ارتقا شخصیت جمعی و بالا رفتن ارزش و اخلاق معنوی در فرد میشود. برگزیدن هم نشینانی که از لحاظ درسی و اخلاقی در سطح خوبی قرار دارند، از مهمترین عوامل موفقیت در آینده فرد میباشد. با رفیقان مناسب و قابل اطمینان می توان در بخشهای گوناگون ارتباط گرفت و در زمینه های مختلف همکاری کرد.
البته دورهمیهای دوستانه می تواند به نوجوان در راستای تقویت روحیه اجتماعی، اخلاقی و سطح نگاه به مسائل روزمره کمک کننده باشد. اما به شرطی که دوستان نوجوان مانند این حدیث باشند: مومن آینه برادر مومن دیگر است و باید در پوشاند عیبهای همدیگر سعی و کوشش کنند، چرا که، تلاش در جهت پوشاند عیوب دیگران موجب ارتقای خلق و خوی فرد نیز میشود. از جهتی همنشینی با افرادی که درون مایه ضعیفی دارند به طور معمول باعث گرفتاری و انحراف فرد میگردد. رفیق منحرف آینده فرد را به کلی به تباهی میکشاند و او را در راه کژی، خلاف و فساد اخلاقی سوق می دهد که انتهایی ندارد و روز به روز پایینتر سقوط میکند.
5. رعایت بهداشت فردی و اجتماعی:
بهداشت فردی در واقع، تشکیل شده از راه و روشهایی برای جلوگیری از تولید یا انتشار بیماریها و پاک نگهداشتن اعضای بدن.
راحتترین عمل برای رعایت بهداشت، شستن دست ها و تمام بدن است. البته تمییز نگه داشتن مو، ناخن و شستن لباسها هم میتواند در زمره آسانترین اعمال قرار بگیرد و سلامت و بهداشت فرد را تا حد زیادی حفظ کند.
بهداشت فردی از اصلیترین موارد سلامت فرد و سلامت جامعه است. با رعایت موارد معمولی و آسان در زندگی روزمره میتوان از بسیاری از مشکلات و مسائل جلوگیری کرد. بهداشت اجتماعی مانند: به تن کردن البسه پاکیزه، کوتاه کردن مو و دیگر موارد است.
6. انجام تفریحات سالم
فرد نوجوان برای رشد و رسیدن به کمال روحی و جسمی هم به انجام کارهای بدنی نیاز دارد و هم به شور و نشاط روح. تفریحات سالم می بایست به نحوی برای جوانان مهیا شوند که هم زمان آنان را پر کرده و هم آنها را از بیکاری و سرگردانی حفظ کند همچنین موجب ارتقا جسم و روح آنان شود. طبق حدیثی که از حضرت علی علیه السلام روایت شده ایشان دو نوع سرگرمی را ذکر کرده اند: "علـِّموا اولادکم ، السباحة و الرمایة."
" هیچکس لیاقت اشک ریختن ندارد، کسی که این لیاقت را داشته باشد، باعث آن نخواهد شد"
لازم است بدانید که چقدر خندیدن برای روح و جسم مفید است.
7. مسئولیت پذیری
یک نوجوان سالم در همه حال از مسئولیت استقبال میکند و از زیر مسئولیتهای خود شانه خالی نمیکند. نوجوانی که از نظر شخصیتی سالم است، دارای ویژگیهای خواستن/ دانستن/ توانستن است. هیچگاه در انتظار چیزی نیست. او هیچوقت دیگران را مسبب شکست های خود نمی داند. بلکه تنها خود و نوع دیدگاهش را عامل شکست های خود دانسته و به خوبی از تمام شکستها به عنوان پلی برای موفقیتهای آینده استفاده میکند.
ابزارهای توانایی نوجوان سالم
نوجوان سالم حتما ابزار زیر را در جعبه ابزار توانایی ها و مسئولیت های خود دارد:
• از خود اطلاعات و آگاهی دارد و در اصل با تمامی نکات مثبت و منفی خود آشنایی دارد.
• وی دارای شخصیتی آراسته، با ادب و وجدان است.
• از یک نیروی تخیل قوی درونی استفاده میکند که اهداف دست نیافتنی را، دست یافتنی می بیند.
• دارای اراده قوی است. مسائل و مشکلات نمی توانند او را از رسیدن به اهداف خود بازدارند.
هیپنوتیزم چیست؟
چکیده و اصل هیپنوتیزم در ایجاد و خلاقیت یک تمایل و توانایی خلاصه می شود که باید در فرد هیپنوتیزم شونده پدید آید. او باید بتواند از صحبتهای هیپنوتیزور و در ذهن روشن و فعال خود تصویری زنده و واضح بسازد و تمام تخیلات و تمرکز ذهنی خود را تنها در این راستا تجهیز و تمرکز بخشد. مطالبی که هیپنوتیزور به او ارائه می دهد ممکن است حقایقی قطعی یا سمبولیک باشند.هیپنوتیزم یک تغییر گورای روانیست که با تغییر در درک، تصویرسازی، تلقین پذیری و تمرکز همراه است و سوژه درجاتی از انفکاک یا جدا شدن را تجربه می کند.
باورهای نادرست درباره هیپنوتیزم:
هیپنوتیزم-هنوز برخی تصور می کنند به هنگام هیپنوتیزم ، یک فرد مقتدر و ماهر به طور فعال ، فردی را که حالت تسلیم به خود گرفته ، کنترل می کند. این تصور از واقعیت علمی به دور است. تصور وجود یک هیپنوتیزور با قدرت زیاد و اسرار آمیز در مقابل فردی ضعیف و مقهور ، به قرن هجدهم باز می گردد که هیپنوتیزم با استفاده از " نیروهای مرموز " و مغناطیسی صورت می گرفت. هیپنوتیزور در آن عصر، انسانی با قدرت جادویی و غول آسا بود که با وسایل اهریمنی، اراده و روح انسان های دیگر را کنترل و اداره می نمود.
نظریه جدید درباره هیپنوتیزم وهیپنوتیزور با این باورهای قدیمی فاصله بسیار زیادی دارد. هم اکنون بسیاری از روان پزشکان و روان شناسان از این نظریه طرفداری می کنند که : هیپنوتیزور تنها نقش راهنما و هدایت کننده را در برقراری حالت هیپنوتیزم ایفا می کند و " کار اصلی" را در این جریان خود فرد تحت هیپنوتیزم انجام می دهد.
هیپنوتیزم شدن، نشانه ضعف روحی نیست!
همانطور که دکتر اشپیگل اظهار می دارد:
هیپنوتیزم شدن نشانه سطح بالایی از هوش و استعداد و نمایانگر قدرت و قابلیت فرد در انجام تمرکز است.
آیا همه افراد هیپنوتیزم می شوند؟
پاسخ کلی مثبت است یعنی اگر قرار باشد یک فرد را هیپنوتیزم کنند بالاخره می توان وی را با یک تکنیک خاص به خلسه فرو برد ، اگرچه ممکن است این امر وقت زیادی بگیرد و تکنیکهای متعددی را مجبور باشیم پیاده کنیم . در واقع به لحاظ تئوری همه انسانها می توانند خلسه هیپنوتیزم را تجربه کنند . اما به لحاظ عملی انسانها ابه چهار دسته کلی تقسیم می شوند :
1 – 5 % تا 10 % افراد جامعه را می توان هیپنوتیزم کرد.
2 – 30 % تا 35 % فقط خلسه سبکی را تجربهمی کنند.
3 _ حدود 30% تا 35% می توانند خلسه متوسطی را تجربه کنند.
4 – گروهی که 20 % تا 25% افراد جامعه را تشکیل داده و می توانند خلسه های عمیقی را تجربه کنند.
البته به شرایط فرهنگی جامعه عادات خاص مردمان و . می توان انتظار داشت که فراوانی هر دسته کمی فرق می کند .
چه کسانی را می توان راحتتر هیپنوتیزم کرد ؟
افراد و گروههای زیر معمولا می توانند سریعتر و عمیقتر به خلسه روند :
الف : نوجوانان و جوانان نسبت به کودکان کم سن و افراد مسن.
ب : خانمها نسبت به آقایان راحتتر هیپنوتیزم می شوند.
ج : افرادی که تصویرسازی خوبی دارند و راحتتر رویا پردازی می کنند ، از همین رو با زیگران ، هنرمندان ، کسانی که شعر می گویند ، با موسیقی سروکار دارند و نقاشی می کشند و افراد مناسبی برای تجربه هیپنوتیزمند.
د : اشخاصی که کارهای ریتمیک می کنند و به لحاظ شغلی وظیفه انجام عملی مشخص را دارند.
هـ : افراد باهوش و باقدرت خلاقه و تصویرسازی بالا از یک سو و از طرف دیگر افرادی که ساده دل بوده و تلقین پذیری بالایی دارند ، در واقع افراد دو سر طیف جامعه هیپنوتیزم پذیری بالایی دارند .
و : افرادی که شخصیت وابسته یا دارند و اشخاصی که تحت تربیت آمرانه رشد کرده اند.
ز : اشخاصی که ورزشهای رزمی می کنند.
چه کسانی سخت هیپنوتیزم می شوند ؟
الف : افرادی که بدبینند و افرادی که توانایی تصویرسازی پایینی دارند . اشخاص وسواسی که به جزئیات توجه می کنند .
ب : افرادی که عادت کرده اند برای هرپدیده و موضوعی دلیلی واضح داشته باشند ، نظامیان رده بالا شطرنج بازان ، هیپنوتیزورها ، اشخاص مسن ، افرادی که هیپنوتیزور را از کودکی دیده اند و نمی توانند تصور کنند که تحت کنترل و تسلط همان طفل کوچک قبل و هیپنوتیزور فعلی درآیند مثل پدر و هیپنوتیزور عمو و دایی و . ااختلاف سنی زیادی دارند .
ج : افرادی که بهره هوشی پایینی دارند افرادی که تختلالات روانی دارند که مانع تمرکز در آنها می شود مثل افراد مضطرب و . که البته در این افراد با رفع حالات زمینه ای می توان شرایط را عوض کرد و فلسفه خوبی در آنها برقرار کرد .
د : چگونه می توان میزان هیپنوتیزم پذیری یک فرد را برآورد کرد ؟ با ارزیابی کلی شرایط عمومی یک سوژه به لحاظ جنس ، سن ، هوش ، شغل و . می توان یک برآورد کلی به عمل آورد ولی تمام این مورد توضیح داده شده نسبی بوده و ممکن است یک فرد علی رغم شرایطی که دارد، بر خلاف انتظار پاسخ متضادی به تکنیکهای هیپنوتیزم بدهد.
هیپنوتیزم درمانی:
نحوه ایجاد هیپنوتیزم و امکانات درمانی آن
تعریف هیپنوتیزم درمانی-" هیپنوتیزم درمانی" یک روش درمانی است که در یک مرحله یا مراحلی از آن از هیپنوتیزم استفاده می شود.بیمار در صورت تشخیص پزشک معالجش و تمایل خودش می تواند از هیپنوتیزم در برنامه درمانش استفاده کند. برای انجام موفقیت آمیز هیپنوتیزم درمانی بیمار باید:
- ذهن خود را از کلیه افکار انحرافی خالی و پاک کند.
- به اصالت علمی هیپنوتیزم و قابلیت عملی هیپنوتیزور اعتقاد و ایمان داشته باشد.
- به اندازه کافی قدرت تمرکز و تصور داشته باشد.
- به برنامه ای که هیپنوتیزور برای درمان بیماری و یا رفع مشکل او مطرح کرده، مطمئن باشد.
در مورد و شرایط زیر هیپنوتیزم اثرات درمان کننده اثبات شده ای دارد:
- نقش هیپنوتیزم در درمان پرخوری و چاقی
-نقش هیپنوتیزم در ترک اعتیاد به دخانیات ، الکل و بسیاری از مواد مخدر
- درمان بی خوابی
- معالجه حالات اضطرابی
- درمان حالات هیجانی
- نقش هیپنوتیزم در معالجه افسردگی
- درمان ضعف و فقدان اعتماد به نفس
- نقش هیپنوتیزم در ایجاد انگیزه و امید
- درمان وسواس و رفتارهایی که فرد به صورت اجباری انجام می دهد
- درمان عادت جویدن ناخنها
- معالجه عدم قدرت درتمرکز فکری
- نقش هیپنوتیزم در درمان لکنت زبان در مواردی که نقص عضوی در کار نباشد
- نقش هیپنوتیزم در درمان حالاتی که فرد در شناخت هویت خود دچار مشکلاتی شده است
- درمان انواع ناتوانی ها و مشکلات جنسی
هیپنوتیزم درمانی می تواند به دو شکل متفاوت صورت بگیرد:
1- دگر هیپنوتیزم درمانی
در دگر هیپنوتیزم درمانی، درمانگر پس از صحبت کردن با بیمار و ایجاد آمادگی ذهنی و روحی در او، در صورت نیاز بیمار به القای خُلسه هیپنوتیزمی، او را به عمق مناسبی که برای برنامه درمانی اش مناسب باشد، می رساند و در این شرایط به هیپنوتیزم درمانی می پردازد.
هیپنوتیزم درمانی
2- خود هیپنوتیزم درمانی
در روش خود هیپنوتیزم درمانی کافی است بیمار طی 2 یا 3 جلسه ، طریقه استفاده از خود هیپنوتیزم و نحوه درمان و تلقین به خود را بیاموزد. پس از آن می تواند با روشی که یاد گرفته خودش را در خلسه هیپنوتیزمی قرار دهد و در این شرایط، به صورت ذهنی ، متن تلقین را مرور کند و یا به نوار صوتی که پس از چند دقیقه سکوت. (مدت لازم برای رسیدن او به حالت خود هیپنوتیزم) متن تلقین را پخش می کند ، گوش دهد. در این وضعیت ، بیمار بدون نیاز به مراجعات مکرر به مطب پزشک و صرف هزینه گزاف ، خودش این برنامه درمانی را انجام می دهد.
برای آموزش خود هیپنوتیزم به افراد عادی جامعه، بایستی به نکات زیر توجه شود:
1- آموزش خود هیپنوتیزم راه رسیدن سریع به حالت آرامش است.
2- کسانی که برای آموزش خود هیپنوتیزم مراجعه می کنند ، از سلامت روانی و حداقل هوش متوسط بهره مند باشند.
3- داوطلبان فراگیری خود هیپنوتیزم به این نکته توجه داشته باشند که برای رسیدن به عمق مناسبی از خلسه باید:
الف- استعداد ذاتی داشته باشند.
ب- با هیپنوتیزور همکاری لازم را بکنند.
4- باید به کسانی که مایلند خود هیپنوتیزم را بیاموزند، این نکته مهم را تذکر داد که آنها در حالت خود هیپنوتیزم بیدار و هوشیار بوده و نسبت به صداها و وقایعی که در محیطشان می گذرند، آگاهی دارند و در پایان جلسه معمولاً آنها را به یاد می آورند.
5- آموزش خود هیپنوتیزم با هوش ، قدرت خلاقیت و انگیزه داوطلب رابطه مستقیم دارد. بنابراین کسانی که عقب ماندگی ذهنی یا آشفتگی روانی دارند ، با احتمال زیاد به هیپنوتیزم و خود هیپنوتیزم نمی رسند.
6- کسانی که در مدی تیشن، یوگا، ریلاکس شدن و . پیشرفت خوبی داشته اند ، خیلی سریع تر و بهتر می توانند خود هیپنوتیزم را یاد بگیرند.
7- کسانی که خود هیپنوتیزم را یاد می گیرند، هر قدرکه بیشتر تمرین کنند، هم زودتر به خُلسه هیپنوتیزم می رسند و هم عمق خلسه آنها بیشتر می شود .
شما هر طور که بخواهید ، همانطور خواهید شد! در جهان پهناور ذهن، به همان صورتی که شما فکر می کنید، نیروهای محرکه و انگیزه دهنده شما، به همان گونه سرنوشت شما را رقم خواهند زد ؛ شما به طریقی خواهید رفت که به آن باور دارید و تا موقعی که زنده هستید، اراده شما بی صدا نخواهد گشت. پس در تمام جریان زندگی خود به این کلام هوشمندانه توجه داشته باشید:
هرگونه که فکر کنم ، همان گونه زندگی خواهم کرد.
روانشناسان بالینی توصیه می کنند ن به مسائلی که ممکن است مردان از آنان پنهان کنند، توجه داشته باشند تا بتوانند به بهترین وضع ممکن زندگی را اداره کنند.
زندگی میدان جنگ نیست؛ این جمله را از همان روز شروع یک ارتباط و بعد از آن به خاطر داشته باشید. حتی در سخت ترین لحظات زندگی هدف اصلی تان را فراموش نکنید. ازدواج راهی برای ساختن زندگی بهتر، کامل تر و همراه با آرامش است. پس به جای نقشه کشیدن های هر روزه و گرفتن باج مادی یا عاطفی از او، راه حل عاقلانه ای را برای حل اختلافات و مشکلات جست و جو کنید. کم نیستند مردهایی که به خاطر بی توجهی همسرشان یا درک نشدن توسط او، در جای دیگری به دنبال محبت می گردند. حال اگر می خواهید مرد زندگی تان بیش از پیش عاشق شما شود، توجه به نکات زیر می تواند کمک کننده باشد.
شریک شکست های هم باشید
قرار نیست به همسرتان بچسبید و تمام استقلال تان را از دست بدهید اما نباید فراموش کنید در یک خانه مشترک زندگی می کنید؛خانه ای که نه تنها در آن تصمیم های مشترک گرفته می شود، بلکه اعضایش در کنار هم شادی، غم، ترس و اشتیاق را تجربه می کنند. اگر می خواهید همسری ایده آل باشید، باید به شریک زندگی تان این احساس را القا کنید که در هر لحظه در کنارش هستید و شریک موفقیت ها و شکست هایش هستید. مردی که این حس را در همسرش نمی بیند، با دیدن حمایت های دیگری سفره دلش را باز می کند و گاهی با حل شدن در یک رابطه تازه به زندگی اش آسیب می زند تا حدی که میتواند رابطه ای را به طلاق ختم کند.
تحقیرش نکنید
هرقدر هم که با هم صمیمی باشید، باز هم نباید از این دیوار شیشه ای که میان تان هست بگذرید. در افراد بالغ، صمیمیت در دل خود احترام متقابل را هم دنبال دارد و در یک زندگی عاشقانه، این احترام صد چندان می شود. پس قبل از توهین به همسرتان یا ناراحت کردنش، از خود بپرسید او و این رابطه تا چه اندازه برای شما ارزش دارد. یادتان نرود تنها یک کلمه می تواند سرنوشت رابطه میان شما را دگرگون کند، مسئولیت شناس باشید و تک تک حرف ها و کارهای تان را، زیر ذره بین بگذارید. این واقعیت را نادیده نگیرید که بسیاری از همسران خائن ، همان کسانی هستند که مدام مقابل جمع تحقیر می شوند و احساس می کنند که همسرشان برای غرور و هویت آنها ارزشی قائل نیست.
روی همسرتان برچسب نچسبانید
درست است که بی خیالی شما ممکن است باعث نادیده گرفتن واقعیت شود و کار را از کار بگذراند، اما حسادت و شکاک بودن، آسیب های بیشتری را به همراه می آورد. ترس همسرتان از قضاوتی که در موردش دارید و از طرف دیگر، حس اینکه شخصیتش را لگدمال می کنید و به شعورش احترام نمی گذارید، می تواند او را به مردی خائن و بی تفاوت تبدیل کند. پس حرمت ها را از بین نبرید و تا از چیزی با خبر نشده اید، روی همسرتان برچسب نچسبانید. یادتان نرود مردهایی که چنین همسری دارند، گاهی تنها برای تلافی چنین تصمیمی می گیرند.
دائم نگویید که می روم
هر مردی احتیاج دارد که بداند تنها و تنها به خاطر خودش دوست داشته می شود و از پس راضی کردن همسرش بر می آید. این تصور به آنها احساس غرور و قدرت می دهد، پس این حس را از همسرتان نگیرید. نی که مدام همسرشان را از نبودشان می ترسانند، همان کسانی هستند که شریک زندگی شان را به نبود خود عادت می دهند. مردی که سال ها در ذهن خود تصویر رفتن همسرش را تجسم کرده، سرانجام روزی به این تصویر عادت می کند و برای آرام کردن ترس هایش و گرفتن آرامشی که از او سلب شده، به دنبال پایگاه دیگری می گردد.
به رفت و آمدش دقت کنید
از یاد نبرید که انرژی اطرافیان و حتی تصویری که از آنها در ذهن تان شکل می گیرد، در آینده زندگی شما تاثیر گذار است. بررسی ها ثابت کرده افسردگی، خشم و حتی عادت های کلامی ما تحت تاثیر اطرافیان مان قرار دارد و می توانیم قاطعانه بگوییم که بودن در کنار زوج هایی که مدام با هم جنگ دارند یا آداب زندگی آرام و سالم را نمی دانند، می تواند به رابطه شما آسیب بزند. از طرف دیگر، رابطه افراطی همسرتان با افراد مجردی که در دنیای دیگری سیر می کنند یا مردهایی که دلبستگی به همسرشان ندارند، می تواند گاهی روی رفتار او تاثیر بگذارد و به زندگی تان آسیب بزند.
هر مردی احتیاج دارد که بداند تنها و تنها به خاطر خودش دوست داشته می شود
قدرت همسرتان را ستایش کنید
توجه داشته باشید اگر همسرتان را به خاطر قدرتش ستایش کنید، او احساس قدرت و برتری می کند. آنان دوست دارند همیشه قوی به نظر برسند، بنابراین ن باید از قدرت همسران خود تعریف و تمجید کنند، زیرا مردان به توجه همسرشان نیاز دارند. به عنوان مثال از او بخواهید در کنسرو را باز کند یا در جابه جایی وسایل سنگین کمک کند. این درخواست، احساس نا امنی را در شما از بین می برد و به او اعتماد به نفس می بخشد. در اینجا به جای دستور تنها با یک تحسین ساده به او انرژی می دهید.
همسری مرتب باشید
مردها دوست دارند همیشه همسرشان را مرتب ببینند و مطمئن باشند که او بیمار نیست، زیرا آنان دوست دارند خانواده ای قوی داشته باشند. همچنین مردان دوست دارند همسرانی قوی و پر انرژی داشته باشند. توجه به این خواسته موجب می شود هم سلامت بمانید و هم این که به نگرانی های او و خواسته هایش توجه کنید.
وقتی به خودتان می رسید به شوهرتان این پیام را می دهید که می خواهید برای او زیبا باشید. یک روانشناس خوب در این مواقع می گوید: «مغز آقایان طوری خلق شده که به محرک های بصری واکنش نشان می دهند. وقتی شما را در لباسی زیبا و جذاب می بینند، این به آنها می فهماند که شما او را می خواهید و دوست دارید.»
غذای محبوب او را بپزید
این ضرب المثل معروف و قدیمی حقیقت دارد: «بهترین راه برای تصاحب دل یک مرد از طریق شکم اوست.» اینکه بدانید او چه غذاهایی دوست دارد بدون اینکه از او بپرسید نشان می دهد که چقدر او را خوب می شناسید. زوج هایی که به من مراجعه می کنند و می گویند که به خوبی از جزئیات یکدیگر آگاهند، بهترین زندگی ها را دارند.
تعریف و تمجید از او
در طول تاریخ آقایان باید می جنگیدند و غذا تأمین می کردند تا ن را جذب کنند و برای خودشان نگه دارند و در نتیجه وقتی نوبت به رقابت می رسد، آنها تمایل دارند ویژگی های مردانه خود را به رخ بکشند. بگذارید همسرتان بداند که شما چه فکری در مورد او می کنید: مرد خانه، حل کننده مشکلات، همه فن حریف، جذاب و خوش تیپ همه از توصیفاتی هستند که ممکن است از او داشته باشید. اندرا بروش، روانشناس بالینی می گوید: «تعریف و تمجید واقعی در مورد ظاهر و قدرت بدنی شوهرتان تأیید می کند که شما او را تحسین می کنید و این برای او برابر با عشق است.».
تشکر از او برای چیزهای کوچک
دفعه بعدی که شوهرتان بچه ها را به مدرسه می رساند، قدردانی خود را از او نشان دهید. یک مشاوره ازدواج و خانواده می گوید: «ما در زندگی شتاب زیادی داریم و گاهی کارهای خوب را نادیده می گیرید و آقایان یادشان می رود که چه نیازی به شما دارند، ولی آنها هم احساس دارند. بنابراین از ته دل از او تشکر کنید.» تشکر وقدردانی باعث می شود که رفتار او بهتر شود و انرژی خوبی به رابطه شما تزریق شود.
افرادی که دارای وضعیت بیماری افسردگی هستند، میتوانند حس ناراحتی، استرس، پوچی، نومیدی، درماندگی، بی ارزشی، شرمندگی یا بیقراری داشته باشند. امکان دارد آنها شوق خویش در به کاربستن فعالیت هایی که زمانی برای شان لذتبخش بوده از دست بدهند، نسبت به غذا بی اشتها و کم خوراک شوند، تمرکز خویش را از دست بدهند، در بخاطرسپردن جزئیات و تصمیم گیری دچار مشکل شوند، در رابطه خویش به مشکل برخورد کنند و به خودکشی فکر کرده، تصمیم آنرا داشته باشند و چه بسا خودکشی کنند. اختلال بیماری افسردگی همچنین امکان دارد سبب بیخوابی ، خواب بی اندازه ، حس خستگی و کوفتگی، مشکلات گوارشی، یا تقلیل انرژی بدن شود.
بیماری افسردگی یکی از خصوصیت های بعضی از نشانگان روانی من جمله اختلال بیماری افسردگی اساسی است. ولی امکان دارد یک عکس العمل طبیعی نسبت به رویدادهای زندگی مثل مرگ اطرافیان، اثرات بیماری های بدنی یا عوارض جانبی مصرف برخی از داروها و درمانهای پزشکی باشد، اما تا زمانیکه این وضعیت در یک مدت زمان طولانی باقی نمانده باشد. یک تشخیص راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی، بیماری افسردگی به صورت یک عادت که شخص میتواند بعنوان قسمتی از زندگی خویش تجربه کند را متمایز میکند .
بیماری افسردگی مسایل گوناگونی بهمراه دارد. به جز مسایل پزشکی و روانشناسی که بسیار رایج هست، شخص ابتلا به بیماری افسردگی خویش را در کارها مورد تبعیض و از نظر اجتماعی مطرود و چه بسا منفور خانواده خود می بیند. گاهی انزوای همراه افسردگی، بیمارانی را که وضعی درمان پذیر دارند به دوری از مردم یا بسوی مرگ سوق میدهد . در مورد بیماری افسردگی خبرهای خوشی هم وجود دارد :بیش تر انواع بیماری افسردگی توسط خود شخص و با کمک روانشناس قابل معالجه اند.
Depression که غالباً بیماری افسردگی بالینی، اختلال های خلق و خوی یا اختلال های عاطفی نامیده میشود ، بیمار را دچار آشفتگی فکر، آشفتگی عاطفی، تغییر خوی و بیماری های جسمانی می کند.
بیماری افسردگی بالینی، از دیدگاه عملکردهای اجتماعی بیش از دیگر بیماری های مزمن، بیمار را ضعیف می کند. بیماری افسردگی کبیر بیش از بیماری های مزمن ششی، التهاب مفصل و دیابت، ضعیف کننده هست. بیماری افسردگی یک نشانگان( Syndrom) یعنی مجموعه ای از علامات مرضی( Symptoms) گوناگون هست.
ملاک های تشخیص افسردگی عبارت اند از:
1- افسرده بودن خلق و خوی در بیش تر ایام، تقریبا هرروز .
2- کاهش آشکار علاقه یا میل به هر نوع فعالیت در زندگی.
3- کاهش یا افزایش قابل توجه وزن بر اثر کاهش یا افزایش اشتهای غذا خوردن.
4- بیخوابی یا پرخوابی در بیشتر شب ها.
5- افزایش یا کاهش اعمال روانی حرکتی یا فعالیت های ذهنی.
6- خستگی یا کاهش انرژی.
7- حس بی ارزشی یا گناهکار بودن.
8- کاهش توان اندیشه کردن یا تمرکز حافظه و تصمیم گیری.
9- اندیشه کردن به مرگ( نه بیم داشتن از آن) و به خودکشی، بدون داشتن طرحی برای آن، یا اقدام به خودکشی با طرحی از نزد ریخته.
داشتن دست کم پنج نشان یاد شده برای ابتلا به بیماری افسردگی کبیر کافی است و در پی آن باید به دکتر روانشناس مراجعه شود. ولی علامات مرضی یک و دو باید جز آن علامت باشند. بیماری افسردگی نمی تواند واکنش معمولی مرگ یک عزیز باشد. همه اشخاص مبتلا به بیماری افسردگی تمام علامات مرضی این بیماری را ندارند و شدت علامات مرضی در اشخاص گوناگون متفاوت هست.
انواع بیماری افسردگی
اقسام مختلفی از افسردگی وجود دارد ، که در ادامه تنها آن ها را نام می بریم:
بیماری افسردگی اساسی
بیماری افسردگی مزمن( dysthymia)
بیماری افسردگی دو قطبی ( اخلال دوقطبی)
بیماری افسردگی فصلی
بیماری افسردگی روانی
بیماری افسردگی بعد از زایمان
اختلال خلقی ناشی از مواد( SIMD)
عوارض بیماری افسردگی
بیماری افسردگی یک بیماری جدّی و مهم است که میتواند سبب اثرات وحشتناکی برروی شخص و خانواده ی او شود. بیماری افسردگی درمان نشده، میتواند سبب به وجود آمدن مشکلات عاطفی، رفتاری و جسمی شود. این عوارض میتوانند شامل:
اعتیاد به مخدرها و الکل
مشکلات درسی و یا کاری
مشکلات خانوادگی
گوشه گیر شدن
خودکشی
اسیب رساندن به بدن، به عنوان مثال زخم کردن خویش
عوامل زیر خطر بازگشت افسردگی را افزایش می دهند:
درصورتی که اولین بیماری افسردگی قبل از بیست سالگی رخ داده باشد و سابقه خانوادگی موجود باشد؛
اگرنخستین بیماری افسردگی شدید باشد و دیر به درمان اقدام شده باشد؛ا
گر بیماری روانی دیگری هم وجود داشته باشد؛
درصورتی که شخص نسبت به اضطراب ها یا دیگر عوامل اجتماعی اسیب پذیرتر باشد.
درصورتی که شخص از بیماری افسردگی قبلی کاملاً بهبود نیافته باشد؛
اگر بیماری افسردگی در اواخر عمر رخ داده باشد
وسواس یک ایده، فکر، تصور، احساس یا حرکت مکرر یا مضر است که با نوعى احساس اجبار و ناچارى ذهنى و علاقه به مقاومت در برابر آن همراه است. واقعیت این است که وسواس فکری عملی همانند مردم آزاری و باج گیری می باشد که هر چقدر پیشرفت کند به همان نسبت خواسته هایش بیشتر خواهد بود ، به طوری که در نهایت از فرد مبتلا می خواهد که در تمام زمینه ها آن را به کار ببرد و بالاخره باعث تحقیر ، شکست و تحت کنترل در آوردن کامل فرد مبتلا می شود . برای بعضی از مبتلایان این تفکر پیش می آید که با این وضعیت ، زندگی ارزش زنده ماندن ندارد. وسواس فکری عملی اشکال بسیار مختلفی دارد و هیچ کدام از آنها مفید و سالم نیستند . در ضمن آنها همیشه درون فرد قرار نمی گیرند . وقتی آنها شروع می شوند اغلب به صورت نقاب در شکل یک دوست و حامی ظاهر می شوند .
وسواس بیماری ناعلاجی نیست بر این اساس این کتاب با رویکردی که به ما نشان می دهد که در واقع همانا بر پایه های فکری رفتاری درمانی شناختی گذاشته شده است می تواند برای کسانی که از این بیماری رنج می برند و هم برای کسانی که می خواهند آن را درمان کند ، بسیار مفید و سودمند خواهد بود.
حداقل کمک و مفید بودن این کتاب آن است که می تواند میزان اطلاعات و آگاهی شما را از پیچیدگی های مربوط به بیماری وسواس فکری عملی افزایش دهد و باعث شود که شما درک روشنی از وسواس فکری عملی داشته باشید و بدانید که اصولا وسواس فکری عملی چیست و چگونه باعث ناراحتی فرد می شود . همچنانکه خواهید خواند ، وسواس فکری عملی ریشه های عمیق در تفکر عادی و طبیعی فرد دارد . فرد بیمار یقینا بیمار روانی یا به اصطلاح دیوانه ، بد و یا خطرناک نیست ، بلکه کسی است که در دام الگوهای خاصی از تفکر و رفتار اسیر شده است. این کتاب به شما کمک خواهد کرد که بتوانید حلقه ی معیوب این بیماری را تشخیص بدهید که همین حلقه ی معیوب اساس و پایه های وجودی بیماری وسواس فکری عملی را تشکیل می دهد . وقتی شما بتوانید این بیماری را بهتر بشناسید ، آن وقت قادر خواهید بود که بدانید چگونه می توانید با آن مدارا کنید همچنین می تواند کمک موثری برای کسانی باشد که می خواهند دوره بهبود را طی کنند و از شر آن خلاص شوند . حتی اگر چنین کمکی به شما ارائه نشود ، حداقل می تواند طرح و نقشه ای به شما ارائه دهد که بتوانید با پیاده کردن آن به این سفر ادامه بدهید .
در وسواس احساس ناامنی می کنید و فکر می کنی که هر آن ممکن است آسیبی به شما برسد . به نظر می رسد که همه ی این احساس ها واقعی باشند .ولی در واقع این احساس واقعی نیستند و به هیچ وجه حقیقت ندارند . به عنوان مثال ، اگر وسواس شستن دارید ،مشکل شما کثیف بودن نیست. اگر وسواس کنترل و کنترل کردن را دارید ، مشکل شما عدم اطمینان نیست . اگر می ترسید که ممکن است به دیگران آسیب برسانید ، مشکل شما از دست دادن کنترل خود نیست ، و غیره . در این زمینه مشکل عمده شما نگرانی در مورد آلوده بودن می باشد که علت اصلی صدمه و آسیب می باشد که می پندارید چرا دقت نکرده اید. افرادی که از ناراحتی وسواس فکری عملی رنج می برند در واقع سعی و تلاش بیش از اندازه ای برای ممانعت از در خطر بودن از خود نشان می دهند و همین مسئله باعث می شود که آنها احساس در خطر بودن خود را بی نهایت افزایش داده و بزرگ نمایند.
ترسی که به وسیله وسواس فکری عملی به وجود می آید باعث می شود که فرد مبتلا ، بیشترین تلاش خود را در تمیز و پاکیزه بودن کند و یا نهایت سعی خود را در امن بودن و یا کنترل خود به کار برد. بنابراین چنین به نظر می رسد که راه حل ، خود تبدیل به مشکل می شود ، به طوری که فرد احساس می کند قادر به کنترل کردن افکار و تردیدهای خود نیست . این امر به نظر ضد و نقیض می آید ( در حالی که چنین نیست) که وسواس فکری عملی مشکل خاصی است که افراد مبتلا به آن فکر کنند که به وسیله ی افراد دیگر مورد آزار و اذیت قرار بگیرند ، بلکه فکر می کنند دیگران آنها را بیش از اندازه حساس و شکننده می دانند . به عنوان مثال ، به نظر می رسد که عشق و محبت بیش از انداره مادران نسبت به فرزندان نوعی آزار و اذیت آنها باشد ، یا کسی که به پاکیزگی اهمیت می دهد ، به وسیله این فکر که او باعث پخش آلودگی می شود تحت شکنجه و آزار قرار می گیرد و یا حتی کسی که بیش از اندازه مراقب و حساس است که فکر می کند بیش از اندازه سر به هوا و بی قید می باشد و غیره . . بنابراین هر چقدر فرد مبتلا به وسواس فکری عملی تلاش بکند که با افکار و ایده های وسواسی مدارا کند به همان نسبت بیشتر مضطرب و نگران خواهد شد.
علی رغم اینکه بسیاری از افراد مبتلا به وسواس فکری عملی می دانند که این ناراحتی چقدر دردناک و استرس آور است با این حال مسئله اساسی این است که آنها متوجه این امر نیستند که وسواس فکری عملی همانند آدم های دروغگو و حقه باز عمل می کند . به عنوان مثال فرد مبتلا فکر می کند که او می گوید و قول می دهد که اگر تو فقط همین یک کار کوچک را انجام بدهی آرامش پیدا خواهد کرد در حالی که همین یک کار کوچک به طور دائم تکرار و تکرار می شود.
جریان امر چنین به نظر می رسد که هر گونه مقاومت بی فایده خواهد بود و فرد تنها با انجام دادن خواسته ها ، به آرامش درونی و خوشبختی خواهد رسید و همه اینها را واقعی و حقیقی می داند . ولی حتی کسانی که همه خواسته های وسواسی را با جدیت تمام اجرا می کنند هیچ وقت به آرامش درونی و خوشحالی نمی رسند.
حقیقت این است که بعضی از افراد می توانند از خواندن کتاب های مختلف به خود درمانی بپردازند ولی این امر بدین معنی نیست که همه می توانند این کار را انجام دهند. به افراد مبتلا به وسواس فکری عملی بارها گفته می شود که خودتان می توانید خود را از شر این ناراحتی خلاص کنید . این راهنمایی سودمند و خوبی است ولی به نظر می رسد که چندان مفید و کارساز نباشد.در واقع تنها کاری که افراد مبتلا به وسواس فکری عملی، برای درمان وسواس انجام می دهند این است که می خواهند از شر آن خلاص شوند و بارها سعی کرده اند که این کار را بکنند ولی نمی دانند چگونه باید آن را انجام بدهند . این کتاب ، موقعیت ها و ابزاری را که در اختیار افراد مبتلا به وسواس فکری عملی می گذارد که آنها بتوانند خود را از شر این ناراحتی خلاص کرده و در این امر با کسانی که می خواهند به آنها کمک کنند همکاری های لازم را داشته باشند.مطمئنا یک کتاب نمی تواند تمام مشکلات مربوط در این زمینه را مطرح و یا آنها را حل نماید ، ولی به هر حال می تواند کمک کند ، هر چند این کمک ناچیز باشد.
اگر شما مبتلا به وسواس فکری عملی هستید باید هدف و سعی شما این باشد که خود را از این مشکل و ناراحتی خلاص کنید و می توانید با به کار بردن روش های ارائه شده در این کتاب آن را انجام دهید .البته به یاد داشته باشید که برای رسیدن به این هدف تنها جنگیدن با وسواس کافی نیست،بلکه شما باید در روش و شیوه ی زندگی خود تغییراتی داده و هدفها آرمان ها و امیدهای خود را مشخص کنید و بدون اینکه ترسی به خود راه دهید ، در این مسیر گام بردارید. شما باید به طور دایم با آنچه که می خواهید بجنگید و از بین ببرید در تماس باشید و به طور آگاهانه علیه آن اقدام کنید.
نویسنده:دیوید ویل،راب ویلسون
درمان مشکلات روانی مانند مشکلات جسمی به سرعت انجام نمیگیرد و این فرایند بسیار زمانبر است
درمان مشکلات روانی مانند مشکلات جسمی به سرعت و سهولت انجام نمیگیرد و این فرایند بسیار زمانبر و نفسگیر است. فردی که طی سالیان متمادی عادات بد و رفتارهای نادرست را با خود حمل کرده و با آنها زندگی کرده است وقتی بخواهد به یکباره همه این عادات را ترک کند با مشکل مواجه میشود. در کنار این نمیتوان انتظار داشت درمان درباره افرادی که مبتلا به افسردگی حاد یا حالات نزدیک به جنون هستند بهطور کامل و محسوس صورت پذیرد.
با وجود این، درباره بسیاری از این بیماریها ضرورت مداخله روانشناس یا روانپزشک و کمک گرفتن از او بهشدت احساس میشود، چنانکه اگر این مداخله در زمان مشخص و با روش درست و علمی صورت نگیرد و بیماری درمان نشود نه تنها بیماری در وجود فرد برطرف نمیشود، بلکه رشد کرده و به بیماریهای روانی حاد تبدیل میشود. با بیرشک روانشناس و استاد دانشگاه درباره زمان مراجعه به روانشناس یا روانپزشک و تفاوت این دو به گفتوگو نشستیم.
افراد دقیقا چه زمانی باید به روانپزشک یا روانشناس مراجعه کنند؟
در کشورهای پیشرفته مراجعه به روانشناس و روانپزشک امری ضروری و بدیهی است و همه افراد به آن علاقه داشته و تقریبا هر کسی برای امور مختلف زندگی خود حداقل سالی یکبار برای مشاوره به دکتر روانشناس مراجعه میکند. در کشورهای پیشرفته افراد برای تصمیمات مهم زندگی مانند تصمیم ازدواج یا مهاجرت و یا انتخاب شغل حتما به مشاور مراجعه میکنند و این کار یک امر بدیهی تلقی میشود. بر این اساس نمیتوان گفت زمان دقیق مراجعه به روانشناس و یا روانپزشک درباره مشکلات و مسائل روحی و روانی دقیقا چه زمانی است، زیرا درباره افراد مدرن و امروزی این مراجعه هر زمانی و با هر بهانهای میتواند باشد.
بهطور کلی باید گفت مشاوره گرفتن و مراجعه به روانپزشک اقدامی مفید و مثبت است که در بدبینانهترین حالت اگر فایدهای برای فرد نداشته باشد ضرری هم ندارد و حتی توصیه میشود همه افراد هرساله علاوهبر چکاب جسمی، چکاب روانی نیز شوند تا با رجوع به یک روانشناس و یا روانپزشک بتوانند از وضعیت روانی خود مطلع شوند. مشکلات روانی هم مانند مشکلات جسمی اگر درمان نشده و به حال خود رها شوند عود کرده و به وضعیت وخیمتری میرسند. افرادی که بیماریهای روانی حاد مانند انواع پرخاشگریها یا جنونهای رفتاری دارند یک دفعه و به صورت ناگهانی به این اختلالات مبتلا نشدهاند. این افراد با ابتلا به بیماریهای روانی کوچک مانند پرخاشگریهای مقطعی یا افسردگیهای فصلی و درمان نشدن این اختلالات به مرور زمان دچار این اختلالات حاد میشوند که گاه درمانی برای آن وجود ندارد.
درباره بیماریهای روانی مانند افسردگی، وسواس یا پرخاشگری آیا هر نوع تغییر حالت یا تغییر رفتاری نیازمند مراجعه به پزشک است؟
درباره هر تغییر حالتی نیازی به مراجعه به پزشک نیست، زیرا مولفههای مختلفی بر رفتارها و خلقیات افراد در طول روز تاثیر میگذارد که حتی درباره افرادی که به پختگی شخصیت رسیدهاند نیز این اتفاق میافتد. با وجود این، اگر احساس کنیم چند روزی است که خلق افسرده مان اذیتمان میکند یا افکارمان باعث افسردگی و تاثیر بر عملکردمان میشود بهتر است به یک متخصص در این زمینه مراجعه کنیم. در بسیاری از مواقع نیازمند مداخله دارویی نیستیم و مشاور میتواند با صحبت کردن مشکل را برطرف کند، در حالی که درباره بسیاری از مشکلات روانی ترکیبی از مشاوره و دارو میتواند موثر واقع شود.
توصیه میشود همه افراد هرساله علاوه بر چکاب جسمی، چکاب روانی نیز بشوند
درباره کدام مشکلات روانی فرد باید حتما به روانپزشک مراجعه کند و اگر به حال خودش رها شود تبعات بدی به همراه دارد؟
وقتی رفتارهای فرد با نرم عادی و آن چیزی که در جامعه رایج است و همه از آن تبعیت میکنند تفاوت داشته باشد تقریبا همه متوجه این تفاوتها میشوند. برای مثال فردی که افسردگی یا پرخاشگری بی حد و مرز دارد و نمیتواند رفتارش را کنترل کند برای هر کسی که در اطرافش وجود دارد رفتارهایش خطرناک است. در کنار این وقتی خود فرد احساس کند خلق افسرده او برایش مشکلساز است و افکاری در ذهنش وجود دارد که بهشدت منفی و خطرناک است این فرد باید خودش به سرعت به پزشک مراجعه کند. بهطور کلی باید گفت هرقدر زودتر برای درمان مشکل روانی مراجعه کند و بیماری فرد زودتر تشخیص داده شود به همان نسبت بیماری زودتر درمان میشود و درباره برخی بیماریهای روانی اگر فردی دیر مراجعه کند بیماری تبعات بد و طولانی مدتی بر جای میگذارد که گاهی این تبعات قابل درمان نیست. کمکهایی که یک متخصص به حل مشکلات روانی میکند بسیار درست و اصولی است و او میتواند به خوبی فرد بیمار را راهنمایی کند که به چه کسی مراجعه کند و چه خدماتی دریافت کند. افرادی هم وجود دارند که احساس میکنند در زندگیشان مهارتهای لازم ارتباطی ندارند و نمیتوانند در روابط خود موفقیتآمیز ظاهر شوند و همچنین افرادی که تجربیات منفی زیادی از گذشته دارند و نمیتوانند با یادآوری آنها به زندگی عادی بپردازند و نیاز دارند که با مداخله یک روانپزشک این مشکلات را برطرف کنند.
بین روانشناس و روانپزشک چه تفاوتهایی وجود دارد؟ آیا فردی که مشکلات روحی دارد باید بین این دو انتخاب کند یا تفاوتی ندارد که برای هر مشکل روانی به کدامیک مراجعه کند؟
نخستین تفاوت در روش کار روانشناسان و روانپزشکان در این است که روانشناسان روی فایلهای ذهن افراد تاثیر گذاشته و طرحواره وجودی آدمها را تغییر میدهند، این در حالی است که روانپزشکی راه دارودرمانی را پیش گرفته و به روی شیمی خون و مغز اثر میگذارد. تفاوت روانپزشک با روانشناس در این است که روانپزشک پزشکی است که بعد از اتمام دوره پزشکی عمومی تخصص خود را در زمینه مسائل روانی گرفته است. کار روانپزشکان بیشتر تشخیص است و درمانی که توسط این افراد صورت میگیرد مبتنی بر درمان دارویی است. روانشناسان بالینی بدون استفاده از دارو و درمان شیمیایی با تشخیص انواع اختلالات روانی به فرد کمک میکنند مشکل خود را برطرف کند.
این درمان بدون دارو عموما از طریق مشاوره روانشناسی و تمرین مهارتهای گوناگون در موقعیتهای مختلف زندگی صورت میگیرد. برای اینکه فردی بداند برای مشکلات مختلف روانی خود به کدامیک از این دو باید مراجعه کند، تشخیص این امر اصولا بر عهده فرد نیست و در نخستین مراجعهای که فرد به هریک از این دو میکند خود آن روانپزشک یا مشاور تشخیص میدهد که مشکل فرد مورد نظر مربوط به کدامیک از این دو حیطه بوده و با چه روشی صورت میگیرد. در صورتی که درمان او نیازمند مداخله دارویی باشد خود روانشناس یا مشاور، فرد را به روانپزشک ارجاع میدهد در حالی که اگر فردی که بیمار به او مراجعه کرده روانپزشک باشد و مشکل فرد نیازی به دارو نداشته و بیشتر مبتنی بر گفتوگو درمانی باشد این پزشک فرد بیمار را به مشاور ارجاع میدهد تا مراحل درمان او به شکل بهتری انجام شود.
برای دانستن تفاوت روانشناس و روانپزشک باید بدانیم یک روانپزشک پیش از هر کاری یک پزشک بوده و کار او تجویز دارو است، لازم به ذکر است که روش دارو درمانی به تنهایی اثربخش نبوده و این دو شاخه مکمل هم هستند. اگر بیماران مراجعهکننده به روانشناسان قادر به تغییر رفتار و نگرش خود نباشند، در این وضعیت به روانپزشک ارجاع داده میشوند و برای رسیدن به ثبات راه دارو درمانی روی آنها انجام میگیرد. افراد در صورت داشتن مشکل در زمینههای تعلیم و تربیت، شیوههای صحیح تفکر و رفتار، افسردگی، رفع احساسات بد و منفی و. به روانشناس مــــراجعـــه میکنند.
مدیتیشن چیست؟
مدیتیشن به معنای متمرکز کردن ذهن است. این تمرکز میتواند بر روی یک صدا، عبارت یا دعا، شئ، تصویر، آگاهی از خویشتن، نحوه تنفس، فرائض دینی و. صورت گیرد. هدف از این کار آگاهی از لحظه حال، رسیدن به آرامش، و کاهش استرس است. مدیتیشن موجب ارتقای شخصیت و رشد و معنوی می شود.
هدف از مدیتیشن:
مدیتیشن می تواند به آرامش افراد در استرس، به حفظ سلامتی و به بهبودی بیماران کمک کند. کسانی که مدیتیشن را به صورت مرتب انجام می دهند، هم کمتر دچار اضطراب و افسردگی می شوند و هم شادمانی و رضایت بیشتری از زندگی دارند. مدیتیشن آرامش عمیقی ایجاد می کند که در آن احساس توازن و تعادل فکری خواهید کرد. دستاورد این تعادل فکری افزایش بصیرت، ارتقای افکار، و خونسردی در برخورد با مشکلات است. آرامش و خود شناسی بیشتر و پذیرش بهتر دیگران روابط اجتماعی را نیز دگرگون می کند. مدیتیشن با ایجاد شرایط رهایی از استرس می تواند به کاهش علائم بسیاری از بیماریها کمک کند.
فواید مدیتیشن:
ریلکس بودن و کمتر اضطراب داشتن
متمرکز بودن و کمتر پراکنده بودن
آرامتر بودن، فارغ از نگرانیهای مداوم
کسب درک بهتر از خودمان، زندگیمان و دیگران
افزایش احساسات مثبتی مانند عشق و شفقت.
بیشتر ما خواهان ذهنی آرامتر، شفافتر و شادتر هستیم. اگر مضطرب یا در حالتی منفی باشیم ، این ما را ناراحت میکند. این امر به صورتی نامطلوب بر سلامت ما تأثیر میگذارد و می تواند بر موقعیت کاری، زندگی خانوادگی و روابط دوستانه ما تأثیر بگذارد.
اگر ما سرشار از اضطراب یا کم حوصلهایم، شاید در جستجوی روشی ـ مثل مدیتیشن ـ باشیم تا به ما کمک کند. مدیتیشن به ما کمک میکند تا بر نقاط ضعف ناشی از احساساتمان غالب شویم بدون آنکه هیچ تأثیر منفی بر ما بگذارد.
لازم است که رویکردی واقعی بر مدیتیشن یا ذهن آگاهی داشته باشیم. این ابزاری است که با بهکار گرفتن آن میتوانیم به نتایج مثبت برسیم، البته این درمان سریع برای همه چیز نیست. هرگز با یک علت نمیتوان به نتیجه رسید، لازم است که چندین علت و شرایط در کنار هم گرد آیند. مثلاً اگر فشار خون ما بالاست مدیتیشن میتواند به ما کمک کند، البته این نتیجه با تغییر رژیم غذایی ، ورزش و دارو بهدست خواهد آمد.
سه نوع مختلف از ساده ترین و متداول ترین انواع حرکات در مدیتیشن پزشکی، بصورت زیر است:
۱- چهار زانو نشسته، و هر پا را زیر زانوی مخالفش جـمع کنـیـد. سـتون فــقراتتان را صاف نگه داشتـه و مهره های پائینیتان را کمی بـسمت جلو خم کنید.
۲- نشـسته و پـاها را صاف به سمت بیرون بگذاریـد. یعنی یک پا را زیر ران مخالفش گذاشته و پای دیـگـر را روی قوزک پای اول قرار دهید. با این کار پا درحالت استراحت قرار میگیرد. ستون فقراتتان را صاف کنید. این نیمی از حرکت لوتوس است.
۳- این نوع هم شبیه بنوع اول است اما پای بالایی روی ماهیچه ساق پای دیگر قرار می گیرد بــه جای اینکه زیر ران گذاشته شود. حتماً دراین حرکت مهره های پائینیتان را به جلو متمایل کنید.
تاریخچه مدیتیشن:
مدیتیشن سالهای سال است که انجام می شود. مذاهب مختلف در سر تا سر جهان روشهای متنوعی از تمرینات مدیتیشن را ارائه داده اند. از جمله مراسم مذهبی مسیحی، تمرینات نشسته بودایی، حرکات چرخشی صوفیان، و
گذشته از مراسمهای مذهبی متداول و زمینه های فرهنگی و هیپنوتیزم درمانی، مدیتیشن را می توان به صورت فردی برای غلبه بر استرس و درد به کار برد.
انواع مدیتیشن:
به طور کلی دو نوع مدیتیشن وجود دارد.
١- مدیتیشن از طریق تمرکز
٢- مدیتیشن از طریق تفکر
در مدیتیشن از طریق تمرکز فرد توجه خود را بر روی تنفس، تصویر واقعی یا خیالی، یک صدا، کلمه یا عبارتی که به آرامی یا با صدای بلند تکرار می شود (مانترا)، و یا بر حرکات مشخص مانند حرکات تای چی، یوگا ، چی گ متمرکز می کند. به دنبال تمرکز، نگرانی و اضطراب محو شده احساس آرامش جای آن را می گیرد. این آرامش اثرات فیزیولوژیک مفیدی بر بدن دارد.
در مدیتیشن از طریق تفکر، فرد از تمامی توجه خود برای آگاهی استفاده می کند. تفکر درحالت آرامش و به منظور شناخت خویشتن صورت می گیرد و آگاهی از افکار ، احساسات طبیعی، قوه ادراک و احساس به دست می آید. از این طریق س و آرامش ذهن ، تسلط بر خویشتن و خونسردی حاصل می شود.
روشهای مختلف مدیتیشن آمیزه ای از فرهنگها و مذاهب هستند ولی اساس همه آنها را این دو روش تشکیل می دهد. برای مثال می توانید ازیکی از روشهای ساده مدیتیشن پنج دقیقه ای روزانه نوشته سلن ییگر selen yeager استفاده نمائید.
در این روش ساده، فقط کافیست شما مکانی آرام وبدون مزاحمت پیدا کنید وبنشینید فراموش نکنید که پشت شما باید مستقیم وبدون خمیدگی(قوز)باشد دستان خود را به حالتی کاملا آرام و راحت در کنار خود قرار دهید، اجازه دهید تا چشمان شما به طرف پایین نگاه کند البته از خیره شدن به زمین خودداری نمایید وبسیار آرام وعمیق ومنظم نفس بکشید، با تمرکزو احساس سرشاراز شکر گزاری ازآفریدگار یا قدرت بی انتها ادامه دهید.
اگر کمی افکارشما شناور است اشکالی ندارد،اگر احساس سنگینی چشم داشتید چشمان خود را ببندید، بسیار آرام باشید واین تمرین را هر روز ادامه دهید اگر دو بار در روز این تمرین را انجام دهید و زمان آنرا به بیست دقیقه برسانید بسیار موثرتر خواهد بود.نگران نباشید به راحتی آنرا انجام خواهید داد و تاثیر شگفت انگیز آنرا خواهید دید.
معنی مدیتیشن
مراحل مدیتیشن
آسودگی از شکایت های روان تنی
نوآموز در مرحله اول باید معتقد باشد که هدف او از این تمرینات چیست زیرا در صورت اعتقاد به این تمرینات نتیجه خوب حاصل می شود.
همانطور که در بخش ورزش و تناسب اندام نمناک گفته ایم در یک مکان یا محیطی مناسب که نه زیاد نرم باشد و نه زیاد سخت و ناهموار تمرینات را انجام دهید . خود را در کانون انرژی های مثبت که رو به قبله است قراردهید و فضا را کاملاً و معنوی کنید.
قرار ملاقات و کارهای خود را در محل انجام تمریناتانجام ندهید. قبل از شروع تمرین در ذهن خود زمان خاصی را برای انجام مدیتیشن تعیین کنید. تمرین زمان 15 دقیقه تا 30 دقیقه را انتخاب و در ذهن خود آنرا تکرار نمایید.
در صورت علاقه می توانید این زمان را تا یک ساعت افزایش دهید. با انجام این امور فکر و روح خود را تصفیه کنید و برای خود تصاویر تخیلی و خرافی نسازید تا بتوانید بر شادی ها و اندوه های گذرا وتعلقات پوچ غلبه نمایید.
مدیتیشن شمارش نفس ها
هدف اصلی مدیتیشین انجام کاری در زمانی، معین است . در این مرحله دم و بازدم خود را باید به شکل ریتم خاص در آورده و تعداد بازدم ها را بشمارید و کاملا به تنفس خود توجه کنید و اگر افکارتان پراکنده شد به آرامی به این فعالیت بازگردید.
اگر افکار و ادراک شما آگاهانه بود شما از دستورات اصلی این تمرین منحرف شده اید بنابراین شمارش را تا عدد چهار ادامه داده و دوباره از یک شروع کنید . زمانی که احساس نمودید به شمارش یا هر چیز دیگر می اندیشید از مسیر اصلی منحرف شده اید پس دوباره به شمارش بازگردید .
زمانی که احساس نمودید تنفستان تغییر کرده یعنی دوباره از مسیر اصلی منحرف شده اید. فکر کنید آرام و راحت د رکف دریاچه ای با آبی زلال نشسته اید می دانید که حبابهای بزرگ چقدر آرام تاسطح آب بالا می آیند .
احساس و درک خود را چون حبابی در فضای دریا تصور کنید که از این فضا عبور کرده و از آن خارج می شود برای کامل کردن این مرحله از پنج تا هفت یا هشت ثانیه زمان نیاز است زمانی که فکر یا احساسی در شما پدید می آید خیلی ساده آنرا می بینید تا وقتی از آب گذشته و از فضای دید شما خارج گردد سپس تصور حباب دوم را آغاز نمایید تا الی آخر.
راحتی خیال
در این روش تعمق و تامل بر حرکاتی که خود به خود در جسم ایجاد می شوند ، است. در مکان یا وضعیتی راحت دستهای خود را روی سینه یا شکم بگذارید . این تمرین را می توانید به صورت نشسته روی زمین یا نشسته بر روی یک صندلی راحت انجام دهید و انگشتان خود را کاملا باز کنید تا انگشتانتان یکدیگر را لمس نکنند .
حرکات سینه و شکم را بید با انگشتان خود کاملا حس کنید و با قدرت بررسی کنید هرگاه احساس نمودید با استفاده از کلمات در حال تفسیر ادراک خود هستید شما از اصول مدیتیشن منحرف شده و باید به آرامی دوباره خود را به جای اصلی بازگردانید یا اگر در حرکات تنفسی خود تغییری حس کردید یا فکرتان درگیر اتفاقاتی که در درونتان شد فوراً به جای اولیه برگردید .
تفاوت این مدیتیشن اینگونه است که به جای چشم از انگشتان و بجای شی طبیعی از حرکات منظم جسم خود استفاده می کنند.دو هفته اول به هر جلسه پانزده دقیقه زمان اختصاص دهید و برای هفته سوم و چهارم زمان را به بیست و پنج دقیقه افزایش دهید و پس از یک ماه در صورت مفید بودن این روشرا در برنامه خود قرار دهید.
مدتیشن مانترا ( یا ذکر گفتن )
از نظر روانشناس بالینی بیشتر از انواع دیگر این مدتیشن مورد استفاده قرار می گیرد که در آن بصورت ذکر بارها عبارت یا جمله ای که مانترا می نامیم را به کار می بریم. در این مرحله نوآموز اینگونه تمرینات را باید زیر نظر استاد انجام دهد زیرا در صورتی که خود این کار را انجام دهد مشکلات فراوانی برای او ایجاد می شود.
همان گونه که پیشتر گفتم روان شناسان در زمینه های مختلفی کار میکنند که درمان یکی از قسمت های آن است. خصوصیت هایی که در این نوشته می خوانید در مورد روان شناسانی است که کار درمانی انجام میدهند .
در این نوشته سعی کردم خصوصیت های یک دکتر روانشناس را بنویسم تا همکاران گرامی بدانند که چطور میتوانند یک روانشناس موفق و خوب باشند و نسبت به بهبود کار خود سعی کنند. از طرف دیگر مردم هم آگاه شوند که آیا کسی که روان درمانیشان را انجام میدهد شایستگی دارد یا نه.
– نشان دادن دلسوزی و هم دردی
شما بعنوان مراجع و کسی که تقاضای کمک دارید کاملاً متوجه شیوه برخورد درمانگر خود خواهید شد. شما به این نکته مهم پی خواهید برد که روان شناس شما عمیقا اظهار همدلی و هم دردی با شما دارد یا خیر. همدلی و هم دردی چیزی ورای کلمات و جملات است و در این مورد شما باید با دل و جان خود هم دردی را حس کنید.
یک روانشناس خوب علاوه بر دارا بودن دانش کافی در زمینه روان شناسی و قابلیت بکارگیری آن معلومات تخصصی در روند درمان، می بایست دیدی خالی از قضاوت، پیشداوری و مملو از درک و همدلی داشته باشد. این درک و همدلی باید به گونه ای باشد که مراجع به آسانی حرف ها و مشکلات خود را بیان کند و از مقاومت برای ابراز مشکلات خود بپرهیزد. در واقع یک متخصص روان شناسی می بایست روابطی عمیق ولی سالم با اشخاص برقرار کند؛ تا آن ها بستری مناسب برای بیان مشکلات شان فراهم ببینند و به وی اعتماد کنند.
- یک روانشناس باید شنونده ی خوبی باشد.
روان شناس بیش تر از آن که سخن بگوید می شنود. برای اینکه بتوانید به درمانجو یا همان مراجع خود کمک کنید اول باید به مشکلات وی پی ببرید بهترین راه شناسایی و اگاهی هم گوش دادن است. پس در برخورد با درمانجو باید سرتاپا گوش باشید. روان شناس باید یک شنونده ی فعال باشد و گفته های درمانجو را به خوبی بررسی و تحلیل کند.
- داشتن مهارتهای ارتباطی قدرتمند
حل شدن مشکلات بسیاری از مراجعین در گرو حل تعارض آن ها با خانواده و اشخاص وابسته است که هیچوقت نتوانسته اند حرفشان را از طریقی درست به آن ها بیان کنند. گاهی ضروری است روان شناس، مداخلاتی در جهت برقرار شدن رابطه درست بین افراد خانواده، انجام دهد. در این مورد روان شناس خود باید مهارت در برقرای رابطه مؤثر را داشته باشد.
- برخورداری از سلامت روان و اهمیت دادن به سلامتی خود
خوشبختانه یا متأسفانه موقع برخورد با روان شناس، نظر مردم جامعه در درجه نخست به سلامت روانی خود روان شناس است. این کاملاً طبیعی است. چه طور میشود به روانشناسی که در کنترل خشم دچار مشکل است و وضعیت تهاجمی دارد اعتماد کرد. رسم بر این است که روانشناسی که وارد حرفه ی درمانی می شود در ابتدا مورد تحلیل قرار می گیرد. امید است در آینده شاهد چنین حرکتی در ایران هم باشیم.
- رفتار و گفتار روانشناس باید سنجیده باشد.
روان شناس باید فن بیان خوب داشته باشد و بتواند مراجع را بسوی خود جذب کند. درصورتی که مراجع با روانشناس حس راحتی کند روند درمان و کیفیت گفتگو بهبود می یابد. فن بیان مهارتی است که یک روانشناس خوب باید به خوبی آن را بیاموزند. به یاد بسپارند اصلاً درمانجو یک جلسه ی خشک و بی روح را دوست ندارد. یک روان شناس خوب کسی است که اعتماد به نفس دارد و شایستگی خود را در رفتار و گفتارش آشکار میکند .
- روان شناس باید رازنگهدار باشد.
رازداری را میتوان برجسته ترین خصوصیت یک روانشناس بالینی خوب دانست. روانشناس هیچوقت گفته ها و رازهای درمانجوی را برای افراد دیگر اشکار نمی کند. آن چه در اتاق روانشناس گفته و شنیده میشود همان جا می ماند و از اتاق بیرون نمی رود. پس چنانچه کسی پیش روانشناس برود و بگوید به همسرش خیانت کرده یا سرقت کرده نباید نگران باشد زیرا روانشناس رازنگهدار خواهد بود. تنها زمانی روانشناس گفته های مراجع را برای سایرین بیان میکند که یک مرجع قضایی مثل دادگاه برای روشن شدن یک پرونده مثل قتل به گفته ها احتیاج داشته باشد. من بر این باورم که روان شناسان در جلسه ی روان درمانی از کشیشانی که اقرار به گناهان را می شنوند هم رازدارتر هستند!
- روان شناس خوب مهارت های بین فردی خوبی دارد.
نخستین و واضح و روشن ترین مهارتی که هر روانشناسی باید داشته باشد این است که بتواند با سایرین به خوبی رابطه برقرار کند. وی به احساسات و افکار سایرین توجه میکند و با مراجع خود گرم و دوستانه برخورد میکند و در جلسه درمان بر مراجع تمرکز میکند نه خود.
- روان شناس خوب مدام به دنبال افزایش دانش و توانایی خود است.
علم روانشناسی مثل دیگر علوم هر روز شاهد پیشرفت های جدیدی است به همین علت هر روانشناسی باید خود را مم به مطالعه و اموزش مستمر برای ارتقای توانایی ها و مهارت های خود کند. پس باید به توانایی های افرادی که خود را عالم و همه چیزدان می دانند تردید کرد .
- روان شناس خوب هدف های درمانی مشترکی را انتخاب میکند .
یکی از مهم ترین خصوصیت های یک روان شناس کارامد این است که با همکاری مراجع خود اهداف درمانی مشخصی را تعیین و برای دستیابی به آنها سعی کند. به عبارت دیگر، شما میدانید که قرار است در جلسات مشاوره چه هدف هایی دنبال شوند.
- روان شناس خوب توصیۀ مستقیم نمی کند.
یک روان شناس خوب در مشاوره روانشناسی به شما توصیه مستقیم نمی کند( مگر در وضعیت اضطراری) و سعی میکند توانایی حل مسأله را اموزش دهد تا خودتان بتوانید مشکلتان را حل کنید.
وی با همکاری شما مشکل مطرح شده را تحلیل و به شما کمک میکند که بهترین انتخاب را داشته باشید ولی بجای شما انتخاب نمی کند. این ضرب المثل قدیمی در جلسات مشاوره کاربرد زیادی دارد:روان شناس خوب کسی است که به شما ماهیگیری یاد بدهد نه ماهی!
- روان شناس باید شکیبا و بردبار باشد.
بگذارند درمانجو هر چقدر که می خواهد سخن بگوید روانشناس باید به یاد بیاورد که باید شنونده ی خوبی باشد برای درک مشکل مراجع و تشخیص اختلال نباید شتاب کند تعجیل کردن و کم حوصلگی را کنار بگذارد. تشخیص شتاب زده امکان دارد خطا باشد. همان گونه که میدانید بعضی از اختلالات روان شناختی نشانه های نزدیک به هم دارند پس شکیبایی رمز پیروزی است.
- روان شناس به دنبال درمان است نه درآمدزایی.
هر کسی برای طی کردن زندگی خود نیازمند این است که درامد داشته باشد روان شناسان هم بر پایه ی خدمات درمانی که به درمانجو میدهند از وی پول می گیرند. روانشناس خوب تمرکز و توجه خود را روی فرآیند درمان مراجع می گذارد نه اینکه نگاه خود را به ساعتش بیاندازد که با پایان جلسه از وی پول بخواهد.
مشاوره خانواده - این روزها کارشناس ها و روانشناس ها بسیاری توصیه می کنند که زوج های جوان قبل از آغاز زندگی مشترک حتماً مشاوره قبل از ازدواج معتمد م کنند. این توصیه از آنجا جدی شده که رسانه ها در سال های گذشته آمار نگران کننده ای را در خصوص طلاق زوجین به خصوص در 5 سال اول زندگی مشترک منتشر کرده اند. به همین دلیل است که بحث نیاز جدی به مشاوره قبل از ازدواج برای زوج های جوان مطرح می شود.
متاسفانه در کشور ما زوج ها خیلی وقت ها اطلاع کافی از مشاوره هایی که مشاوران در اختیار آنها می گذارند ندارند، یا گاهی احساس می کنند چون به حد مطلوبی از استقلال مالی و خانوادگی رسیده اند، می توانند بدون م با افراد دیگر بهترین انتخاب را داشته باشند.
عده ای هم در انتخاب مشاور اشتباه می کنند و با م دوستانشان برخی ملاک های کلیشه ای را برای همسرشان در نظر می گیرند و زمانی که دختر یا پسری با این شرایط را پیدا می کنند احساس می کنند به آن زوج رویایی رسیده اند و به صورت هیجانی دست به انتخاب می زنند.
این ملاک ها اگرچه ملاک های عرفی جامعه ما هستند ولی در عرف این ملاک ها نه به صورت جزئی بلکه به صورت کلی مورد توجه قرار گرفته است. در حالی که روانشناس یا مشاور ازدواج، همه این موارد را با فاکتورهای جزئی مورد ارزیابی قرار می دهد تا بتواند بررسی درست شخصیتی از زوجین ارائه دهد. یعنی در واقع مشاور تلاش می کند دیدگاه ها و اهداف زوجین را در زندگی مورد بررسی قرار بدهد و طرف مقابل را با این دیدگاه ها و اهداف آشنا کند.
شناخت روی این موضوعات در همان ابتدای تشکیل زندگی مشترک مهم است چون فقط با شناسایی این جزئیات است که زوج ها می توانند به نتیجه برسند که می توانند با هم ادامه مسیر بدهند یا نه. مثلا اگر زوجی می خواهند به یک هدف مشترک برسند مشاور این موضوع را طوری بررسی می کند که ببیند آیا این زوج سرعت حرکتشان برای رسیدن به آن هدف یکی هست یا خیر؛ اگر یکی نباشد توصیه می کند تا در مورد آن هدف بیشتر صحبت بکنند تا در آینده مشکلی برایشان پیش نیاید.
زن و مرد در مرحله اول به لحاظ رفتاری، خانوادگی، سبک زندگی و تحصیلات باید مورد بررسی قرار بگیرند، که اگر این مرحله مثبت بود در مراحل دیگر باید به لحاظ ذهنی، و تفکراتی که دارند بررسی شوند تا نکات مشترک و غیر مشترک ذهنی شان مشخص گردد بعد از این هم نوع نگاه به زندگی و سرگرمی و تفریحاتی که می خواهند داشته باشند و لحظات مشترکشان مورد ارزیابی قرار می گیرد. به نظرم همه اینها مرحله به مرحله است و باید به صورت اجمالی بررسی شوند.
مشاور ازدواج هیچ وقت به شما نمی گوید که این کار را بکنید یا نکنید. وظیفه مشاور آگاه کردن است. او می گوید که نتیجه چنین ازدواجی چه خواهد بود تا شما خودتان دست به انتخاب بزنید. اما به هیچ وجه دو طرف را مجبور به انجام کاری نمی کند
استقلال مالی چقدر مهم است؟
استقلال مالی شرط اول ازدواج است. یعنی وقتی زوجی پیش مشاور می روند پیش فرض مشاور این است که این زوج با توجه به استقلال مالی شان تصمیم به ازدواج گرفته اند مگر اینکه خلاف این امر ثابت شود. فرهنگ عمومی خانواده های ما به گونه است که اگر زوج استقلال مالی نداشته باشد حتما دخالت های نادرست و گاه و بیگاه خانواده ها در زندگی مشترک یک زوج به وجود خواهد آمد که این موضوع می تواند به زندگی آنها لطمه بزند بنابراین ما توصیه می کنیم که زوج ها حتما قبل از ازدواج به استقلال مالی برسند و در طول زندگی مشترک این مستقل بودن را حفظ کنند.
با این اوصاف جای عشق و وابستگی های عاطفی کجاست؟ بعضی ها می گویند چون محبتی میانشان شکل گرفته و عاشق هم هستند، می توانند با مشکلات مالی بعد از ازدواج کنار بیایند. واقعیت این است که کسی منکر عشق نیست. اما مشاوران به افراد توصیه می کنند زمانی که به شدت درگیر یک رفتار عاطفی هستند تصمیم نگیرند. چون در این درگیری عاطفی نمی توانند نکات منفی را ببینند و سعی می کنند همه موضوعات منفی را توجیه کنند.
البته مشاور ازدواج هیچ وقت به شما نمی گوید که این کار را بکنید یا نکنید. وظیفه مشاور آگاه کردن است. او می گوید که نتیجه چنین ازدواجی چه خواهد بود تا شما خودتان دست به انتخاب بزنید. اما به هیچ وجه دو طرف را مجبور به انجام کاری نمی کند.
موضوعات مهمی مثل ازدواج و طلاق نگاه عاقلانه ای می خواهد. مشاوران وظیفه دارند درباره آینده ازدواج با زوج ها صحبت کنند ولی حرف را تحمیل نمی کنند. بنابراین کسانی که تصمیم به مشاوره می گیرند بهتر است که بی طرفانه به مطب مشاوره بروند و اجازه دهند تا روند مشاوره به خوبی و در مسیر خودش طی شود وگرنه دیگر نیازی به انجام مشاوره نیست.
ازدواج جداً ممنوع!
گفتیم که مشاوران هیچ وقت توصیه به عدم ازدواج نمی کنند اما این حکم، یک استثنا دارد. یعنی موارد خاص. مثلاً وقتی تست های شخصیت شناسی و. که در تمام دنیا مرسوم است را انجام می دهند و نتیجه این تست ها مناسب نیست، پیشنهاد می کنند با یک فرد مشکل دار ازدواج نکنید. کار آنها شناختن رفتارهای پنهان دو طرف است. در اکثر موارد با مشاوره می شود رفتارهای منفی را پوشش داد و یا از بین برد. اما در برخی موارد نتیجه ازدواج کاملا مشخص است.
مثلا جوانی که سوءظن دارد اصلا توصیه نمی شود ازدواج کند. مشاور با کسی در این رابطه تعارف ندارد. سوءظن با معیارهای یک ازدواج پایدار تداخل دارد. این بیماری چیزی نیست که خود طرف به آن معترف باشد. مثلا فکر می کند که دارد همسرش را در جامعه محافظت می کند در حالیکه این بیماری است و خانواده را متلاشی می کند. بنابراین اگر مشاور در بررسی های سلامت روانی و شخصیتی به چنین موارد برخورد کرد حتما درباره آینده این ازدواج شفاف سازی می کند. به همین دلیل است که توصیه می شود 6 تا 9 ماه دختر و پسر با هم در مراوده باشند و بعد از آن دوباره به مشاور مراجعه کنند.
اضطراب کودکان، مشکل شایعی در میان کودکان و بزرگسالان است و حدود ده تا بیست درصد کودکان دبستانی علایم اضطراب را تجربه میکنند. نسبت کودکانی که استرس را تجربه میکنند از این نیز بیشتر است. اگر کودکتان دچار استرس و اضطراب است میتوانید به او کمک کنید تا از فشار نگرانیها رها شود؟
" />
به او بیاموزیدکه با ترسهایش روبرو شود نه اینکه از آنها فرار کند
به گزارش سلامت نیوز به نقل از ضمیمه خانواده رومه اطلاعات، انسان از موقعیتهایی که از آنها اجتناب میکند، ترس دارد، این اجتناب از موقعیتهای اضطراب زا خودش باعث ایجاد اضطراب میشود. وقتی کودک با ترسهایش روبرو میشود، یاد میگیرد که اضطراب به طور طبیعی با گذر زمان کاهش پیدا میکند.
بدن انسان نمیتواند برای طولانی مدت مضطرب باقی بماند بنابراین مکانیزمی وجود دارد که پس از مدتی باعث آرامش میشود.معمولا اضطراب بعد از بیست تا چهل دقیقه فروکش میکند.
به او بیاموزید انسان کاملی نبودن اهمیتی ندارد
خیلی از والدین گمان میکنند موفقیت در ورزش، درس و یا هنر بسیار اهمیت دارد. اما آنها فراموش میکنند کودک باید تجربههای منحصر به فرد کودکی خودش را داشته باشد.
اگر برای کودکمان نمره شانزده نمره قابل قبول اما کافی نباشد، مدرسه برای او فقط جایی برای نمره گرفتن میشود نه جایی برای آموزش و لذت از آموزش. این به این معنا نیست که نمره عالی گرفتن و نفر اول بودن اهمیتی ندارد، بلکه مهمترین موضوع تشویق کودک برای تلاش است و البته در عین حال باید بدانید که پذیرفتن اشتباه و غلطهای جزیی او امری طبیعی است.
بر نکات مثبت توجه بیشتری داشته باشید
گاهی اوقات کودک مضطرب و نگران در افکار منفی و انتقاد از خود غرق میشود. ممکن است او در مورد اتفاقات آینده بیشتر بر نیمه خالی لیوان تمرکز کند. هرچه شما بیشتر بتوانید بر افکار مثبت کودکتان و نکات خوب موقعیت تمرکز کنید، کودک شما نیز میتواند نکات مثبت را ببیند و به آنها توجه کند.
برای فعالیتهای آرامش بخش برنامهریزی کنید
کودکان احتیاج به فعالیتهای آرامش بخش دارند و باید کودکی کنند. اما گاهی فعالیتهای جالب مانند ورزش میتواند بیشتر جنبه قهرمانی و پیروزی به خود بگیرند.
پس باید مطمئن شوید کودکتان فقط برای لذت و سرگرمی بازی میکند. این نوع فعالیتها میتواند برنامه ریزی روزانه برای بازی با اسباب بازی یا یک ورزش، یوگا، نقاشی یا معاشرت با دیگر کودکان باشد.
برای کودکتان الگوی رفتار مناسب، اهمیت به خود و مثبت اندیشی باشید
کودک معمولا رفتار والد را تقلید میکند. بنابراین اگر شما از موقعیتهای اضطراب زا اجتناب کنید، کودکان نیز از شما تقلید میکنند. اگر شما با ترسهایتان روبرو شوید، او نیز همین کار را میکند.
اگر شما به خودتان اهمیت بدهید و برای نیازهایتان وقت بگذارید، او هم از شما تقلید میکند. پس اگر میخواهید کودکی سالم از نظر روان داشته باشید خود شما نیز باید به روان خود اهمیت بدهید.
" />
رفتارهای شجاعانه کودکتان را تشویق کنید
اگر کودک با ترسهایش روبرو شد، این کار او را تشویق کنید. این تشویق میتواند یک آغوش، یک استیکر و یا یک جایزه کوچک باشد. اما شما هیچگاه نباید از قبل برای کودک جایزهای تعیین کنید. اگر رفتار مناسب کودکتان در مقابل ترسهایش با تشویق همراه باشد، او برای ادامه این رفتار دلگرمتر میشود.
خواب مناسب را جدی بگیرید
برای کودکتان زمان خواب منظمی در نظر بگیرید و بر آن پافشاری کنید. این کار به کودک شما کمک میکند تا خواب کافی داشته باشد و بدون استرس به خواب برود و یا از خواب بیدار شود.
کودک را تشویق کنید که اضطراب خود را بازگو کند
اگر کودکتان با شمااز ترسها و اضطرابهایش حرف زد به او نگویید «مشکلی نیست» یا «نه تو نمیترسی.» این کار به کودک شما کمکی نمیکند بلکه باعث میشود کودکتان فکر کند که به او گوش نمیکنی یا او را نمیفهمی. به جای این کار میتوانید بگویید «بله، به نظر میرسد که ترسیده ای. نگران چه چیزی هستی؟» بعد میتوانید در مورد احساسات و ترسهایش با او صحبت کنید.
به او کمک کنید که مشکلش را حل کند
وقتی که به کودکتان اطمینان میدهید که او را میفهمید و به حرفهای او گوش میدهید، باید این کار را با کمک برای حل مشکل واقعی او تکمیل کنید. باید به او کمک کنید که راه حلهای مختلفی برای مشکلش پیدا کند. اگر کودکتان خودش میتواند راه حل خوبی برای مشکلش پیدا کند که عالی است. در غیر این صورت میتوانید در این کار او را یاری کنید.
آرام باشید
بازخورد کودک به موقعیتها معمولا بر اساس مشاهده والدین است. حتما بارها کودکی را دیدهاید که بعد از زمین خوردن به پدر و مادرش نگاه میکند و بعد عکس العمل نشان میدهد. کودکان در هر سنی به احساسات والدینش توجه میکنند و معمولا واکنش او منطبق با رفتار والدین است. اگر شما مضطرب باشید، کودک نیز مستعد اضطراب بیشتری است.اگر میخواهید اضطراب و استرس کودکتان را کاهش دهید خودتان نیز باید آرام باشید. شما باید با صدای آرام صحبت کنید، صورت شما آرام باشد و رفتار آرامی داشته باشید.
با کودکتان تمرینات آرامش بخش انجام دهید
گاهی چند تمرین آرامش بخش ساده میتواند راهکار کاهش اضطراب کودکتان باشد. این کار میتواند چند نفس عمیق باشد و یا میتوانید از کودکتان بخواهید به چیزی که دوست دارد مثل قدم زدن در ساحل فکر کند. میتوانید از او بخواهید چشمانش را ببندد و به یک صدا، بو و یا تصویر فکر کند.
مثلا از او بخواهید که چشمانش را ببندد و به ساحل و بوی دریا فکر کند و شنها را در زیر پاهایش تصور کند، به صدای مرغان دریایی و صدای موجها فکر کند. اگر این کار برای او اثر داشت میتوانید از او بخواهید خودش در زمان اضطراب این تمرین را انجام دهد.
تسلیم نشوید
اضطراب و استرس میتواند یک درگیری مزمن شود و موضوع اضطراب زا میتواند تغییر کند اما او ممکن است دایم برای چیزهای متفاوتی احساس اضطراب کند.
آنچه از نظر علمی واضح است اضطراب و استرس درمان پذیر است پس آنچه اهمیت دارد این است که تسلیم نشوید پس اگر اضطراب کودکتان حاد شد حتما به روان پزشک کودک مراجعه کنید.
سلامت نیوز: ۱۲ راه برای کاهش اضطراب کودک
در این مقاله من قصد داریم به طور مفصل و کامل یه تعریف دقیق عزت نفس چیست و نداشتن اون چه تبعاتی را برای ما به همراه دارد بپردازیم.
در بین اساتید و روانشناسان تعاریف مختلف و متفاوتی برای عزت نفس وجود دارد و هرکس براساس دیدگاه و نقطه نظر خود این موضوع را تعریف می کند و هنوز نقطه نظر دقیقی در رابطه با تعریف عزت نفس وجود ندارد.
به عنوان مثال ناتانیل براندن در این رابطه اینطور می گوید:
به جز ناتانیل براندن، اساتید و محققان دیگر هم تعاریفی را برای اینکه عزت نفس چیست آورده اند و اگر بخواهیم همه آنها را جمع بندی بکنیم با ۲ نگاه روبرو خواهیم شد:
اگر بخواهم این تعریف را بیشتر توضیح بدهم اینطور میشود گفت که، مثلاً وقتی در ذهن خودم، توانمندیهای خودم را با سایر دوستان و همکارانم مقایسه میکنم و عموماً احساس میکنم که توانمندی بیشتر یا ارزشمندی نسبت به آنها ندارم، این شیوهی فکر کردن از نوع خودارزیابی است.
گاهی هم، حتی در خلوت خودم و حتی بدون فکر کردن به هر دلیل یا رویداد دیگری، حس خودم به خودم خوب نیست.
و این کمبود حس خوب، به صورت پیوسته یا طی مدت زمان طولانی باقی میماند.
این هم مصداقی از شکل دوم نگاه به مفهوم عزت نفس است.
تعاریف دیگری هم در این رابطه موجود است اما اگر بخواهم خیلی خلاصه و راحت عزت نفس را تعریف کنم باید به این صورت بیان کنم که عزت نفس یعنی:
احساس داشتن صلاحیت و توانمندی برای روبرو شدن با چالش های زندگی(خودباوری)
خود را شایسته رسیدن به موفقیت در نظر گرفتن (باور شایستگی)
در واقع عزت نفس یا احترام به نفس، میزان ارزشیه که هر فرد برای خودش قائله. «عزت نفس» یعنی احساس ارزشمند بودن که این احساس از طریق مجموعه باورها، تجربه ها، احساس ها، عواطف و… بدست میاد به طوری که فرد خودش رو فردی لایق و توانا میبینه. بنابراین اگر درباره خودتونفکرهای منفی داشته باشین، شما از عزت نفس پایینی برخوردار میشین، در حالی که اگر احساس خوب و مثبتی نسبت به خودتون داشته باشین، از عزت نفس بالا برخوردار میشین.
به طور کلی اگه تصویر ذهنی که از خودمون داریم، مثبت و همراه با احساس خوب باشه و خودمون رو لایق و ارزشمند بدونیم، از عزت نفس بالایی برخوردار میشیم. اما اگه تصویر ذهنی که از خودمون داریم، منفی و همراه با احساس بد باشه و درواقع خودپنداری منفی داشته باشیم، عزت نفس ما پایین میاد.
جالبه بدونیم که «عزت نفس» و «اعتماد به نفس» ارتباط مستقیمی با هم دارن. و این به این معنیه که زمانی که عزت نفس یک فرد عالی باشه، اعتماد به نفس اون فرد هم به صورت اتوماتیک بالا میره و عالی میشه. و همینطور با افزایش اعتماد به نفس، میتونیم عزت نفس خودمون رو هم تقویت بکنیم و بالا ببریم.
گوته دانشمند و فیلسوف آلمانی درباره اهمیت «عزت نفس» اینطور میگه که:
تعداد آزمون ها و پرسشنامه های سنجش میزان عزت نفس بسیار زیاد هستند اما یکی از مورد استناد ترین و مورد استفاده ترین آنها پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت است.
به همین دلیل ما هم از همین پرسشنامه برای سنجش میزان عزت نفس استفاده خواهیم کرد.
در لینک زیر میتوانبد نشانه های عزت نفس بالا و پایین را مطالعه کنید.
عزت نفس و خودباوری بسیاری از افراد به دوران کودکی آنها برمیگردد که از کودکی، توسط والدین و اطرافیان شکل گرفته و ایجاد شده است.
رفتارهای منفی چون عدم توجه و محبت، غفلت، مقایسه، تهدید، تنبیه جسمی و روانی، جدی نگرفتن، عدم احترام، تحقیر، تمسخر، گوش ندادن، سرزنش، توجه و تمرکز بیش از حد به نکات منفی، انتظارات بیش از حد و بدرفتاری و… باعث کاهش عزت نفس در کودک می شود.
همچنین محبت، توجه و تمرکز و حمایت بیش از حد ضرورت والدین باعث کاهش یا افزایش عزت نفس کاذب در کودک میشود.
ولی رفتارهایی چون احترام، پذیرش، محبت به اندازه، جدی گرفتن، احساس تعلق، تشویق، حمایت، تحسین، حساس امنیت و انتظارات مناسب باعثافزایش عزت نفس در کودک میشود.
همچنین برای ایجاد عزت نفس در خودمان میتوانیم سه گام موثر را انجام دهیم.
گاهی اوقات میگوییم فلانی حسود است.
در اینجا در مورد یک صفت حرف میزنیم.
به این معنا که احتمالا این ویژگی را زیاد در این شخص دیده ایم و در طول زمان هم، عموما آن را مشاهده کرده ایم.
اما گاهی اوقات می گوییم: فلانی به من حسودی کرد.
در اینجا در مورد صفات عمومی این فرد صحبت نمی کنیم.
فقط می گوییم به هر دلیل (که نمی دانیم و مهمم نیست) در این لحظه، فلانی در وضعیت حسادت قرار دارد.
همین مسئله در رابطه با عزت نفس هم وجود دارد.
در حالت کلی اینکه ما دارای عزت نفس بالا یا پایین هستیم، به نوعی یک صفت محسوب می شود.
اما در عین حال، ممکن است یک رویداد خاص، موجب افزایش یا کاهش عزت نفس ما بشود.
اصطلاحات عزتنفس و اعتمادبهنفس، با توجه به اینکه شما چه احساسی نسبت به خوددارید اغلب جابهجا استفاده میشود. اگرچه آنها بسیار مشابه یکدیگر به نظر میآیند، ولی دارای دو مفهوم کاملاً متفاوت هستند. هنگامیکه به دنبال بهبود حس کلی خود هستیم، درک کردن نقش اعتمادبهنفس و عزتنفس بسیار مهم است.
همانطور که گفته شد عزتنفس اشاره دارد به اینکه رویهمرفته چه احساسی نسبت به خوددارید؛ بهبیاندیگر چه مقدار اعتبار، نظر مثبت و یا عشق نسبت به خوددارید. عزتنفس از تجربه و شرایط و وضعیت امروزه شما و آنگونه که به نظر میرسید، ایجاد میشود.
درحالیکه اعتمادبهنفس یعنی اینکه چه احساسی در مورد تواناییهای خود داریم و میتواند از وضعیتی به وضعیتی دیگر تغییر کند؛ مثلاً شما ممکن است عزتنفس سالمی داشته باشید، اما در شرایطی که صحبت از ریاضیات میشود، اعتمادبهنفس کمی دارید.
در مقاله زیر می توانید راه های افزایش اعتماد به نفس را بشناسید
برای مطالع
وبسایت sabalearn
اختلال وسواس فکری– عملی چگونه توسعه پیدا می کند؟
تحقیقات نشان می دهند که 90درصد از مردم افکاری مشابه با افکار مشکل زا در افراد وسواسی را دارند. با این حال به نظر می رسد افراد مبتلا به اختلال
از آنجایی که افراد مبتلا به وسواس از افکار خود رنج می برند، سعی می کنند از این افکار اجتناب کنند. اغلب سعی می کنند جلوی افکار را بگیرند. مشکل اینجا است که هر چه بیشتر تلاش کنید به یک چیز فکر نکنید، در نهایت بیشتر به آن چیز فکر خواهید کرد. می توانید امتحان کنید: سعی کنید در یک دقیقه آینده به «فیل سفید» فکر نکنید. احتمال زیادی وجود دارد که اولین چیزی که به فکر شما می رسد، همان چیزی باشد که سعی دارید به آن فکر نکنید- که همان «فیل سفید» است.
" />
زمانی که افراد متوجه می شوند نمی توانند از افکار ناراحت کننده اجتناب کنند، راه های دیگری را برای کاهش اضطراب امتحان می کنند. ممکن است برخی رفتارها را انجام دهند، از قبیل شست وشو زیاد یا گفتن یک ذکر خاص. این کار معمولاً باعث کاهش
درمان
بسیاری از افراد می توانند از پس وسواس های خود بربیایند و پیش از شدت گرفتن علائم، جلوی آنها را می گیرند. ولی در برخی از موارد، اختلال شدت می گیرد و فرد قادر نیست به تنهایی از پس آنها بربیاید. در چنین مواردی مراجعه به یک متخصص بسیار مفید است. درمان اختلال وسواس به دو صورت انجام می-شود: درمان دارویی و روان درمانی. داروهایی که بیشترین تاثیر را بر اختلال وسواس می گذارند موجب افزایش سطح سروتونین در مغز می شوند. روانپزشک شما می تواند داروی مفید برای شما را تجویز کند. توصیه می شود که دارودرمانی به همراه روان درمانی مورد استفاده قرار گیرد. برای برخی از بیماران، ترکیب دارودرمانی و روان درمانی بهترین نتیجه را به همراه دارد.
افراد مبتلا به اختلال وسواس از این می ترسند که اگر به افکاری که از آنها می ترسند فکر کنند و هیچ وسواس عملی انجام ندهند، اضطراب در آنها بیشتر و بیشتر خواهد شد، و نمی توانند این اضطراب را تحمل کنند. اغلب می ترسند که دیوانه شوند. روان درمانی به شما کمک می کند تا بیاموزید می توانید اضطراب را بدون استفاده از وسواس عملی کنترل کنید. شما راهبردهای شناختی از قبیل روش متفاوت فکر کردن را می آموزید که می توانند به شما کمک کنند اضطراب کمتری داشته باشید. همچنین می آموزید اگر به جای این که از ترس هایتان اجتناب کنید، با آنها روبرو شوید، از بین خواهند رفت. شاید باور این موضوع سخت باشد، ولی حقیقت دارد. درمانگر به شما کمک می کند تا به تدریج با چیزهایی که از آنها می ترسید روبرو شوید، تا جایی که به این اعتماد به نفس برسید که می توانید بدون استفاده از
تحقیقات نشان می دهد بالغ بر 80 درصد افرادی که از روان درمانی برای ا
توجه:
پژوهشی تحت نظارت اساتید روانشناسی دانشگاه علامه طباطبائی در حال اجرا است که به درمان این اختلال می پردازد؛ چنانچه افرادی را می شناسید که به این اختلال مبتلا هستند، می توانید برای شرکت در این پژوهش به ما معرفی کنید. شرکت در این پژوهش رایگان خواهد بود. برای آشنایی بیشتر با شرایط شرکت در پژوهش به آدرس @vasvaasi مراجعه کنید و یا با شماره زیر تماس بگیرید:
مرکز مشاوره بیدار (با مدیریت دکتر محمود گاری): 66414300 (ظرفیت محدود است)
در مورد علل به وجود آمدن وسواس و راه های پیشگیری از آن نیز در مطالب آینده بیشتر صحبت خواهیم کرد.
لیلا رازقیان جهرمی متخصص اعصاب و روان با اشاره به اینکه شیوع اختلال وحشت زدگی بین یک تا چهار درصد بوده و ن بیش از مردان به آن مبتلا می شوند؛ گفت: این اختلال بیش از همه در جوانان رخ می دهد و افراد تقریبا در سن 25 سالگی به آن مبتلا می شوند.
وی افزود: 90 درصد افراد مبتلا به این اختلال حداقل به یک اختلال روانی دیگر مبتلا هستند که شایع ترین اختلال همراه با آن ، افسردگی و سایر اختلالات اضطرابی است.
رازقیان جهرمی تصریح کرد: ژنتیک نقش بسیار مهمی در ابتلا به اختلال وحشت زدگی دارد به طوری که خطر اختلال پانیک در بستگان درجه اول بیماران دچار این اختلال چهار تا هشت برابر سایر افراد است.
این متخصص اعصاب و روان با اشاره به اینکه حملات پانیک 10 تا 30 دقیقه طول می کشد، اظهار کرد: نخستین حمله معمولا خود به خود رخ می دهد اما گاهی ممکن است حملات در پی برآشفتگی، فعالیت بدنی یا آسیب هیجانی رخ دهد.
وی مطرح کرد: فرد طی حملات دچار تپش قلب، تعریق، لرزش، احساس خفگی، سرگیجه و سوزن سوزن شدن اندام ها و گاهی نیز دچار ترس از مردن و دیوانه شدن می شود.
بهترین راه درمان این بیماری شناخت کامل بیمار از بیماری است، به این شکل که بیمار متوجه باشد دچار نوعی حملات عصبی شده است و هیچ مشکلی در اعضای بدنش وجود ندارد .
به گفته این متخصص روان پزشکی در صورتی که این حملات برای نخستین بار در سنین میانسالی آغاز شده یا همراه با علائمی مانند کاهش سطح هوشیاری، بی اختیاری ادرار و سرگیجه باشند باید ابتدا فرد از نظر جسمی بررسی شود چرا که تعدادی از بیماری های طبی از جمله اختلالات تیروئید، صرع، بدخیمی ها و غیره می توانند علائمی شبیه پانیک را در فرد ایجاد کنند.
وی این اختلال را به طور کل مزمن دانست و تصریح کرد : 30 تا 40 درصد از مبتلایان به خوبی درمان می شوند و 50 درصد آن ها نیز علائم بسیار خفیفی دارند و در کل بین
رازقیان جهرمی گفت: یکی از نگرانی های بیمار در طی حملات ترس از مردن است اما باید اطمینان داد که افراد با وجودی که ترس شدیدی را تجربه می کنند دچار هیچ گونه عارضه خطرناکی نمی شوند و حداکثر بعد از 30 دقیقه به حالت طبیعی خود بازگردند.
این متخصص اعصاب و روان تاکید کرد: یکی از بهترین راه حل ها در هنگام رخ دادن
وی با اشاره به اینکه برای درمان اختلال وحشت زدگی فرد نیاز به مصرف دارو دارد؛ اظهار کرد: بعد از کنترل علائم بهتر است فرد مبتلا هشت تا 12 ماه دارو مصرف کند که علاوه بر دارو درمانی روش هایی مانند ریلکسیشن و انواع خاصی از روان درمانی هم کمک کننده است.
رازقیان جهرمی یاد آور شد: در گذشته تصور می شد که افتادگی دریچه میترال قلب در افراد دچار اختلال وحشت زدگی شیوع بیشتری دارد که مطالعات این فرضیه را اثبات نکردند.
نکته قابل توجه این است که بيمار و همراهانش باید اطمینان داشته باشند که پانیک يك بيماری شناخته شده است و منشأ جسمانی ندارد بلکه منشأ آن ذهنی و روانی بوده و باعث مرگ نخواهد شد.
اگر همیشه دوست داشته اید از شخصیت خود بیشتر بدانید، تستهایی هست که ممکن است در این راه به شما کمک کند. پس راحت باشید و نگاهی به تصاویر زیر بیندازید. نه خیلی فکر کنید و نه سعی کنید تصویر را درک کنید. تنها کاری که باید انجام دهید این است که به سؤال
۱- اولین چیزی که دیدید را انتخاب کنید تا دربارهی تواناییهای شغلی تان بدانید
نیمرخ زنی با لبان قرمز رنگ:
شما فردی باهوش و زیرک و شخصیت بسیار قویای دارید. زندگی احتمالاً غافلگیری ها و سختی های زیادی برایتان داشته، اما شما یاد گرفتید که چطور آنها را حل کنید. موفقیت در زمینههای اجتماعی و خلاقانه برای شما اهمیت زیادی دارد، به همین دلیل باید سراغ شغلی در زمینهی طراحی و ارتباطات بروید.
یک مرغ:
شما نه عادی بلکه خارج از چارچوب فکر میکنید. شما آدم صبوری هستید. توانایی زیادی هم در علم و ریاضیات دارید. شما در شغلی موفق خواهید شد که با اعداد سروکار داشته باشد مثل معماری یا خدمات مالی.
نیمرخ یک مرد:
به شما تبریک میگوییم! شما در هر زمینهای به موفقیت خواهید رسید، چون ذهن شما فقط راه حلها را میبیند و روی مشکلات تمرکز نمیکند. شما خلاق هستید و توجه زیادی به محیط اطراف خود دارید. امثال شما در هر شغلی خواهان دارند. همهی توانایی هایتان را ارتقا دهید و از تلاش برای کسب موفقیت دست برندارید.
۲- اولین چیزی که دیدید را انتخاب کنید تا متوجه شوید که چه طرز فکری دارید
ماهی:
شما از آن دست آدمهایی هستید که دوست دارند خود را به دست جریان زندگی بسپارند و در هر موقعیتی راه حل کار را به راحتی پیدا میکنند. شما بسیار عاقل هستید و از اشتباهات خود درس میگیرید. با این حال، برای اینکه بتوانید به آرزوهایتان برسید باید گاهی فعالتر باشید.
یک دختر:
شما شخص رمانتیکی هستید و دوست دارید دوستان و آشنایان دورتان باشند. آنها هم البته از بودن در کنار شما لذت میبرند. گاهی خامی میکنید، به همین دلیل بهتر است قبل از اینکه تصمیمی بگیرید چندین بار همهی جوانب را بررسی کنید.
یک آسمان پر ستاره:
شما فیلسوف و خیالباف هستید. افرادی مثل شما میتوانند آغازگر یک انقلاب باشند، گرچه ممکن است دیگران به شما بگویند که ایدههای دیوانه واری دارید. دست از خیالبافی برندارید، اما در عین حال به خاطر داشته باشید که باید زود به زود به دنیای واقعی بازگردید.
۳- اولین چیزی که دیدید را انتخاب کنید تا بدانید که به چه چیزی بیشتر توجه دارید
یک فیل:
اگر اول یک فیل دیدید، شما میتوانید از هر چیزی یک تصور کلی پیدا کنید و همه چیز را برای آیندهی دور برنامه ریزی کنید. در اغلب مواقع حق با شما است، گرچه بعضی افراد فکر میکنند برنامههای شما عملی نیستند.
یک موش:
شما توجه زیادی به جزئیات دارید. به لطف همین ویژگی است که میتوانید متوجه چیزهای زیادی شوید که دیگران اصلاً قادر به دیدن شان نیستند. اگر از این توانایی برخوردار هستید، میتوانید به یک
۴- اولین چیزی که دیدید را انتخاب کنید تا متوجه شوید که چه روشی برای مدیریت مشکلات دارید
یک سوراخ کلید:
شما آدم خوش بینی هستید و میتوانید برای سختترین موقعیتها هم راه حلی پیدا کنید. هم شخصیت قویای دارید و هم ارادهای قوی. حتی اگر دری هم نبینید، همیشه به دنبال سوراخ کلید خواهید گشت.
یک مرد کوچک:
شما شخص فوق العاده و حساسی هستید. شاید گاهی در مورد یک مشکل اغراق کنید، اما در نهایت همه چیز حل خواهد شد.
۵- یکی از ماندالاها را انتخاب کنید تا بفهمید در زندگی بیشتر روی چه چیزی تمرکز دارید
شماره ۱: هدف اصلی شما شغل و کسب موفقیت است. داشتن یک موقعیت خوب در جامعه برای شما بسیار مهم است. شما اهداف مشخصی دارید و میدانید که چطور باید به آنها دست پیدا کنید.
شماره ۲:
شماره ۳: تمرکز اصلی شما روی
۶- اولین تصویری که دیدید را انتخاب کنید تا بدانید که از قدرت خود چگونه استفاده میکنید
دستکشهای بوکس:
انرژی شما ظرف مدت کوتاهی جمع و در مدتی کوتاهی هم مصرف میشود. وقتی قدرت پیدا میکنید، ترجیح میدهید آن را فوراً مصرف کنید. ایدهها مدت زیادی در ذهن تان باقی نمیمانند. بهتر است که سعی کنید از آنها استفاده کنید.
بازوهای عضلانی:
شما میتوانید برای مدتی طولانی انرژی جمع کنید. شما قبل از گرفتن هر تصمیمی باید فکر کنید و همهی گزینهها را تحلیل کنید. مثل قدرتی میماند که دائماً بیشتر میشود و میتواند منفجر شود و چیز حیرت انگیزی را آشکار کند.